تحلیلی از
یدالله سلطان
پور
پیشکش به
خاطره خروشان
هاشم بی طرفی
·
بحث بر سر اجنه وارگی و کنه وارگی طبقه
حاکمه در طول تاریخ است:
·
این بدان معنی است که طبقه حاکمه ـ
خواه طبقه حاکمه برده دار، خواه طبقه حاکمه فئودال، خواه طبقه حاکمه بورژوا و حتی
خواه طبقه حاکمه پرولتر ـ دیالک تیکی از اوتوریته و اوپوزیسیون است.
·
دیالک تیکی از حکومت و آلترناتیو
است.
·
دیالک تیکی از رژیم حاکم و ضد رژیم
حاکم (اوپوزیسیون) است.
·
اما چرا و به چه دلیل چنین است؟
·
چرا برنده اصلی از دیرباز، طبقه
حاکمه است و بازنده اصلی، توده های مولد و زحمتکش؟
1
·
ما باید به عوض خیال پردازی و هارت
و پورت، تجارب زنده زندگی را زیر ذره بین تحلیل نهیم تا به این پرسش پاسخ بیابیم.
·
در غیر این صورت نمی توان برای پدیده
هایی که تحت عناوین مختلف زیر عرض اندام می کنند، دلیلی پیدا کرد:
الف
·
برای پدیده هائی از قبیل
اوپورتونیسم در جنبش توده ای
·
چرا و به چه دلیل باید کسانی و حتی
احزاب و سازمان هائی، سنگر توده ای خود را ترک کنند و به سنگر کثیف طبقه حاکمه انگل
و استثمارگر بخزند؟
ب
·
برای پدیده هائی از قبیل رویزیونیسم
در جنبش توده ای
·
چرا و به چه دلیل باید کسانی سنگر ایده
ئولوژیکی علمی مطمئن مارکسیسم ـ لنینیسم را ترک کنند و به سنگر ایده ئولوژیکی ضد
علمی و ضد منطقی طبقه حاکمه بخزند؟
ت
·
برای پدیده هائی از قبیل خیانت در جنبش
توده ای
·
چرا و به چه دلیل باید کسانی به
منافع استراتژیکی توده زحمت خیانت ورزند و به خدمت منافع استراتژیکی طبقه حاکمه انگل
در آیند؟
2
·
انحرافات شخصیت هائی از قبیل
کائوتسکی، برنشتاین، بلوخ، مارکوزه، گربه چف و غیره و احزاب سیاسی مختلف بی دلیل
نبوده اند.
·
شوروی به هر دلیلی تخریب می شود و
فرو می پاشد.
·
این پدیده حیرت انگیزی نیست.
·
هر سیستم اجتماعی می تواند دستخوش
بحران شود و فروپاشد.
·
مسئله این است که با فروپاشی شوروی
تأثیر دومینوئی به کار می افتد:
·
همه دول سوسیالیستی اروپای شرقی و
حتی بزرگ ترین و قوی ترین حزب کمونیست اروپا (آلمان دموکراتیک) در طرفة العینی به یکی
از احزاب بورژوائی استحاله می یابد.
·
حزب کمونیست ایتالیا حتی نام و
عنوان کمونیستی خود را در طرفة العینی تعویض می کند.
·
آن سان که نه نشانی از تاکی می
ماند و نه اثر و آبرو و اعتباری از تاکنشانی.
·
این پدیده ها بی دلیل نیستند.
·
ولی دلایل آنها چیستند؟
·
ما در فرصتی دیگر به این دلایل
برخواهیم گشت.
3
·
گفته شد که سرکرده جهان پس از
پایان جنگ جهانی امپریالیستی دوم، عوض می شود.
·
جای امپریالیسم بریتانیای کبیر را
سرکرده ای به نام امپریالیسم ایالات متحده امریکا می گیرد و پدیده مصدق و گاندی و
سوکارنو و ناصر و بومدین و جنبش بعث مصر و لیبی و عراق و سوریه و غیره و شق
القمرهای آنها را باید در پرتو این تحول هژمونیکی گلوبال (سرکردگی جهانی) درک کرد و توضیح داد.
·
درک و توضیح علمی این مسئله به دلایل
متنوعی آسان نیست:
4
·
با قهر چرچیل به مثابه نماینده
سیاسی هژمونی حاکم جهانی و ترک نشست سه نفره و با تقسیم دو نفره جهان پس از جنگ امپریالیستی
دوم میان خود توسط روزولت و استالین، نظم نوینی در جهان پدید نمی آید.
·
این بخش فرمال قضیه را تشکیل می
دهد که باید محتوای لازم را کسب کند تا از امکان به واقعیت بگذرد.
·
برای پی بردن به بغرنجی این تحول هژمونیکی
باید خاطرنشان شد که خود بریتانیای کبیر پس از کسب هژمونی جهانی، نمی تواند بخشی
از مستعمرات و مناطق نفوذ را از چنگ هژمونی جهانی سابق و قدرت های استعماری سابق،
یعنی امپریالیسم فرانسه و پرتقال و اسپانیا بیرون آورد.
·
مصر و الجزایر و کشورهایی از
امریکای لاتین از کوبا تا کولومبیا و دیگر مناطق جهان از آن جمله اند.
5
·
بریتانیای کبیر نه تنها در قاره
های آسیا و افریقا و امریکای لاتین، بلکه حتی در اروپای شرقی مناطق نفوذ جدی داشته
است.
·
لهستان و ایران و اوکراین و غیره،
احتمالا از آن جمله بوده اند.
·
حتی امپریالیسم آلمان و پرتقال و
اسپانیا در افریقا و امریکای لاتین مناطق تحت نفوذ داشته اند.
6
·
سرکرده جدید جهان، یعنی امپریالیسم
مجهز به بمب اتمی امریکا، باید همه این مناطق نفوذ قدرت های استعماری سابق را از
دست آنها بدر کشد و تحت نفوذ بی چون و چرای خود قرار دهد.
·
جنبش های ملی، دموکراتیک و به
اصطلاح چپ و توده ای در این فاز از انتقال عملی هژمونی جهانی به امپریالیسم امریکا،
نقش کاتالیزور (کاتالیزاتور) بازی می کنند.
7
·
کاتالیزور در واکنش های شیمیائی
شرکت می کند تا واکنش شیمیائی تسریع شود.
·
بعد خودش، کم و بیش، به همان سان که
از قبل بوده، باقی می ماند.
·
از کاتالیزور در لوله های خروج دود
(کارخانجات، کوره ها و خودروها و هواپیماها) برای تصفیه گازهای متشکله استفاده می شود:
·
گازهای حاوی عناصر شیمیائی سمی و
سرطان زا از قبیل سرب و کادمیوم و جیوه و غیره در سطح بلحاظ فیزیکی فوق العاده پهناور
کاتالیزور نشست می کنند.
·
بعد می توان آنها را از کاتالیزور جدا
ساخت و کاتالیزور را دوباره مورد استفاده قرار داد.
8
·
این نشست سطحی (نشست عناصر شیمیائی
در سطح کاتالیزور) را در فیزیک
ادزورباسیون می نامند.
·
تفاوت ادزورباسیون با ابزورباسیون
این است که در ابزورباسیون (جذب) عناصر مورد نظر در حفره های درونی مثلا اسفنج و
غیره نگهداشته می شوند.
·
مثلا ابزورباسیون (جذب) مولکول های
آب در اسفنج.
·
دیالک تیک ابزورباسیون و ادزورباسیون
بسط و تعمیم دیالک تیک داخلی و خارجی،
درونی و برونی است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر