تحلیلی از
یدالله سلطان
پور
1
·
فقر فلسفی، بی خبری از ماتریالیسم دیالک
تیکی، ماتریالیسم تاریخی و تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی از سوئی و بی خبری از
روندها و روال های عینی و عملی در دول استالینیستی به اصطلاح سوسیالیستی، عرصه را
برای طرد رئالیسم و راسیونالیسم و اشاعه ایرئالیسم و ایراسیونالیسم آماده می سازد.
2
·
بندبازی های طبقه حاکمه امپریالیستی
نا شناخته می مانند و پیروزی ظاهری شوروی استالینیستی بر ناسیونال ـ سوسیالیسم، به
عنوان پیروزی سوسیالیسم بر سرمایه داری جا زده می شود و توهم تغییر تناسب قوا به
نفع سیستم سوسیالیستی جهانی، توهم گذار تمام ارضی عنقریب به سوسیالیسم را دامن می
زند.
·
توهمی که رفته رفته فرم اوتوپی به
خود می گیرد.
·
اوتوپی ئی که با طناب آن خیلی ها به
چاه «تحلیل» سوبژکتیویستی ـ تخیلی جهان اندر می شوند و از امپریالیسم به مثابه ببر
کاغذیِ در معرض ترکیدن عنقریب دم می زنند.
3
·
این جور جفنگیات که در برنامه های
حزب توده و در مطبوعات آن با بوق و کرنا به خورد خلایق داده می شوند، چیزی جز وارونه سازی دیالک تیک نظام سرمایه داری و
«سوسیالیستی» و بی اعتنائی به حقیقت عینی حی و حاضر نبوده اند.
·
این تشبثات، آمیزه ای از عوام
وارگی، عوامفریبی و خودفریبی بوده اند.
·
در پرتو این توهم اوتوپیکی بوده که
طبری از «پای فیل» سخن سر می داد.
·
فیل مورد نظر احسان طبری، اما فیل
فرمالی بیش نبود.
·
فیل بی محتوا و توخالی ئی بیش نبود.
4
·
پس از پایان تقسیم جهان میان امریکای
امپریالیستی و شوروی استالینیستی، دیالک تیک تهوع انگیزی به کار می افتد که می
توان آن را دیالک تیک آنتی کمونیسم نامید:
5
·
قطب اول این دیالک تیک آنتی کمونیسم
را سرکرده جدید جهان تشکیل می دهد که در هیئت مک کارتیسم وارد عمل جنجال انگیز می
شود و همه بقایای دستاوردهای بورژوائی آغازین را به آتش می کشد.
·
به پیشانی هر خوداندیشی و یا دگراندیشی
انگ متمایل به کمونیسم کوبیده می شود، مورد تحقیر و تنبیه و تخریب قرار می گیرد،
به توبه علنی، طرد و تبعید واداشته می شود و چه بسا حتی اعدام می شود.
6
·
قطب دوم این دیالک تیک آنتی کمونیسم
را شوروی استالینیستی تشکیل می دهد.
·
هر کمونیست خوداندیش و دگر اندیشی،
مورد سوء ظن قرار می گیرد، بازداشت، تحقیر، تخریب، اذیت و حتی سر به نیست می شود.
·
استالینیسم با پشتگرمی به حمایت
وسیع توده های بلحاظ فکری مانی پولیزه گشته و سرمست از باده پیروزی ارتش سرخ بر ناسیونال
ـ سوسیالیسم، حکومت وحشت انگیز ترور، ارعاب و سرکوب را بر سر مردم شوروی و مردم
دیگر دول «سوسیالیستی» آوار می سازد.
·
آن سان که خریت دست در دست با
بربریت رژه می رود.
·
جای خالی همرزمان لنین را اجامر
اوپورتوینست بی شخصیتی از اقشار و طبقات فئودالی و بورژوائی می گیرند.
·
زمینه گام به گام برای رام سازی،
اهلی سازی و منفعل سازی طبقه کارگر رزمنده روس آماده می شود تا دستاوردهای انقلاب
اکتبر از درون به آتش کشیده شوند.
·
عملیات گربه چف و یلسین و پوتین و
شرکاء آخرین حلقه این زنجیر آنتی کمونیستی بوده است.
7
·
اعتبار کمونیسم و سوسیالیسم در این
منگنه دیالک تیک آنتی کمونیسم بطرز رادیکالی تخریب می شود و برباد می رود.
·
رؤیای تشکیل جهان بهتر بر ویرانه
های سرمایه داری آبستن بحران و جنگ و جنایت و کشتار به کابوس سرشته به شرم استحاله
می یابد.
8
·
جالب تر و تهوع انگیزتر اما ترفند
جدید طبقه حاکمه است که در طول عمر چند هزارساله اش چندین هزار مار خورده و افعی
شده است:
·
اکنون دیالک تیک استالینیسم به کار
می افتد:
الف
·
از سوئی، طبقه حاکمه امپریالیستی، استالینیسم
را به عنوان کمونیسم به خورد خلایق می دهد و همه خریت ها و خیانت ها و جنایت های استالینیسم
را به حساب کمونیسم می گذارد.
ب
·
از سوی دیگر، استالینیسم خود را به
عنوان وارث و ادامه دهنده بر حق لنینیسم جا می زند و هر کمونیست اصیل و راستین را
از سر راه برمی دارد.
·
مارکسیسم ـ لنینیسم بدین طریق از
جوهر علمی و انقلابی اش تهی می شود و به درجه مشتی آیات مذهبی واره تنزل می یابد.
·
جای تفکر مفهومی را سبیل استالینی
و هارت و پورت توخالی می گیرد.
9
·
مقایسه کرد و کار طبقه حاکمه امپریالیستی
با کرد و کار شوروی استالینیستی از ماهیت این توهم اوتوپیکی پرده برمی دارد:
الف
·
طبقه حاکمه امپریالیستی در همه
کشورهای سرمایه داری دست به نوسازی همه جانبه جامعه می زند.
·
سرمایه های کلان از سرزمین سرکرده
جدید جهان به کشورهای بطرز ریشه ای تخریب گشته در جنگ سرازیر می شوند.
·
نوسازی کشورها از صفر شروع می شود.
·
در خرابه های آلمان غربی و ژاپن و
ایتالیا و اسپانیا و غیره، جوامع صنعتی و بلحاظ علمی و فنی پیشرفته تشکیل می شوند.
ب
·
شوروی استالینیستی وسایل تولید جان
بدر برده از بمباران سرتاسری آلمان شرقی را به روسیه شوروی منتقل می کند و غرامت
جنگی از دولت سوسیالیستی آلمان شرقی از غربت به میهن مخروبه برگشته می ستاند.
·
ضمنا طرز کار و طرز زیست استالینیستی
را به کمونیست های آلمان دموکراتیک دیکته می کند.
·
کمونیست هائی که صدها هزار بار کمونیست
تر از علامه های تهی مغز استالینیستی بوده اند.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفبی خبری از روندها و روال های عینی و علمی در دول استالینیستی