۱۳۹۶ دی ۲۶, سه‌شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۵۷۲)

 
ایرج اسکندری

جمعبندی
 از
مسعود بهبودی
 
 
 
فراش باشی 
(نصیریان):
قبله عالم چه میفرمایند ؟

ناصرالدین شاه
(عزت الله انتظامی):
من قبله عالم نیستم ،
من گاو مش حسنم

منیجک :
این را همه می دانند قبله عالم
اما
کسی جرئت گفتنش را ندارد.

ایراد تناقض آمیز در سخن ملیجک چیست 
و 
حاکی از چیست؟
 

طبق آمار پزشکی قانونی 
در سال ۱۳۹۴
 سالانه 
۱۸۷۸ نفر 
در
 حوادث کار در کشور
 کشته می شوند.
یعنی هفته ای ۳۶ نفر.

دلیلش چیست؟

 
عیرانی ها
تخیلی حاصلخیز دارند.

۱
بی بی ۳۰
هم به تخیلات عیرانی پر و بال می بخشد.

۲
عکس خمینی را قبل از همه بی بی ۳۰
در کره قمر دید
و به خلایق خبر داد.

۳
موی خمینی را
در لابلای قران
اما خودمان دیدیم
و
 به 
این روز 
افتادیم
 
اندکی اندر باب دیالک تیک مجرد و مشخص

انسان بودن
حسرتا
مشکلی است در مرز ناممکن
 
حریف  چشم بسته
 
۱
انسان انتزاعی و انسانیت انتزاعی در کره مریخ یافت می شود.

۲
در کره ارض
انسان و عنسان /شخص
انسانیت و عنسانیت مشخص
وجود دارد.

۳
ما
دیری است که دیده ایم و می بینیم

۴
تو هم چشمبند
از چشم
بردار و ببین
 
آتنا قربانی
 
 از کش آمدن همیشه دلگیر بودم
همیشه
 وقتی بین دوست داشتن ها کش می آمدم
وقتی بین خواستن و نتوانستن کش می آمدم
حتی بین ماندن و رفتن!
 
هرگاه فکر می کنم که دلگیری تمام شده
باز
 صدای رهایی و استیصال تنهایی
چنگ بر آخرین رشته های امیدم می زند
و 
باز 
کش آمدن 
نقطه آغاز دلگیری هایم می شود. 

پایان
ویرایش 
از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
تحول ماهیت طبقاتی و شکوفایی فکری

مشد عباس عبدی
توده عاصی را تخریبگر و خشونتگر عرعرید.

۱
باز هم باید شکرگزار مشد عباس عبدی بود.

۲
خشونتگر و تخریبگر
بهتر از عامل مش ترامپ و مش لطان یابو بودن توده ا ست.

۳
خشونتگر ترجمه جمارانی یکی از صفات مهم خدا ست:
قهار.

۴
تخریبگر غلط است.

۵
خرابکار درست است که مخترعش
شاه نور به گور
بوده است.

۶
مفاهیمی از شاه نور به گور به میراث مانده اند که اعتبار فلسفی، سوسیولوژیکی و علمی دارند:
خرابکار
ارتجاع سرخ
ارتجاع سیاه
و غیره

۷
کتاب انقلاب سفید را باید تحلیل کرد و به چنین مفاهیمی دست یافت.

۸
شاه پس از پیروزی انقلاب سفید
ماهیت طبقاتی اش
تحول می یابد:
گذار از اشرافیت فئودالی به بورژوازی

۹
به همین دلیل
شاه
از ان به بعد
به طور طبیعی و به طرز قانونمند
علمی می اندیشد.

۱۰
شاه
علمی تر از همه احزاب و دار و دسته های سیاسی و شخصیت های عنقلابی می اندیشد.

۱۱
می توان
از شم طبقاتی شاه سخن گفت.

۱۲
تخریبگر و یا خرابکار
اما
در مورد توده جان بر لب رسیده صدق نمی کند.

۱۳
چون
توده
سازنده اصلی هر جامعه حتی باستیل اوین و غیره است

۱۴
مش محمود دولت ابادی در کلیدر
به همین خصوصیت سازنده توده اشاره می کند:
وقتی گلمحمد
در انبار غله روستا را می شکند و غلات را به رود می سپارد
با واکنش نفرت امیز دهقان روستا مواجه می شود

۱۵
خرابکار
خود اجامر جماران اند و نه توده به ستوه آمده
 
ویرایش:

ابراهیم اشراقی:
قاصد
ز برم 
(از بغل دستم، از نزدم)
رفت
که
آرد
خبر
از
یار

باز آمد و اکنون خبر از خویش ندارد

۱
شیوایی این بیت
اولا
درا همقافیگی بر و خبر در مصراع اول است.

۲
ثانیا در خبر آوری از یار 
(آماج رفتن قاصد)
و بی خبر از خویش برگشتن او
(تأثیر یار بر قاصد و از خودبیگانگی قاصد)
است.

خیلی زیبا ست.
 
تأملی در بیتی از خواجه ای


مصلحت نیست که از پرده
برون افتد، راز
ورنه
در محفل رندان
خبری نیست که نیست

۱
جمله بندی خواجه
در این بیت غزل
فوق العاده بغرنج است:

۲
منظور خواجه این است که
هر خبری در جهان هست،
در محفل رندان طرح می شود.

۳
یعنی رندان خر و بی خبر نیستند.

۴
خبری در جهان وجود ندارد (نیست) که در محفل رندان طرح نشود (نیست)

۵
دلیل اینکه چرا
اخبار مطروحه در محفل رندان
به بیرون درز نمی کند، مصلت نبودن بیرون افتادن راز از پرده اسرار است.

۶
یعنی
سکوت رندان به دلیل خریت آنان نیست.

۶
شاهکار است.

۷
ما اصلا به این نکته تبیینی ژرف توجه نکرده بودیم
شرم مان باد


حریف دستمال بر چشمان

تمام روز های ایران شده 
بدبختی و خبر بد و عزا، 
ترسناک شده، 
ترسناک تر ماییم
 که
 سِر شدیم، انگار فلج باشی و سوزن بکنن تو پات، 
هیچی حس نمی کنیم.
آخرین باری که شاد شدیم 
کی بود؟
از "امید " سیر شدیم و به "واقعیت" تشنه ایم 


واقعیت یعنی چی
حریف؟
 
واقعیت طویله جماران
همین ذلت بی پایان است.
 
 
اندکی اندر باب صحت جفنگی از جلال آل جماران و مال جمکران

۱
جفنگ اصلی جلال آل جماران
در جفنگیاتش از غرب زدگی تا نفرین زمین
این بود
که
نوسازی کشور نشانه خریت و خیانت است.

۲
جلال آل جماران با صمد و بهروز و ساعدی بی حواس
در دهات
راه می افتاد و به محض مشاهده جنازه تراکتوری
سلفی می گرفت و منتشر می کرد

۳
ضمنا تئوری می بافت:
ملت ایران باید به خر و گاو بسنده کند
تراکتور و کمباین و غیره کفر است.

۴
جلال آل جماران
نظریه ساز جمهوری جماران بوده است:
مسلمانان از دید جلال آل جماران
باید به تقلید از مسیحیان
واتیکان خود را تشکیل دهند.

۵
در خسی در میقات می نویسد که خمینی جفنگ غربزدگی اش را زیر متکایش می گذاشت.

۶
چنین شد که واتیکان مسلمانان شیعی در طویله جماران و واتیکان مسلمانان سنی در پاکستان و داعشستان و بوکوحرامستان و عردوغانستان تشکیل شد و در بهشت برین به روی اهل حاجت باز شد تا رفع حاجت کنند و کیف خر کنند.

۷
خاتمی معروف به گربه چف ایران در عرعری همین جفنگ جلال آل جماران را (بی لیاقتی مردم ایران به تراکتور را) به زبان دیگر تکرار کرده است.

۸
اکنون صحت و حقانیت جفنگ جلال آل جماران دمبدم اثبات می شود.

۹
زمین توسط ملک مقرب غلغلک می شود و از ساختمان های مهندسین و معماران جمارانی نه نامی باقی می ماند و نه نشانی
۱۰
بدبختی بدتر از بدبختی
درست در همین جا ست:
همان ملتی که لیاقت تراکتور نداشت
دیری است که حتی دختران باکره اش را اجاره می دهد تا تراکتور اتمی بسازد

۱۱
ناویان و عالمانش یا در خاوران خفته اند یا در دل و روده سگان و گرگان بیابان اند و یا آواره دیار فرنگ اند و در یانکستان و آلمانستان تدریس می کنند و بیمارستان عصبی تأسیس می کنند و یا
به گدایی روزگار می گذرانند و روز به روز پیرتر و خرتر می شوند
و
دانش جویان دانش کاه های جماران ناویان نوین اند و کشتی های حامل یک میلیون بشکه نفت را از طویله جماران به چین و ماچین می برند
 

اندکی اندر باب صعود و سقوط مجاهدین خلق 
(و نه فقط مجاهدین خلق)

۱
کشف چیستایی مجاهدین خلق بغایت دشوار است.

۲
اگر اسناد نظری از کسی و یا دار و دسته ای در دست باشد
می توان
بر اساس تحلیل آن اسناد نظری
ماهیت طبقاتی اش را تا حدودی تعیین کرد.

۳
از فدائیان خلق
جزوات کودکانه ای به قلم جزنی و پویان و احمد زاده هست و تعیین ماهیت طبقاتی فئودالی و فاشیستی اش آسان است.

۴
از مجاهدین خلق
چنین جزواتی هم در دست نیست
و
یا ما هنوز ندیده ایم.

۵
در زمان شاه نور به گور
از رادیو عراق لاطائلاتی از این دار و دسته پخش می شد که هارت بودند و پورت بودند و پرت بودند و پلا بودند.

۶
وجه مشترک فدائیان خلق با مجاهدین خلق
شاملوئیسم و شاملوچیسم است.

۷
هر دو دار و دسته زیر علم مشد احمد شاملو
(فاشیست جد اندر جد)
سینه می زدند.

۸
یکی دیگر از خطوط مشترک فدائیان و مجاهدین خلق و انواع دیگر شاملوئیسم و شاملوچیسم
بند تنبانیسم است:
عیاشیگری است.

۹
مش مسعود با هر کس متحد شد
یا با زنش ازدواج کرد و یا با دخترش

۱۰
ضمنا
سکس
را
بر غلامان نر و ماده حلقه به گوش کور و لال و کر و خرفت و خر خود ممنوع کرد.

۱۱
مجاهین خلق
دار و دسته شیعی اصلا حشری است.

الف
اهل تقیه است.

ب
بی پرنسیپ است.

پ
غیر قابل اعتماد به طور کلی است.

ت
دار و دسته خنجر از پشت است.

ث
دیروز جاسوس و مآمور شورروی بوده و یانکی و مانکی ترور می کرده
امروز در صحرای نوادا توسط همان یانکی ها تربیت می شود
و
چه بسا
به فرمان صهیوینسم و ملک سعود
دانشمندان اتمی جمارانی را ترور می کند.

ج
دیروز طرفدار صدا م و داعش بود

ح
امروز شاید طرفدار طایفه بارزان و تارزان باشد

خ
یکی از مشخصات مجاهدین خلق
ظاهر مذهبی مدرن با ذات فئودالی مندرس آن است:
منبع تئوریکی مجاهدین خلق
«تئوری های» امام صادق صلواة الله علیه بوده اند.

چ
این دار و دسته اما ریاکارانه خود را نماینده مارکسیسم اسلامی قلمداد می کرد.
آنسان که رادیو پیک حزب توده
از فرط خریت
اعلامیه های پر هارت و پورت اینها را پخش می کرد.

د
عکس هایی که از مش مسعود و مش مریم منتشر شده اند
نشانه ژیگولیسم در این دار و دسته است.

ذ
در این دار و دسته همه گرایشات سیاسی از آنارشیسم تا تروریسم، از نیهلیسم تا فوندامنتالیسم، از فاتالیسم تا فاشیسم، از مارکسیسم تا سکسیسم
یافت می شود.

ر
با اینهمه
دار و دسته زباله
به داد ملت ایران
مگر خدا برسد
 
 
اندکی 
اندر
 باب دیالک تیک انعکاس 
(عکس برداری، عکس اندازی)

اجنه سمبل چیستند؟
حریف

۱
برای کشف ماهیت خدا و اجنه و ملائکه و شیاطین و غیره
باید دربارها و خرگاه های برده داری و فئودالی را در نظر گرفت.

۲
خدا انعکاس آسمانی ـ انتزاعی خوانین و سلاطین ریز و درشت است.

۳
خدا
در حال حاضر
خدا انعکاس آسمانی ـ انتزاعی ترامپ و پوتین و مرکل و ماکرون و سید علی و عردوغان و ملک سعود و قلدران دیگر است.

۴
ملائکه از جبرئیل تا عزرائیل
خدا انعکاس آسمانی ـ انتزاعی غلامان لال دربارها و خرگاه ها هستند.

۵
اجنه
مثلا جواسیس نامرئی آنها هستند.
چشم و گوش شاه و خان اند.

۶
امروزه
خدا انعکاس آسمانی ـ انتزاعی اجامر سازمان های اطلاعاتی سیا و موساد و ساواما و غیره اند.

۷
شیاطین
مخالفان خوانین و سلاطین اند.

۸
هر چیز آسمانی
تصویر چیزی زمینی است

۹
در پرتو این هماندیشی
منظور فروغ از شیطان روشن شد:

۱۰
فروغ در اشعار سه گانه عصیان
خدا
را
به زیر می کشد
و شیطان را به جایش می نشاند و می ستاید.

۱۱
زنده باد سرخ ترین سرخگل گلزار جهان

حریف

ملتی شده ایم که زنده ماندنمان هم جای تعجب دارد.
میانِ این حجمِ بیکاری و گرانی و فساد و درماندگی.
می خوابیم و قیمت ها ورم می کند، آنقدری که خریدنِ تکه ای نان و پنیر ، شاخِ فیل شکستنِ روزانه مان شده.
تیترِ اخبارِ هرروزمان آنقدر دردناک است   
که
 بعید نیست 
به زودی مشاهده اش را برای زیر هجده سال ممنوع کنند.
هر روز خانه ها و آبادی هایِ بی پناهمان می لرزد.
 هرروز داغی جدید رویِ داغ هایمان تلنبار می شود.
هرروز ساختمانی ، پلاسکویی ، نفت کشی ، ناباورانه می سوزد 
ما طاقتمان تمام شده.
آخر یک شانه و این همه درد؟!
ما کجای مان شبیهِ حضرتِ ایوب بود 
که اینچنین سخت و بی رحمانه امتحان می شویم؟!
 
زندگی جنگ است 
جانا
بهر جنگ آماده شو

۱
بزرگ ترین خریت ما
روی کار آوردن عجوزه های عجق - وجق عهد عتیق بوده است.

۲
قصه ما
قصه همان جنگیری است که اجنه جنونگرفته را
به ترفند اوراد بیرون می خواند
و از ارسال مجدد شان به اعماق عاجز می ماند.

۳
خریت توانگر کند فرد را
خبر کن خردمند ولگرد را
عرفان چیست؟

۱
عرفان فرمی از خردستیزی است.

۲
مراجعه کنید به عرفان در تارنمای ما.

۳
عرفان در قرون وسطی جریان ضد فئودالی و ضد عقلی بوده است.

۴
سعدی و حافظ
به مثابه ایده ئولوگ های فئودالیسم
از خردستیزی عرفان حمایت کرده اند و آن را حتی توسعه داده اند
و
آنتی فئودالیسم عرفان را کوبیده اند

۵
مراجعه کنید به تحلیل اشعار و آثار سعدی و غزلیات حافظ در تارنمای ما

۶
عرفان دیری است که مورد حمایت همه جانبه امپریالیسم قرار دارد و مدش کرده اند و حسابی تبلیغ می کنند

۷
چون خردستیزی به پرچم ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه امپریالیستی بدل شده است.

۸
مؤسس خردستیزی
نیچه
فیلسوف امپریالیسم و فاشیسم است.

۹
مراجعه کنید به خردستیزی در تارنمای ما

۱۰
این زباله ها از سر تا پا شرم انگیزند:
 
۱۱
حضرات
ادرار مراد خود را مثل قندآب می نوشند.
بر سر مدفوعات مراد خود از روی جسد همدیگر می گذرند.
مواد مخدر می کشند و به ملاقات خدا می روند.
یا خدا را در کسوت عروسی وارد مجلس می کنند و کیف خر می کنند
پای خردگرایان را چوبین جا می زنند و از خریت بسان مردمک چشم خود دفاع می کنند

۱۲
مولانا
تک تک کودکانی را که در مکتبش تلمذ می کردند
مورد تجاوز جنسی قرار می داد

۱۳
امروزه
در خانقاه های ایران
دختران و زنان هم مورد سوء استفاده جنسی آقایان قرار می گیرند تا به دیدار خدا نایل آیند.

۱۴
شعار ابلهانه معروف که دشمن دشمن من
دوست من است
فقط به درد خران می خورد.

۱۵
خیلی از خران
با همین شعار
اجامر جماران را دوست خیال کردند و شقه شقه شدند و در خاوران طعمه ددان و گرازان شدند.
 
ترقی توانگر کند شیخ را

۱
پس زنده باد جمهوری مترقی جماران.

۲
گمشدگان ما را هنوز پس از ۴۰ سال پیدا نکرده اند 
و 
جنازه شان که هیچ 
حتی گورشان را نشان نداده اند تا اشکی نثار کنیم
و
با 
شکستن قلکی
گلکی خریم
و
بر گورشان نهیم.

۳
شاید اصلا گور هم نداشته باشند
 

کلید حل معمات کجا ست؟
 
ناظم حکمت
 
آموزگار پرولتاریای جهانی

جنازه‌ ام زير چكمه‌ های شما نمی‌ ماند
بر می‌ خيزد
شما را قدرتِ آن نیست که زمینگیرم کنید
....

جایی نیست که آنجا نباشم
سربلند .

آتشم بزنید یا خاکم کنید

چه در گورستان باشم و چه نباشم
تعمید دهنده بیاید یا نیاید
حلالم کنيد یا نکنيد
فرقی نمی‌ كند

هر بلایی هم که بر سرم بیاورید
کودکان به سراغم می‌ آیند
شبانه
که
همه در خوابند
و
از من
قصه‌ های تازه می‌خواهند.

قصه های تازه می شنوند
و
در
شبنم و سپیده
به خواب می‌روند.

پایان

هی سراینده تارانتابابو

۱
دل به کودکان
دیگر
مبند

۲
کودکان در عصر یأجوج و مأجوج
خر
از
مادر
زاده می شوند.

با عرعری غرا بر لب.

۳
پرولتاریای ترک
برای دادن رأی به عرعر دوغان
از اقصا نقاط طویله جهان
با تحمل هزینه کلان
به عثمانیه می روند
و
بدترین دشمنان خود را به قدرت می رسانند.

۴
حتی بیتی از اشعار سرخ تو را نمی دانند.

۵
جنگ داخلی در عثماینه
نه
میان کار و سرمایه
بلکه میان یأجوج و مأجوج است.

۶
دیگر کسی به فتح نمی اندیشد
دیگر کسی به هیچ چیز نمی اندیشد.

۷
جهان سر به سر طویله است.
 
اندکی اندر باب دیالک تیک داخلی و خارجی

۱
هر چیزی در هستی
از ذره تا خورشید
در دیالک تیکی از داخلی و خارجی
درونی و برونی
وجود دارد.

۲
هر انقلاب و ارتجاعی
هم در این دیالک تیک پیروز می شود و یا مغلوب می شود.

۳
صدور فرمان دخالت ممنوع
نشانه بی خبری از این دیالک تیک هستی است.

۴
شاید واژه دخالت
واژه دقیقی نباشد.

۵
دقیق و رئالیستی ماهیت طبقاتی مبارزات اجتماعی است.

۶
مبارزه مردم ایران بر ضد اجامر جماران
در تحلیل نهایی
مبارزه توده بر ضد طبقه حاکمه است.

۷
هم توده دیالک تیکی از ملی و بین المللی (داخلی و خارجی) است و هم طبقه حاکمه.

۸
به زبان فلسفی
هم
کار دیالک تیکی از ملی و بین المللی (داخلی و خارجی) است و هم سرمایه

۹
به همین دلیل مبارزه در مقیاس ملی
انعکاس و بعد بین المللی دارد.

۱۰
مثال:
مقاومت و مبارزه رهای بخش ملی توده ویتنام
از حمایت توده اروپا و حتی امریکا و جوامع سوسیایلستی برخوردار بوده است.

۱۱
تعیین کننده در این دیالک تیک اما قطب داخلی (درونی) است.

۱۲
حمایت بین المللی از خیزش اخیر در ایران و یا مخالفت بین المللی با آن
بسان حمایت ملی از آن و یا مخالفت ملی با آن است.

۱۳
چون خیزش اخیر هنوز تعمیق نیافته و تحت پرچم طبقه اجتماعی معینی تمرکز نیافته است.

۱۴
امپریالیسم بخشا از ان حمایت کرده (مش ترامپ و مش لطان یابو و مش عرعرستان) و بخشا مخالفت (اروپا و پوتین و عرعردوغان)

۱۵
طبقه کارگر جهانی و سوسیالیسم جهانی (جمهوری خلق چین) ناظر قضایا ست.

۱۶
اگر طبقه کارگر
توده را زیر پرچم سرخ خویش گرد اورد و بر دژهای سرمایه هجوم برد
هم موضعگیری منفی امپریالیسم یکپارچه خواهد شد و هم طبقه کارگر بین المللی و سوسیالیسم جهانی (چین کمونیستی) به جانبداری از توده برخواهد خاست.

۱۷
فقط در چارچوب این دیالک تیک است که انقلابی پیروز می شود و یا مغلوب
 
 
از عادولف تا آزادی

۱
عجب جفنگی.

۲
خلایق دارند برای آزادی جان فدا می کنند.

۳
اما
از دید عادولف
مزد گورکن
افزون تر از بهای آزادی است.

فرم های عنقلابی از عوامفریبی

برتولت برشت
 
کسانی که در مقابل ظلم
متحد نمی شوند،
در زندان های ظالم
یکدیگر را ملاقات خواهند کرد

۱
بدترین بلایی که می توان بر سر کسی آورد
ذکر بریده ای از سخن او ست.

۲
این نوعی از عوامفریبی است.

۳
برای اینکه هر نقل قول فقط و فقط در چارچوب متن مربوطه و زمان و مکان مربوطه اعتبار دارد.

۴
فقط نقل قولی قابل نقل است
که
قانون
باشد.

۴
بعضی از عوامفریبان عنقلابی
مجموعه ای از نقل قول از این و آن دارند و مرتب منتشر می کنند.

۵
این کردوکار حضرات
ریشه فئودالی - مذهبی دارد.

۶
اینها
خیال می کنند که هر جمله ای از مثلا مارکس، لنین، مائو، چه گوارا و غیره
وحی منزل است و شک و تردید در آن
کفر است.

۷
از این خبرها نیست.

۸
مارکسیسم یعنی گنجینه مفهومی به میراث مانده از مارکس و انگلس و امثالهم

۹
هر سخن مارکس و انگلس و این و آن
ربطی به مارکسیسم ندارد.

۱۰
هر سخن و حتی هر اثر لنین که ربطی به لنینیسم ندارد.

۱۱
لنینیسم گنجینه مفاهیم و مقولات به میراث مانده از لنین است.

۱۲
ما این مفاهیم و مقولات را به مشقتی عظیم
تهیه، ترجمه و منتشر می کنیم.

۱۳
اگر کسی نیت خیری دارد
می تواند کپی کند و حتی به اسم خودش منتشر کند.

۱۴
طبقه حاکمه هم با مارکسیسم و لنینیسم
همین کار را کرده و می کند.

۱۵
سخنانی از مارکس مریض احوال
را
که با تب بالا نوشته است
از منابع فرانسوی ترجمه می کنند و به مثابه مارکسیسم جا می زنند.

۱۶
نامه های عاشقانه مارکس را منتشر می کنند و به عنوان مارکسیسم قالب می کنند.

۱۷
حالا به همین نقل قول از برشت
بپردازیم:
ما مثلا می خواهیم با همنوعی متحد شویم.
لطف کنید بگویید
مثلا با چه کسی و یا چه دار و دسته ای؟

۱۸
با کسانی که
حال و حوصله خواندن و فهمیدن اندیشه ای را و یا مفهومی را ندارند
و
یا اصلا مغز در کله ندارند
و
حاضر به هماندیشی صادقانه و فراگرفتن چیز جدیدی نیستند،
چگونه می توان متحد شد؟

۱۹
اصلا
برای چه باید با چنین خری متحد شد؟

۲۰
بر اساس کدام پلاتفرم می توان با اجامر بدتر و مرتجعتر از اجامر جماران متحد شد؟
 
اندکی اندر باب فرم های متنوع و مستور عوامفریبی های طبقه حاکمه.

۱
طبقه حاکمه امپریالیستی (و فئودالی - فوندامنتالیستی)
اژدهای هفت خط و خال است
و
در ان واحد در صد جبهه متنوع نیش می زند و زهر می ریزد.

۲
گاهی مثلا در عراق و افغانستان و لیبی و سومالی و سوریه
میلیون ها نفر
غرقه در خون
وحشت زده
از
آتش اژدها
می گریزند
و
جهانیان متوجه می شوند که اژدهایی در پهنه جهان در گشت و گذار است

۳
ولی
در عرصه ایده ئولوژیکی
مثلا
در عرصه رسانه ها و هنرها
اصلا
کسی متوجه حضور اژدها نمی شود

۴
اژدها
ای بسا
در هیئت عنقلابیون اژدها ستیز عرض عندام می کند.

۵
فونکسیون رسانه ها و مدفوعات امپریالیستی
پدیده و روند بکلی بغرنج و مبهم و مستوری است
که در دیالک تیکی از ظاهر و ذات صورت می گیرد.

مثال:
الف
راست ترین روزنامه امپریالیستی (روزنامه جنوب آلمان)
به افشای برنده مدال بزرگ ترین مرد اروپا
هلموت کل
رهبر حزب مسیحیان آلمان (حزب جمهوری اسلامی)
می پردازد.

ب
حساب های سیاه او را در بانک های سوئیس افشا می کند.

پ
بحثی عنتقادی ـ عنقلابی در آلمان به راه می افتد و ماه ها موضوع اصلی رسانه ها و مدفوعات امپریالیستی می گردد.

ت
هلموت کل پیر
بدتر از شاهرودی بیمار
رسوا می شود و کناره می گیرد
و
مش مرکل دختر کشیش پروتستان
در همان حزب مسیحیان آلمان
روی کار می آید.

ث
حتی برخی از زیردستان هلموت کل
دست به خودکشی می زنند.

ج
مسئله از دید هر خری
خیلی خیلی جدی است
و
اصلا شوخی بردار به نظر نمی رسد.

۶
اما چه می شود؟

الف
اولا اعتبار راست ترین روزمانه امپریالیستی یکشبه صد چندان می شود و تعداد خوانندگانش و شدت و حدت نفوذ ایده ئولوژی امپریالیستی افزایش چشمگیر کسب می کند.

ب
ثانیا
اعتبار ایده ئولوژی امپریالیستی و رشوه ستیزی دولت امپریالیستی بشدت بالا می رود:

نتیجه این می شود
که
در دول امپریالیستی
همه از گدا تا صدر اعظم برابر اند
همه اعضای جامعه را قانون امپریالیستی
به یک چشم می بیند.
همه باید در مقابل قانون امپریالیستی پاسخگو باشند

پ
نتیجه این افشاگری ظاهری
حفظ و تحکیم ذاتی حاکمیت طبقه حاکمه امپریالیستی
حداقل
برای نسلی است.

۷
مسئله جنبش «می تو» (به من تجاوز جنسی شده) هم باید در این چارچوب درک شود و توضیح داده شود.

۸
هر کدام از این هنرپیشه های زن که در جنبش «می تو» (به من تجاوز جنسی شده) هارت و پورت می کنند
میلیاردرند
عضو و جزو طبقه حاکمه امپریالیستی اند

۹
اینها
آلترناتیو عنقلابی
تولید می کنند تا کسی به فکر الترناتیو انقلابی نیفتد.

۱۰
چه می شود کرد
که
فقط
سگ ها از این قضایا بو می برند
بقیه موجودات زمین
اما
شامه تیزی ندارند
 
سودها، سنگرها و سوداها

تعجب ندارد کسانی که نه تشکیلات دارند نه حزب،
با کشف خطا در تشکیلات دیگری،
جشن می گیرند و به پایکوبی برمی خیزند.
لنین

۱
به لنین
اگر دیدیش
بگو:حزب
یعنی
جانبداری

۲
به همین دلیل
هر کسی
در
سلاخخانه جامعه طبقاتی
سودی
سودایی
و
سنگری
دارد

۲
بعضی ها
اسم سنگر خود
را
حزب می گذارند و بعضی ها مستور می دارند.

۳
بی طرف
فقط در کره بی سکنه مریخ یافت می شود.

۴
در طویله ای به نام عیران
حزب سازی و عضویت در احزاب سیاسی
ای بسا
خریت بزرگی است

۵
برای اینکه
حزب نامیدن طویله
از
ریشه
خطا ست
 
اندکی اندر باب دیالک تیک شخصیت و توده

۱
دیالک تیک شخصیت و تاریخ را پله خانف
در اثرش تحت عنوان «نقش شخصیت در تاریخ»
توسعه داده است.
یادش به یاد باد حکیم پرولتاریا

۲
در دیالک تیک شخصیت و تاریخ (جامعه)
نقش تعیین کننده از آن تاریخ و یا جامعه است.

۳
بی انکه شخصیت هیچکاره و هیچواره باشد.

۴
یعنی شخصیت به نوبه خود نقش عظیمی
ولی نه نقش تعیین کننده ای
بازی می کند.

۵
لنین
رضی الله عنه
بارها به این نکته بسیار مهم اشاره کرده است.

۶
اما
چه بسا مدعیان رنگارنگ
از چپ تا راست
از اولترا چپ تا اولترا راست
که شخصیت را هیچ و پوچ جا می زنند و ضمنا همان شخصیت هیچ و پوچ را تاریخساز قلمداد می کنند.

۷
خریت و لاشخوریت همشیره همدیگرند.

۸
توده ولی به نقش شخصیت واقف است.
زن دهقان زحمتکشی در برخورد به فیدل کاسترو در روستا
با خشم می گوید:
چرا چنین بی پروا راه می افتی.
مگر نمید انی
که
اگر ترور شوی
بر کوبا چه می گذرد.

۹
طبقه حاکمه
هم دیری است که به نقش شخصیت واقف است.

۱۰
به همین دلیل رهبران احزاب و سندیکاهای توده ای
یا به طرق مستور و مبتنی بر دستور
ترور می شوند و یا حبس و تبعید و تخریب می شوند.

۱۱
در کشورهای امپریالیستی روزا لوکزمبورگ و لیبکنشت در ملأ عام به تصویب حزب سوسیال ـ دموکرات حتی ترور می شوند
در کشورهای سوسیالیستی هم چه بسا شخصیت ها ترور می شوند (ترور لنین)
و
یا
به دست دیوانه ای
ناک اوت می شوند (رهبر جنبش سال ها ۶۸ در اروپا)
و
یا
به دست باندهای مافیایی (فیلم روزی روزگاری امریکایی بود)
و
یا
به دست کلاه مخملی ها و لات ها و لومپن ها (مش شعبان بی مخ )

۱۲
سؤال این است
که
چه باید کرد؟
 
از تناقض منطقی تا تضاد دیالک تیکی

من
از آن رزو که در بند تو ام
آزادم.
 
سعدی

۱
آنچه در سخن سعدی، تناقض منطقی می نماید
روند و روالی عینی، تجربی و واقعی است.

۲
تضادی دیالک تیکی است.

۳
واقعا هم چنین است.

۴
عاشق کسی و یا چیزی شدن
آدمی
را
ضمن بندگی به آن کس و آن چیز
از
بندگی
به
همه کس ها و چیزهای دیگر
آزاد می سازد.

۵
چنین کسی
می تواند
پشت پا به هر کس و هر چیز بزند.
بی اعتنا به هر کس و هر چیز باشد.

۶
خردگرایی و دیالک تیکی اندیشی سعدی
همین جا آشکار می گردد.

۷
سعدی غول آسا و بی همتا ست
 
حریف

جنگ کثیف و نابخشودنی ست.
« گرنیکا » مظهرِ مسلمِ جنگ و خونریزی و خشونت است.
« گرنیکا » نمایشگر وحشت در زمانِ وقوعِ حادثه است.
« گرنیکا » شهادتِ نامه ی آشکاری است بربهیمیت و درنده خویی عصر ما.
« گرنیکا » افشا کننده ی سرشت کریه و ظالمانه ی جنگ در همه ی اعصار، و متعلق به همه ی ملت هاست.



جنگ انتزاعی
فقط در کره بی سکنه مریخ وجود دارد.

۲
جنگ در کره ارض
جنگ مشخص است و هزاران فرم دارد.

۳
گرانی و یا کاهش دستمزد کارگران
هم
فرمی از جنگ است.
بی غرش تانک و توپ حتی.

۴
بهره ۲۶ درصدی به پول متمولین هم فرمی از جنگ طبقاتی است.

۵
مبارزه طبقایت از بالا ست

۶
جنگ رهایی بخش ضد فاشیستی نیز جنگ است.

۷
جنگ داخلی توده بی همه چیز مولد همه چیز
بر ضد طبقه حاکمه هم جنگ است.
مبارزه طبقاتی از پایین است
 
اکابر توانگر کند فرد را
خبر کن حماران خونسرد را

از بعضی از بیسوادان چه پنهان
که
شعار زنده باد سوسیالیسم
امروزه
هم
در سطح ملی
و
هم
در مقیاس بین المللی
علمی ترین
درست ترین
رادیکال ترین
و
صاقدانه ترین
شعار است.

اندکی 
اندر 
باب خوش بینی و بدبینی 
(اوپتیمیسم و پسیمیسم)

از همین مفهوم «کمونیست بدبین»
خریت مدعی آن عربده می کشد.

۱
فرق و تفاوت و تضاد توده و نمایندگان توده (مارکسیست ها) با طبقات اجتماعی غیر توده ای و ضد توده ای
مثلا نمایندگان فاشیسم و فوندامنتالیسم و پانیسم و غیره
اوپتیمیسم اولی و پسیمیسم دومی است.

۲
دلیل این خوشبینی فلسفی
توسعه قانونمند جامعه بشری از پله توسعه نازل به پله توسعه عالی است.

۳
سیر قانومند تاریخ
بالنده است و نه میرنده.

۴
چون
نیروهیا مولده (انسان مولد، علم و فن و وسایل تولید و غیره) رشد دم افزون دارند و
جامعه بشری روز به روز پیشرفت کسب می کند.

۵
همین ۵۰ سال قبل را اگر با اکنون مقایسه کنیم
متوجه رشد غول آسای نیروهای مولده و در نتیجه توسعه چشمگیر جامعه و یا تاریخ می شویم.

۶
نکته مهم خصلت دیالک تیکی این توسعه است:
توسعه
دیالک تیکی از فراز و فرود است.
مارپیچی است
دندانه دار است.
هر پیشرفتی با پسرفتی توأم است.

۷
نتیجه نهایی این سیر دیالک تیکی اما پیشرفت جامعه بشری
در تحلیل نهایی است.

۸
آذربایجانی ها مثل بقیه سکنه ایران
در این ۴۰ سال
۴۰۰ سال عقب تر دویده اند
و
به لحاظ فکری سقوط کرده اند.

۹
در زمان شاه نور به گور
شخصیت های اندیشنده در این سامان فت و فراوان بودند

۱۰
آذربایجان اکنون مثل بقیه مناطق کشور
طویله شده است.

۱۱
تنها راه نجات این کشور گرفتار در نکبت فئودالی ـ فوندامتالیستی ـ بورژوایی ـ فاشیستی
گذار به کمونیسم است.

به قول شاعر انقلابی و روشنگر بزرگ آذربایجان:
به بالا رود کار افتادگان
لنینی کند چون در ایران ظهور

۱۲
فقط در این صورت
می توان به خر پروری خاتمه داد
و
خرد پروری پیشه کرد و طویله را به جامعه استحاله بخشید.

۱۳
این
اما
روندی بغایت دشوار خواهد بود.

۱۴
چون توده باید برای خرد پروری
ضمنا
به خود پروری کمر بر بندد:
خود اندیشی ـ هماندیشی ـ خودمختاری (استقلال فکری و عملی) ـ شخصیت پروری

۱۵
طبقه حاکمه کثافت
جامعه را نه فقط به طویله
بلکه ضمنا به جنده خانه تبدیل کرده است.

۱۶
نیهلیسم اخلاقی (اخلاق ستیزی) همراه با خرد ستیزی
یکی از کسب و کارهای اصلی فاشیسم و فوندامنتالیسم است.

۱۷
مؤسس هر دو فریدریش نیچه کثافت بوده است
 
پارادوکس لورکا

۱
لورکا
آنتی فاشیست بوده است
و توسط فاشیست های اسپانیایی ترور شده است.

۲
اشعار لورکا
اما
آنتی فاشیستی نیستند.

۳
چیستند؟

۴
اگر مجموعه اشعارش منتشر شود
می توان تحلیل کرد و به چیستایی آنها پی برد.

۵
بی دلیل نیست که
احمد شاملو جد اندر جد فاشیست
به ترجمه اشعار لورکا
پرداخته است.
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر