۱۳۹۵ فروردین ۶, جمعه

دکتر محمد مصدق از دیدی دیگر (6)


تحلیلی از
یدالله سلطان پور

پیشکش به خاطره خروشان
هاشم بی طرفی

·        بحث بر سر اجنه وارگی و کنه وارگی طبقه حاکمه در طول تاریخ است:
·        این بدان معنی است که طبقه حاکمه ـ خواه طبقه حاکمه برده دار، خواه طبقه حاکمه فئودال، خواه طبقه حاکمه بورژوا و حتی خواه طبقه حاکمه پرولتر ـ دیالک تیکی از اوتوریته و اوپوزیسیون است.
·        دیالک تیکی از حکومت و آلترناتیو است.
·        دیالک تیکی از رژیم حاکم و ضد رژیم حاکم (اوپوزیسیون)  است.


·        اما چرا و به چه دلیل چنین است؟ 

·        چرا برنده اصلی از دیرباز، طبقه حاکمه است و بازنده اصلی، توده های مولد و زحمتکش؟

1
·        ما باید به عوض خیال پردازی و هارت و پورت، تجارب زنده زندگی را زیر ذره بین تحلیل نهیم تا به این پرسش پاسخ بیابیم.
·        در غیر این صورت نمی توان برای پدیده هایی که تحت عناوین مختلف زیر عرض اندام می کنند، دلیلی پیدا کرد:

الف
·        برای پدیده هائی از قبیل اوپورتونیسم در جنبش توده ای

·        چرا و به چه دلیل باید کسانی و حتی احزاب و سازمان هائی، سنگر توده ای خود را ترک کنند و به سنگر کثیف طبقه حاکمه انگل و استثمارگر بخزند؟

ب
·        برای پدیده هائی از قبیل رویزیونیسم در جنبش توده ای

·        چرا و به چه دلیل باید کسانی سنگر ایده ئولوژیکی علمی مطمئن مارکسیسم ـ لنینیسم را ترک کنند و به سنگر ایده ئولوژیکی ضد علمی و ضد منطقی طبقه حاکمه بخزند؟

ت
·        برای پدیده هائی از قبیل خیانت در جنبش توده ای

·        چرا و به چه دلیل باید کسانی به منافع استراتژیکی توده زحمت خیانت ورزند و به خدمت منافع استراتژیکی طبقه حاکمه انگل در آیند؟

2

·        انحرافات شخصیت هائی از قبیل کائوتسکی، برنشتاین، بلوخ، مارکوزه، گربه چف و غیره و احزاب سیاسی مختلف بی دلیل نبوده اند.

·        شوروی به هر دلیلی تخریب می شود و فرو می پاشد.
·        این پدیده حیرت انگیزی نیست.
·        هر سیستم اجتماعی می تواند دستخوش بحران شود و فروپاشد.

·        مسئله این است که با فروپاشی شوروی تأثیر دومینوئی به کار می افتد:
·        همه دول سوسیالیستی اروپای شرقی و حتی بزرگ ترین و قوی ترین حزب کمونیست اروپا (آلمان دموکراتیک) در طرفة العینی به یکی از احزاب بورژوائی استحاله می یابد.
·        حزب کمونیست ایتالیا حتی نام و عنوان کمونیستی خود را در طرفة العینی تعویض می کند.
·        آن سان که نه نشانی از تاکی می ماند و نه اثر و آبرو و اعتباری از تاکنشانی.

·        این پدیده ها بی دلیل نیستند.
·        ولی دلایل آنها چیستند؟  
  
·        ما در فرصتی دیگر به این دلایل برخواهیم گشت.

3
·        گفته شد که سرکرده جهان پس از پایان جنگ جهانی امپریالیستی دوم، عوض می شود.

·        جای امپریالیسم بریتانیای کبیر را سرکرده ای به نام امپریالیسم ایالات متحده امریکا می گیرد و پدیده مصدق و گاندی و سوکارنو و ناصر و بومدین و جنبش بعث مصر و لیبی و عراق و سوریه و غیره و شق القمرهای آنها را باید در پرتو این تحول هژمونیکی گلوبال (سرکردگی جهانی)  درک کرد و توضیح داد.

·        درک و توضیح علمی این مسئله به دلایل متنوعی  آسان نیست:   

4

·        با قهر چرچیل به مثابه نماینده سیاسی هژمونی حاکم جهانی و ترک نشست سه نفره و با تقسیم دو نفره جهان پس از جنگ امپریالیستی دوم میان خود توسط روزولت و استالین، نظم نوینی در جهان پدید نمی آید.
·        این بخش فرمال قضیه را تشکیل می دهد که باید محتوای لازم را کسب کند تا از امکان به واقعیت بگذرد.

·        برای پی بردن به بغرنجی این تحول هژمونیکی باید خاطرنشان شد که خود بریتانیای کبیر پس از کسب هژمونی جهانی، نمی تواند بخشی از مستعمرات و مناطق نفوذ را از چنگ هژمونی جهانی سابق و قدرت های استعماری سابق، یعنی امپریالیسم فرانسه و پرتقال و اسپانیا بیرون آورد.

·        مصر و الجزایر و کشورهایی از امریکای لاتین از کوبا تا کولومبیا و دیگر مناطق جهان از آن جمله اند.

5

·        بریتانیای کبیر نه تنها در قاره های آسیا و افریقا و امریکای لاتین، بلکه حتی در اروپای شرقی مناطق نفوذ جدی داشته است.
·        لهستان و ایران و اوکراین و غیره، احتمالا از آن جمله بوده اند.
·        حتی امپریالیسم آلمان و پرتقال و اسپانیا در افریقا و امریکای لاتین مناطق تحت نفوذ داشته اند.

6
·        سرکرده جدید جهان، یعنی امپریالیسم مجهز به بمب اتمی امریکا، باید همه این مناطق نفوذ قدرت های استعماری سابق را از دست آنها بدر کشد و تحت نفوذ بی چون و چرای خود قرار دهد.

·        جنبش های ملی، دموکراتیک و به اصطلاح چپ و توده ای در این فاز از انتقال عملی هژمونی جهانی به امپریالیسم امریکا، نقش کاتالیزور (کاتالیزاتور) بازی می کنند.

7

·        کاتالیزور در واکنش های شیمیائی شرکت می کند تا واکنش شیمیائی تسریع شود.
·        بعد خودش، کم و بیش، به همان سان که از قبل بوده، باقی می ماند.


·        از کاتالیزور در لوله های خروج دود (کارخانجات، کوره ها و خودروها و هواپیماها) برای تصفیه گازهای متشکله استفاده می شود:
·        گازهای حاوی عناصر شیمیائی سمی و سرطان زا از قبیل سرب و کادمیوم و جیوه و غیره در سطح بلحاظ فیزیکی فوق العاده پهناور کاتالیزور نشست می کنند.
·        بعد می توان آنها را از کاتالیزور جدا ساخت و کاتالیزور را دوباره مورد استفاده قرار داد.

8

·        این نشست سطحی (نشست عناصر شیمیائی در سطح کاتالیزور)  را در فیزیک ادزورباسیون می نامند.
·        تفاوت ادزورباسیون با ابزورباسیون این است که در ابزورباسیون (جذب) عناصر مورد نظر در حفره های درونی مثلا اسفنج و غیره نگهداشته می شوند.
·        مثلا ابزورباسیون (جذب) مولکول های آب در اسفنج.  

·        دیالک تیک ابزورباسیون و ادزورباسیون بسط و تعمیم دیالک تیک  داخلی و خارجی، درونی و برونی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر