۱۳۹۶ بهمن ۸, یکشنبه

از شاملوئیسم تا شاملوچیسم (۲۰) دکتر محمد قراگوزلو


شکوهِ خیزشِ مردمِ بی لبخند
و
یک نکته پیرامون شعارهای ارتجاعی
محمد قراگوزلو

منبع:
سیات اخبار روز
 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 
۱

مستقل و مستغنی از هرگونه آمار تفصیلی
 آن چه در خیابان ها می گذرد 
به تمامی 
خیزش مردم فرودستی است 
که
 از 
سیاست های نئولیبرالی حاکمیت 
به ستوه آمده اند .
 
مفهوم «سیاست های نئولیبرالی»
را
دار و دسته موسوم به نامه مردم
هم
به کار می برد.
 
این مفهوم 
از 
ادبیات امپریالیستی 
وارد جراید و جریانات وطنی شده است.
 
محتوای تئوریکی این مفهوم چپنما 
این است
که
  طبقه حاکمه در ایران
مختار
است:
هم
می تواند 
سیاست های ملی ـ خلقی 
پیشه کند.
و
هم
می تواند
سیاست های نئولیبرالی
پیش گیرد.
 
انتقاد وارده 
بر 
طبقه حاکمه 
(و در حقیقت، بر جناح مسلط و مقتدر طبقه حاکمه)
این است
که
شق دوم
را
ترجیح داده است.
 
به زعم بعضی ها
اگر جبهه متحد ضد جمارانی تشکیل شود،
امکان آن فراهم می آید 
که
ورق برگردد و شق اول ترجیح داده شود.
 
بدین طریق
الترناتیو بورژوایی - اوتوپیکی
برای
جناح مسلط و مقتدر طبقه حاکمه عرضه می شود.
 
مثلا
اگر جبهه متحد خلق
تحت رهبری داهیانه میرحسین موسوی و یا میر فرخ نگهدار و یا بمبون شیرین عبادی
تشکیل شود،
به
عوض
سیاست های نئولیبرالی،
سیاست های ملی ـ خلقی
پیشه می شود
و
شق القمر می شود.

۲
مستقل و مستغنی از هرگونه آمار تفصیلی
 آن چه در خیابان ها می گذرد 
به تمامی 
خیزش مردم فرودستی است 
که
 از 
سیاست های نئولیبرالی حاکمیت 
به ستوه آمده اند .
 
تحلیل دکتر محمد قراگوزلو
از
اعتراضات ده روزه مردم 
که 
«دنیا و مافیها را به لرزه در آورد»
 این است
که
دلیل این اعتراضات 
سیاست های نئولیبرالی جناح مسلط و مقتدر طبقه حاکمه
بوده است.

ایراد نهفته در این طرز تفکر
اختیاری تصور کردن این سیاست های نئولیبرالی
 از
سویی
و
توهم وجود الترناتیو بورژوایی برای آن
 است.
 
سیاست های نئولیبرالی
مکانیسم خاص خود
را
دارند
و
به جوامع طبقاتی ضعیفتر 
و
حتی
به خود توده در جوامع امپریالیستی تحمیل می شوند.
 
مبارزه طبقاتی
از
بالا
در جریان است:
سفره توده تهی می شود
تا
سفره اعضای طبقه حاکمه رنگین تر و سنگین تر شود.
 
تخریب
در
ذات نظام سرمایه داری 
است.
 
برای نظامات فئودالی و بورژوایی
الترناتیوی جز سوسیالیسم وجود ندارد.
 
الترناتیو
همیشه و همه جا اوبژکتیو (عینی)
است
و
نه
سوبژکتیو
(ذهنی، دلبخواهی)
 
شاید شیادی بگوید:
با کدام مردم؟
با کدام سطح توسعه نیروهای مولده؟
 
پاسخ دندان شکن به این جفنگیات
را
آنتونیو گرامشی
با
مفهوم سرکردگی (هژمونی)
داده است
و
در
جمهوری خلق چین
دیری است که همین مفهوم در کار است.
 
مائو
در
اوایل تشکیل جمهوری خلق نوشت
که
در این کشور بزرگ قاره آسا
بقایای نظامات ماقبل برده داری، برده داری و و فئودالی کماکان وجود دارند.
 
این
بدان معنی است
که
پرولتاریا و متحدینش
مکلف به انجام وظایف طبقات حاکمه فئودالی و بورژوایی نیز هستند.
 
این
به معنی
انجام برنامه ریزی شده ی انقلابات پی در پی
است.
 
انقلاب
یعنی
گذار از فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی نازل
به
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی عالی تر.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر