احسان طبری
(1295 ـ 1368)
تحلیلی از شین میم شین
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
ميوه
ی بى هدفى، خرسندى است
ليك
انسان كه جسور است و عنود
دمى از رزم نخواهد آسود
دمى از رزم نخواهد آسود
·
معنی تحت اللفظی:
·
بنده بی تجربه از بندگی خود غافل
است.
·
دلیل خرسندی، فقدان هدف است.
·
انسان ولی جسور و هدفگرا ست.
·
به همین دلیل در رزم پیگیر خواهد
بود.
1
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
ميوه
ی بى هدفى، خرسندى است
·
از دید احسان طبری، دلیل غفلت بنده
از بندگی خویش، خامی او ست.
·
ما اینجا با تئوری شناخت طبری آشنا
می شویم.
·
این نظر طبری حاکی از شناخت ماتریالیستی
ـ دیالک تیکی او ست.
·
به زبان دقیق تر، حاکی از تئوری شناخت
رئالیستی او ست.
·
تئوری شناخت ماتریالیستی ـ دیالک
تیکی را پروفسور سندکولر از دانشگاه برمن آلمان فدرال، رئالیسم می نامد.
·
مفهوم رئالیسم بدین ترتیب، با معنی
نوینی وارد تئوری شناخت می شود.
2
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
ميوه
ی بى هدفى، خرسندى است
·
طبری در مصراع اول این بیت، دیالک
تیک پراتیک و تئوری را به شکل دیالک تیک تجربه و دانش تجربی بسط و تعمیم می دهد و
بدرستی نقش تعیین کننده را از آن پراتیک (تجربه) می داند.
·
تجربه زادگاه دانش تجربی است.
·
فرق هم نمی کند که تجربه بلاواسطه
و شخصی باشد و تجربه باواسطه، غیرمستقیم و تاریخی باشد.
·
یعنی تجربه نسل های دیگر و یا
همنوعان دیگر باشد.
3
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
ميوه
ی بى هدفى، خرسندى است
·
کشف رابطه این دو مصراع اما آسان نیست.
·
سؤال این است که چرا و به چه دلیل خرسندی
نتیجه بی هدفی است؟
·
اگر چنین باشد، هدفمندی هم قاعدتا
باید به معنی ناخرسندی باشد.
4
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
ميوه
ی بى هدفى، خرسندى است
·
طبری احتمالا نکته ای را ناگفته می
گذارد تا خواننده بسته به بضاعت معرفتی خود کشف کند و به کمک آن میان این دو مصراع
بیت، رابطه منطقی ـ معنوی برقرار سازد.
·
این حلقه گمشده اما چیست که دو
مصراع این بیت را به هم پیوند می دهد؟
5
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
ميوه
ی بى هدفى، خرسندى است
·
بی تجربگی بنده به نادانی او نسبت
به وضع خود منتهی می شود و نادانی او نسبت به وضع خود به بی هدفی او منجر می شود و
بی هدفی او به خرسندی اش.
·
می توان گفت که طبری چندین دیالک
تیک مرتبط به هم را پشت سر هم توسعه می دهد:
الف
·
دیالک تیک پراتیک و تئوری را به
شکل دیالک تیک خامی و خریت، به شکل دیالک تیک تجربه و دانش تجربی، به شکل دیالک
تیک پختگی و موقعیت خودشناسی بسط و تعمیم می دهد.
ب
·
دیالک تیک تئوری و آماجمندی (تعیین
آماج) را به شکل دیالک تیک دانش تجربی و
هدفمندی (تعیین هدف) بسط و تعمیم می دهد.
ت
·
دیالک تیک آماجمندی و انقلابیگری
را به شکل دیالک تیک هدفمندی و ناخرسندی و یا به شکل دیالک تیک بی هدفی و خرسندی بسط
و تعمیم می دهد.
6
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
ميوه
ی بى هدفى، خرسندى است
·
طبری در این بیت، ضمنا روانشناسی بنده
را به بحث می کشد.
·
چون خرسندی و خشنودی از وضع به روانشناسی
بنده مربوط می شود.
·
پدیده های پسیکولوژیکی اما ثانوی
اند و معلول علل مادی اند که طبری نادیده می گیرد.
·
ایراد بینشی طبری در این بیت همین
است:
الف
·
دلیل تمکین بنده بر سیستم مبتنی بر
استثمار و ستم، در وهله اول، نه دلیل معرفتی (نادانی) است و نه دلیل ولونتاریستی (اراده گرائی) یعنی عدم تعیین آماج و هدف، عدم
تصمیمگیری.
ب
·
اگر طبری بندگی را در فرم های فئودالی
و کاپیتالیستی شخصا تجربه کرده بود، بیشک به این مسئله پی برده بود.
ت
·
روانشناسی بنده، رعیت و پرولتر
نتیجه سرکوب لحظه به لحظه و نسل اندر نسل است.
پ
·
کسانی که در صنایع کشورهای امپریالیستی
کار کرده اند، به این حقیقت امر کم و بیش پی برده اند:
·
فقط نیروی کار پرولتاریا و دیگر
زحمتکشان از قبیل خدمه، کارمندان و مهندسان و دکترها و پروفسورها نیست که توسط سرمایه
مورد استثمار قرار می گیرد.
ث
·
طبقه حاکمه رس زحمتکشان مادی و
فکری و هنری را می کشد.
·
کارگر در روند کار، ضمنا تحقیر و
حتی تخریب می شود.
·
کارگر و کارمند و خدمه چه بسا به
درجه جاسوس طبقه حاکمه تنزل می یابند و از نظرات دیگر کارگران و کارمندان به طبقه
حاکمه گزارش می دهند.
ج
·
کارمند و مهندس و دکتر و غیره به
برده سرمایه تبدیل می شوند.
·
آن سان که برای شان وقت فراغت مفید
جهت خوداندیشی و خودبالی نمی ماند.
·
سیستم سرمایه داری اعضای جامعه را
از خرد تا کلان در منگنه استثمار و ستم بی رحمانه می فشارد و تفاله ای از آنان بیرون
می دهد که به هیچ دردی نمی خورد.
·
می توان گفت که سیستم سرمایه داری اعضای
جامعه را به طرز سیستماتیک آدمیت زدائی می کند.
7
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
ميوه
ی بى هدفى، خرسندى است
ليك
انسان كه جسور است و عنود
دمى از رزم نخواهد آسود
دمى از رزم نخواهد آسود
·
طبری در بیت دوم، احتمالا بی آنکه خود
متوجه باشد، بنده ی گرفتار در قید و بند را انسان تلقی نمی کند.
·
بنا بر محتوای این دو بیت، بنده ی
گرفتار در بند، خام است، بی خبر از بندگی
خویش است و در نتیجه بی هدف و آماج است و نتیجتا خرسند است.
·
اما انسان، برخلاف بنده، جسور و
عنود است و همیشه رزمنده است.
·
این دعاوی طبری را تاریخ مبارزات طبقاتی
تأیید نمی کند.
·
جنبش های انقلابی بندگان، رعایا و پرولتاریا
حکایات دیگر دارند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر