۱۳۹۷ اردیبهشت ۵, چهارشنبه

اندکی اندر باب طرز تفکر متافیزیکی

 
 
تحلیلی
بر
کامنتی از سارا
 
یدالله سلطان پور
 
  یکی به میخ و یکی به نعل زدن

الف
یکی از افتخارات سلطنت طلبان و شاه اللهی ها
(بر وزن حزب الله هی ها)
این است که رضاشاه بیسواد و میرپنج قاطر ها
خدمات زیادی به ایران کرده است.
سارا

۱
سارا
چنان وانمود می کند که انگار رضاشاه مهره بی اراده ای در شطرنح جهانی بوده است

۲
یعنی عضو جامعه ای نبوده است

۳
مأمور و مزدور دول بیگانه بوده است

۴
یعنی فاقد جایگاه اجتماعی معین و پایگاه طبقاتی خاص خود بوده است

۴
یعنی عضو طبقه اجتماعی معینی نبوده است

۵
این طرز «تفکر» را می توان مهره گرایی نامید

۶
در این طرز «تفکر» سنتی و عجق ـ وجق
رابطه ارگانیک (عضوی) اعضای جامعه با جامعه مورد انکار قرار می گیرد

۷
این طرز «تفکر» رواج وسیع در کشور ما دارد

۸
به همین دلیل
هر کس مخالف بالقوه و بالفعل خود را جاسوس این و آن
و
نوکر و سرسپرده این و آن قلمداد می کند

۹
در نتیجه ماهیت طبقاتی همنوع مخالف و مدعی مستور می ماند

۱۰
حالا
در همین هماندیشی با سارا
متوجه می شویم که خود ما هم دستکمی از اجامر دیگر نداریم
حسن هماندیشی با همنوع ضمنا سوهان زدن به خویشتن خویش است
تصحیح مستمر خویشتن خویش است

ب
اولا 
در زمان وی
حکومت انگلیس بود که به بازار یک پارچه و نه ایلیاتی ایران احتیاج داشت و به همین دلیل برنامه سرکوب همه ایلیات را به وی داد 

۱
اکنون مهره تلقی کردن رضا شاه تکمیل می شود

۲
رضاشاه چیزی در حد مهره بی منافع و بی اراده و مزدور بی همه چیزی است و گوش به فرمان ارباب خود دارد

۳
امپریالیسم انگلیس (سرکرده جهان) فرمان می دهد و رضاشاه اجرا می کند

۴
فرمان سرکرده جهان
نفی نظام ملوک الطوایفی و تشکیل دولت مقتدر مرکزی است

۵
فرض کنیم چنین باشد

۶
آیا نفی مناسبات فئودالی (قلع و قمع خوانین خودسر و راهزن و بلواگر) و تشکیل دولت مدرن مرکزی
همان مدرنیزاسیون رایج در اروپای قرن ۱۸ و ۱۹ نیست که حتی هگل
خاتم الفلاسفه بورژوایی
از ان حمایت پیگیر می کند؟

۷
آیا بی اعتنا به فرمان این و آن
خدمت به پیشرفت جامعه محسوب نمی شود؟

پ
این مرد بیسواد و خبیث مجلس شورای تا اندازه ای مُتخب مردم را به دلیل انتقاد از روش های مستبد وی "طویله"خطاب می کرد

۱
سارا بسان اجامر عوامفریب امپریالیستی
فرمالیستی می اندیشد
منتخب بودن نمایندگان مجلس را
یعنی فرم مربوطه را مطلق می کند
تا محتوا و ماهیت طبقاتی نمایندگان مجلس را پرده پوشی کند

۲
مخالفت با مدرنیزاسیون جامعه
از موضع اشرافیت فئودالی و روحانی بوده است که جزو نمایندگان مجلس هم بوده اند

۳
از قضا در خیلی از کشورهای فئودالی اروپا نیز گذار از فئودالیسم به کاپیتالیسم
گذار از سنت به مدرنیته (تجدد)
توسط سلاطین مستبد خودکامه صورت می گیرد

۴
در ادبیات اروپا مفهوم سلاطین روشنگری شده (تنویر یافته) مصطلح است

۵
بی دلیل نیست که بسیای از فلاسافه مهم بورژوایی از لایبنیتس تا دکارت و غیره
مشاوران مستمر سلاطین مترقی فئودالی بوده اند که امر نفی فئودالیسم را به انجام رسانده اند

۶
رضا شاه به اصطلاح مهره و بی سواد و خبیث
به احتمال قوی از موضع مترقی تر
مجلس فئودالی را طویله نامیده است

پ
طرفداران مشتاقش خدمت وی
در ساخت راه آهن سراسری ایران را
تحسین میکنند

۱
سارا
دعاوی این و آن را عمده می کند
یعنی جنبه سوبژکتیو قضیه را برجسته می کند
تا خود کردوکار رضا شاه را تحقیر کند

۲
بی اعتنا به جنبه های سوبزکتیو قضیه
خواه دعاوی طرفداران رضا شاه و خواه فرمان و منافع ارباب بیگانه
کشیدن پر مشقت راه آهن از جنوب به شمال
اقدام مثبت محسوب می شود و به توسعه نیروهای مولده جامعه کمک می رساند
به همان سان
که
تأسیس دانشگاه و توسعه مدارس و کشف حجاب و غیره

۳
در ارزیابی چیزها باید دیالک تیکی اندیشید و نه سوبژکتیویستی و متافیزیکی
اگر در پی کشف حقیقت عینی هستیم

ت
اگر رضاشاه حقیقتا" یک سیاستمدار مردمی می بود،
در همین زمینه راه آهن بجای انتخاب جنوب - شمال ایران، از غرب به شرق ایران راه آهن می ساخت
که اُروپا را به آسیا وصل کند و از این طریق کُلی به ایران خدمات ترانزیتی و توریستی می داد 

۱
پیشنهاد بدی نیست
ولی نافی کشیدن راه اهن جنوب به شمال نیست
هر دو می توانند مثبت باشند

۲
کارها در صورتی صورت می گیرند که شرایط لازم و نیاز معین برای انجام شان مثلا حمایت داخلی و خارجی فراهم باشد

ث
اما هنگام قدرتگیری نازی ها در آلمان، رضا میرپنج آمر شکنجه و اعدام روشنفکران آزادیخواه ایران
از طرفداری به ارباب انگلیسی خود برید و با نازی ها همکاری کرد و آلمانی ها برای محاصره شوروی سابق نیازمند به ارسال تدارکات و جنگ افزارهای خود به روسیه بودند و به همین دلیل آلمانی های نازی، ونه رضا قُلدر، راه آه هن از جنوب تا شمال ایران را ساختند

۱
حالا
قبل از هر چیز
دست تئوریکی خود سارا رو می شود
همان رضا شاه که مهره بی اراده سرکرده جهان (بریتانیای کبیر) محسوب می شد
به اعجازی
معلقی جانانه می زند و با بد ترین دشمن سرکرده جهان و با بدترین رقیب سرکرده جهان
عهد و پیمان می بندد

۲
بدبختی مهره گرایی همین است

۳
آدم ها
اعضای جامعه اند و نباید به صورت مهره بی اراده جا زده شوند

۴
خود طرفداران رضا شاه و خاندان پهلوی هم دستکمی از سارا و اجامر جماران ندارند.
آنها هم مخالفین خود را مهره و مزدور و جاسوس اجنبی می دانند

۵
حزب توده و اعضای آن
از دید اینها و اجامر جماران
اصلا اعضای جامعه نبوده اند تا آدم محسوب شوند و از حقوق مدنی و بدنی (فکری و فیزیکی) برخوردار باشند
به همین دلیل
یا روانه بهشت دریاچه شور قم می شوند
و
یا با عزت و احترام اسلامی شقه شقه می شوند و جلوی ددان درنده خاوران انداخته می شوند

۵
همین تعویض سنگر طبقاتی نشانه استقلال فکری و عملی و طبقاتی رضا شاه و طبقه حاکمه مربوطه است

۶
گسست از سرکرده جهان و پیوست به سرکرده جدید جهان (نازیسم و فاشیسم) به فرمان طبقه حاکمه مربوطه و منافع طبقاتی خود خاندان پهلوی بوده است 

ج
طرفداری رضا قُلدر از سیاست های نازی ها سبب شد که متفقین گوش وی را گرفته و با اُردنگ از ایران بیرون کنند و به جزیره موریس آفریقای جنوبی تبعید کنند

۱
سارا قضایا را ساده می کند

۲
در سطح پدیده ها پرسه می زند

۳
مسئله به این سادگی ها نبوده است

۴
اگر نازیسم و یا فاشیسم آلمان شکست می خورد و آرزوی سرکردگی بر جهان را به گور سپرده می شود
ولی زیر پای سرکرده جهان یعنی بریتانیای چرچیل هم خالی می شود و سر و کله سرکرده دیگری پیدا می شود که بمب اتم دارد

۵
جنبش های ملی و انقلابی و ضد استعماری در جهان
فقط نتیجه خون ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر از اعضای اتخاد شوروی نبوده اند

۶
جنبش های ملی و انقلابی و ضد استعماری در جهان
ضمنا کاتالیزور لازم برای دک کردن سرکرده قدیم جهان
و
نشاندن سرکرده جدید به جای او بوده اند

۷
حتی خود اتحاد شوروی فونکسیون کاتالیزور بازی می کند

۸
به همین دلیل
چرچیل یکی دو هفته زودتر جلسه مشترک سران امریکا و شوروی را ترک می گوید
قهر میکند و گورش را گم می کند


پایان

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    اگر نازیسم و یا فاشیسم آلمان شکست می خورد و آرزوی سرکردگی بر جهان به گور سپرده می شود

    پاسخحذف