تحلیلی از
یدالله سلطان
پور
پیشکش به رضا
خسروی
تیزاندیش پرولتاریا
که از یادش نمی
کاهیم.
·
همانطور که ذکرش گذشت، راه خروج
موقت طبقه حاکمه امپریالیستی از بحران، ضمن حفط سیستم حاکم، جنگ است.
·
جنگ انقلاب منفی است.
·
جنگ عنگلاب است.
·
جنگ جامعه و جهان را به گند می کشد
تا همه چیز از صفر شروع شود.
·
خردمند خوداندیش بزرگ، البرت
اینشتین به طنز می گفت:
·
«من نمی دانم جنگ جهانی سوم با چه تسلیحاتی
انجام خواهد یافت.
·
فقط می دانم که جنگ جهانی چهارم با
چوب و چماق و تیر و کمان صورت خواهد گرفت.»
·
این «پیشگوئی» طنز آمیز نابغه قرن
به چه معنی است؟
1
·
این اولا بدان معنی است که تخریب
در ذات سیسم سرمایه داری است.
·
سیستم سرمایه داری خودستیز است.
·
یعنی برای حفظ وضع موجود از روی
جنازه خود حتی می گذرد.
2
·
این ثانیا بدان معنی است که طبقه
حاکمه امپریالیستی خردستیز است.
·
عقل در سر ندارد.
·
آن سان که می تواند به هنگام سقوط
به قهقرا، بشریت و تمدن و فرهنگ بشری را نیز با خود به قهقرا ببرد.
3
·
این ثالثا بدان معنی است که طبقه
حاکمه امپریالیستی دیوانه است.
·
جنون زده است.
·
منادی تئوری «یا همه چیز یا هیچ»
است.
4
·
اگر طبقه حاکمه امپریالیستی در جنگ
جهانی امپریالیستی اول، 10 تا 20 میلیون نفر را نفله کرد، در جنگ جهانی امپریالیستی
دوم، که حدود 20 و اندی سال پس از آن صورت گرفت، 60 تا 70 میلیون نفر را نفله کرد
و با استفاده از بمب اتم و بمب های شیمیائی، میکروبیولوژیکی و غیره، تمدن و فرهنگ
بشری را به طرز رادیکال بی برگشتی نابود ساخت.
·
آن سان که از جمادات و موجودات حتی
سایه ای باقی نماند.
5
·
یکی از مؤلفین امریکائی در کتابی
تحت عنوان «تضمین کیفیت کالاها» (کوالیتی اینشورنس) به بورژوازی ژاپن از اعماق دل
تبریک می گوید که در اثر برخورداری از نعمات بمب اتمی، می توانند از صفر شروع کنند
و تضمین کیفیت کالاها را دقیقا برنامه ریزی و اجرا کنند.
·
تو کجائی تا شود او چاکرت، ای عقل
کل؟
6
·
سؤال این است که دلیل طبقه حاکمه بی
نصیب از نعمت عقل اندیشنده برای شروع این دو جنگ امپریالیستی جهانی چه بود؟
·
به عبارت دیگر، دعوا و مرافعه این
اجامر، به قول احسان طبری، این جماعت گرگ، بر سر چه بود؟
·
وقتی دو نفر با هم دعوا و مرافعه
دارند، قاعدتا بهانه ای و یا حتی دلیلی برای شروع دعوا و مرافعه دارند.
·
بهانه، دستاویز و دلیل اجامر امپریالیستی
برای دسته بندی و شروع جنگ و کشتار چه بود؟
7
دومه نیکو لوسوردو (متولد 1941)
پروفسور
فلسفه در دانشگاه (اوربینو)
در
همکاری با (هاینتس هولتس) به انتشار مجلهً (توپوس)
ـ خدمات بین المللی به تئوری دیالک تیکی ـ
را به عهده داشت.
آثار:
امانوئل
کانت ـ آزادی، حقوق و انقلاب (1987)
هگل
و ارثیهً آلمانی، فلسفه و مسایل ملی
انقلاب و ارتجاع (1981)
هگل
و بیسمارک. انقلاب 48 و بحران فرهنگ آلمانی (1993)
همبود،
مرگ، هایدگر و ایدئولوژی جنگ (1995)
·
فیلسوف مارکسیست ـ لنینیست معاصر
ایتالیا در یکی از آثار خود تحت عنوان «همبود، مرگ، هایدگر و ایدئولوژی جنگ» (1995) از پسیکولوژی روشنفکران بورژوائی در
سال های قبل از جنگ جهانی گزارش مستند و مفصل می دهد.
·
آن سان که می توان از جنبش جنگ در
اروپا سخن گفت.
لودویگ ویتگن اشتاین (1889 ـ 1951)
فیلسوف اطریشی ـ امریکائی
از مراجع پوزیتیویسم منطقی و فلسفه تحلیلی زبان
از فلاسفه بورژوائی واپسین
·
حتی توماس مان منتظر مشتاق آغاز جنگ
جهانی است، چه رسد به ویتگن اشتاین، که داوطلب شرکت در جنگ می شود و با مشاهده نفرت
سربازان از جنگ، چنان دلخور می شود که سودای خودکشی در سر می پرورد.
8
·
بهانه و دستاویز و دلیل اجامر امپریالیستی
در هر دو جنگ، بازتقسیم جهان بود.
·
بازتقسیم جهان یعنی تقسیم کیک لذت
بخش جهان از نو.
·
یعنی تجدید نظر در سهمیه هر کدام
از دول امپریالیستی از کیک جهان.
·
این مسئله را اما با کدام مفهوم فلسفی
می توان تبیین داشت؟
9
·
مفهوم فلسفی در خور عبارت است از مفهوم
هژمونی و یا سرکردگی.
·
ترجمه هژمونی به سرکردگی را مدیون مترجمان
زحمتکش حزب توده ایم.
·
شرم مان باد، اگر از یاد بریم.
10
پاکس بریتانیکا
اصل حاکمیت جهانی و مستعمراتی در قرن نوزدهم
ایده پاکس بریتانیکا بر ایده پاکس رومانا مبتنی بود.
پاکس بریتانیکا حاکی از حکومت بر جهان و یا حداقل بر
امپراطوری بریتانیا
بکمک ایده ها و طرح های دوره الیزابت، مسیحیت و اتیک
(اخلاق) توسعه یابنده
مبتنی بر تجارت
آزاد در جهان تابع حقوق انگلیسی بود.
ناظم این نظم جهانی،
جامعه توسعه یافته برتانیای کبیر بود.
فرهنگ
ها و ملت هائی که تن به سرسپردگی آن نمی دادند،
می
بایستی با تحریم های اقتصادی و چه بسا حمله نظامی
تنبیه و قانع شوند.
پاکس
بریتانیکا بنا بر اتیک پروتستانی
منطبق با خواست الهی قلمداد می شد.
·
هژمونی جهان قبل از جنگ جهانی امپریالیستی
اول در دست بریتانیای کبیر بود.
·
امپریالیسم آلمان به رقابت با امپریالیسم
بریتانیای کبیر برخاسته بود و سودای کسب هژمونی جهان را بر سر داشت.
·
بشریت 10 تا 20 میلیون نفر فدا کرد
و بخش اعظم حاصل زحمتش بر باد رفت، ولی وضع قبل از جنگ با وضع بعد از جنگ، تفاوتی پیدا
نکرد.
·
هژمونی جهانی همچنان در دست امپریالیسم
بریتانیای کبیر ماند.
·
چون آلمان و متحدینش ـ ترکیه و
غیره ـ در جنگ جهانی اول شکست خوردند.
11
·
به همین دلیل، پس از چند سال، امپریالیسم
آلمان تحت رهبری ناسیونال ـ سوسیالیسم، مفاد تسلیم نامه خود را زیر پا نهاد و به توسعه
وسیع جنگ افزارهای مخرب مبادرت ورزید و دوباره خواهان کسب هژمونی جهانی شد.
·
اگر کسی به سخنرانی های هیتلر گوش
دهد، متوجه این حقیقت امر خواهد شد.
·
هیتلر می خواهد که کیک لذت بخش جهان
از نو تقسیم شود و سرکرده بشریت گردد.
·
آنچه کمتر کسی می داند، این حقیقت
امر است که امپریالیسم آلمان تحت رهبری ناسیونال ـ سوسیالیسم نیز شب و روز سودای
تولید بمب اتمی را در سر داشت.
·
یکی از خدمات کمونیست ها نقش بر آب
ساختن این نقشه ناسیونال ـ سوسیالیسم آلمان بود.
·
کتابی در این زمینه تحریر یافته که
به فارسی نیز ترجمه شده است.
·
نگرانی اصلی اتحاد شوروی از همین
مسئله بود.
·
اگر امپریالیسم آلمان قبل از
امریکا به این بمب دسترسی پیدا کرده بود، کسب هژمونی جهانی برایش تضمین شده بود.
12
·
پرولتاریای انقلابی روس با تحمل بیشترین
تلفات در همدستی با امپریالیسم امریکا و بریتانیا، امپریالیسم آلمان را شکست داد.
·
ولی وضع جهان پس از جنگ جهانی امپریالیستی
دوم بلحاظ هژمونی جهانی تغییر یافت.
·
پدیده مصدق ها و شق القمرهای مصدق
ها را باید در پرتو این تحول هژمونیکی مورد بررسی قرار داد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر