میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار
رخنه
دار اولسون شریعت، پایمال اولسون وطن
هر
نولور اولسون، مریدیم بیشمار اولسون گرک
گئتدی
اسلامیت الدن، ای قولاغی توکلیلر
تازه
مکتبلر بناسی، تار و مار اولسون گرک
·
معنی تحت اللفظی:
·
بگذار شریعت تار و مار گردد.
·
وطن هم پایمال گردد.
·
هر چه بادا باد.
·
مریدم باید بیشمار گردد.
·
ای پیران قوم، اسلامیت از دست رفت.
·
بنای مدارس مدرن خراب باید گردد.
1
رخنه
دار اولسون شریعت، پایمال اولسون وطن
هر
نولور اولسون، مریدیم بیشمار اولسون گرک
·
معجز در این بیت، از ماهیت و آرزوی
قلبی عمیق روحانیت پرده برمی دارد:
·
بی اعتنائی به حتی شریعت.
·
بی اعتنائی به میهن.
·
ضمن مطلق کردن کمیت پرشمار هوادار.
·
معجز بدین طریق، از آلت دست بودن
مذهب برای اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی پرده برمی دارد.
·
منظور او این است که این اجامر کمترین
ایمانی به شریعت حتی ندارند.
·
کمترین اعتنائی به میهن حتی
ندارند.
·
تنها فکر و ذکری که در سر دارند،
تعداد بالئی از هواداران است.
·
سؤال ولی این است که تعداد پرشمار مرید
برای چیست؟
1
رخنه
دار اولسون شریعت، پایمال اولسون وطن
هر
نولور اولسون، مریدیم بیشمار اولسون گرک
·
پاسخ به این پرسش وقتی داده شد که
بهمن نکبت بار عظیمی فرو غلطید و نفس خلایق در سینه حبس آمد.
·
تاراج بی شرمانه دار و ندار صدها
هزارساله ملتی شروع شد و گورستانی به وسعت کشوری شیار زده شد.
·
دشمنان بی رحم توده، صدهزار بار
بهتر از توده و حزب توده به قدرت لایزال توده واقف اند.
·
پیش شرط سلطه مادی، فکری، فرهنگی،
تعداد پرشمار هودار است.
·
با تکیه بر توده، هم می توان ارکان
مادی، روحی و روانی جامعه را تسخیر کرد و توده را بر خاک سیاه نشاند و هم در سنت
لنین می توان توده را به یورش بر عرش برانگیخت، نظام کهنه ی فرتوت فرسوده را
برانداخت و طرح نوینی درانداخت.
3
گئتدی
اسلامیت الدن، ای قولاغی توکلیلر
تازه
مکتبلر بناسی، تار و مار اولسون گرک
·
معجز در این بیت از موضع منفی و
مخرب روحانیت نسبت به تأسیس مدارس مدرن پرده بر می دارد:
·
طنز مستور این بیت، این است که
همان روحانیت که برای شریعت تره حتی خرد نمی کند، در مبارزه بر ضد تجدد و تمدن،
همان شریعت را دستاویز قرار می دهد و وااسلاما سر می دهد.
·
دیالک تیک طنز معجز هم شگفت انگیز
است و هم ستایش انگیز.
·
هم ساده و توده فهم است و هم بغرنج
و رادیکال.
·
شخصیت شاعر روشنگری نیز دیالک تیکی
از سادگی و بغرنجی بوده است.
·
معجز ضمن عمیقا توده ای بودن، الگو،
سرمشق و آموزگار توده بوده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر