۱۳۹۵ فروردین ۱۲, پنجشنبه

عید نوروز از دیدی دیگر (6)


تحلیلی از
گاف سنگزاد 

انگلبرت کمپفر
همه در ﺍین روز لباس نو می ‌پوشند.
دوستان و ﺁشنایان به دیدن یکدیگر می ‌روند،
مهمانی ‌ها برپا می‌ شود و به تفریح می‌ پردﺍزند.

·        از این سخن حریف فرنگی معلوم می شود که اعیاد پدیده های تاریخی اند.
·        «تاریخی» به معنی فلسفی اش.

·        منظور این است که اعیاد در سطح توسعه معین نیروهای مولده پدید می آیند و رفته رفته کهنه می شود تا از بین بروند و یا به صورت فرم بی محتوا ادامه «حیات» دهند.

·        چرا و به چه دلیل ما این نتیجه را از این سخن حریف فرنگی استخراج می کنیم؟

1
همه در ﺍین روز لباس نو می ‌پوشند.

·        اولا به این دلیل که اکنون لباس نو پوشیدن، نه سالی یکبار، بلکه چه بسا هر روزه امکان پذیر است.
·        هر کارمندی هر روز لباس نو و تر و تمیزی در بر می کند و گرنه کارفرما بی کمترین تأمل اخطار بارانش می کند و حتی به اخراجش از کار مبادرت می ورزد.

·        به همین دلیل، دیالک تیک دخل و خرج مخرب غریبی به کار افتاده است که فقط می تواند به نفع طبقه حاکمه تمام شود:

2
همه در ﺍین روز لباس نو می ‌پوشند.

·        همین جبر لباس نو پوشی سبب می شود که بخش اعظم در آمد زحمتکشان صرف خرید لباس و کفش و جوراب و عطر و شامپو و رنگ و غیره گردد.

3
·        اما تهیه مستمر لباس نو، به اتلاف بخش اعظم اوقات گرانبهای زحمتکشان منجر می شود.
·        هر کارمندی پس از کار و یا در ایام فراغت مجبور به خرید البسه و و کفش و جوراب و لوازم آرایش و یا عملیات تربیت بدنی (فیتنیس) و غیره می شود.

·        به همین دلیل در متروپول های امپریالیستی فروشگاه های مد و لباس و کفش و جوراب و لوازم آرایش و عطر و رنگ و غیره یکه تاز میادین اند.

4
·        این اما ضمنا به معنی خرج بخش اعظم در آمد از سوئی و اتلاف وقت گرانبهای فراغت از سوی دیگر است.
·        نتیجه نهائی این دیالک تیک دخل و خرج مادی و روحی و روانی، فقر روز افزون مادی و روحی و روانی توده های مولد و زحمتکش است.

·        در نتیجه ی همین دیالک تیک دخل و خرج تحمیلی و بی محتوا ست که توده های مولد و زحمتکش هم فقیرتر و هم بی شعورتر می گردند.

·        توده های مولد و زحمتکش بدین طریق و با این ترفند، کمترین فرصت را برای خود آموزی، خود اندیشی، هماندیشی و تشکیل شعور طبقاتی و شخصیت متعالی پیدا نمی کنند.
·        به همین دلیل، اعضای جامعه پیرتر می شوند، ولی نه خردمندتر، بلکه کودن تر، خرفت تر و خرتر.

5

·        دیالک تیک مخرب دخل و خرج، اعضای جامعه را چنان مفلوج می سازد که خرید کالا به هنری، کسب و کاری، تخصصی و تفننی استحاله می یابد و کالا از کفش و جوراب تا کت و دامن و شلوار و شورت و کرست و پیراهن و عطر و رنگ و غیره به معشوقی مبدل می شود.

·        این دیالک تیک مخرب دخل و خرج، در سریال هالی وود تحت عنوان «سکس و سیتی» (سکس و شهر) جامه تصویری ـ تجسمی ـ تبلیغاتی ـ «هنری» به خود گرفته است.
·        هنر پیشه دلربای این سریال با مشاهده لنگه کفشی در ویترین فروشگاهی، از فرط «عشق»، بیهوش می شود و نعره عاشقانه از ته دل برمی کشد.

·        این اما به چه معنی است؟     

6
·        این ضمنا ترفندی برای چپاول لحظات واپسین اوقات فراغت توده های مولد و زحمتکش است.
·        یعنی چند لحظه از اوقات فراغت هم که برای توده های مولد و زحمتکش باقی می ماند، صرف تماشای بت کالا واره ی جاندار (هنرپیشه های زیباروی)  و بی جان (کفش و جوراب و کت و شلوار و غیره) می شود.
·        یعنی در خدمت دیالک تیک دخل و خرج قرار می گیرد و نه در خدمت توسعه فکری و روحی و روانی زحمتکشان.

·        این بدان معنی است که طبقه حاکمه، توده های مولد و زحمتکش را حتی لحظه ای به حال خود رها نمی کند.
·        هدف و آماج اندیشیده و سنجیده و حساب شده طبقه حاکمه، تمدن زدائی و فرهنگ زدائی رادیکال جامعه بشری است تا مبادا کسی فرصت تفکر داشته باشد و به فکر تحول بیفتد.

7
در ﺍین روز
دوستان و ﺁشنایان به دیدن یکدیگر می ‌روند


·        دلیل دوم ما بر تاریخیت اعیاد، مسئله دید و بازدید از دوستان و آشنایان است.
·        دیری است که با توسعه تلگراف و تلفن و مکاتبه و تسهیلات ترافیکی و امروزه با توسعه انترنت و فیسبوک و غیره، هر کس از اقصا نقاط جهان می تواند هر لحظه که اراده کند، حریفی را ببیند و با او از سیر تا پیاز، سیر دل، درد دل کند.

8
در ﺍین روز
مهمانی ‌ها برپا می‌ شود و مردم به تفریح می‌ پردﺍزند.

·        دلیل سوم ما این است که امروزه با پیروزی دم افزون مناسبات  سرمایه داری، دوست و آشنا را فقط در تخیلات و خاطرات خود می توان پیدا کرد.
·        در بهترین حالت، در گورستان ها.
·        در بدترین حالت در خاوران ها.

·        پیدا کردن دوست و آشنا امروزه با کشف کیما قابل قیاس است.


9
در ﺍین روز
مهمانی ‌ها برپا می‌ شود و مردم به تفریح می‌ پردﺍزند.

·        دلیل سوم ما این است که مهمانی رفتن و تفریح، دیگر نه سالی یکبار، بلکه بسته به موقعیت اجتماعی اعضای جامعه، می تواند حتی همه روزه و یا هر هفته یکی دو بار و یا هر ماه یکی دو بار صورت گیرد.

10
·        به همین دلایل، اعیاد ملی و یا مذهبی رفته رفته از محتوای عینی و اجتماعی تهی می شوند.

·        فرمی بی محتوا از آنها باقی می ماند.
·        پوسته ای تو خالی از آنها باقی می ماند.

·        به همان سان که از ماری پوست عوض کرده، پوست به درد نخوری در کویری باقی می ماند که بازیچه در دست باد ولگرد و علاف است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر