سیّد علی حسینی خامنه
(زادهٔ ۲۹ فروردین ۱۳۱۸)
(زادهٔ ۲۹ فروردین ۱۳۱۸)
«اساسی ترین بضاعت ایرانیان دین و دانش است.»
«صهیونیسم و امپریالیسم در پی امحای دین و دانش ایرانیان اند.»
سؤال این بود
که
منظور سید علی خامنه ای از دیالک تیک دین و دانش چیست؟
دین و دانشی که برای امپریالیسم و صهیونیسم هراس انگیز است.
همانطور که ذکرش گذشت،
احتمالا
به نظر سید علی خامنه ای
نقش تعیین کننده در دیالک تیک دین و دانش از آن دین (روبنای ایده ئولوژیکی) است، بی انکه دانش هیچ کاره و هیچ واره باشد.
سید علی در سخنرانی های خود
همیشه
بر اهمیت اسلامیت جمهوری ایران تأکید می ورزد.
او
دلیل خصومت امپریالیسم و صهیونیسم با جمهوری اسلامی ایران
را
در اسلامیت آن می داند.
این نحوه استدلال او
هم می تواند مبتنی بر تجزیه و تحلیل تجربی او باشد
و
هم می تواند مصلحتی و پراگماتیستی باشد.
همانطور که چینی ها
حزب کمونیست (مائوئیسم) را ضامن توسعه جامعه می دانند،
حزب اللهی ها هم خمینیسم را ضامن پیشرفت کشور می پندارند.
چون همه راه های نجات از ذلت را چینی ها آزموده بودند و به نتیجه نرسیده بودند.
کشف چراغ تئوریکی مارکسیسم - لنینیسم و تشکیل حزب کمونیست چین،
هنر بزرگ چینی ها و گره گشائی مشکلها بوده است
و
به هیچ قیمتی حاضر نیستند که از دست بدهند.
خمینیسم و یا فوندامنتالیسم اسلامی شیعی هم برای ایرانیان
کشف تعیین کننده ای برای نجات از ذلت تاریخی و عقب ماندگی عمیق جامعتی بوده است.
هضم و جذب مارکسیسم ـ لنینیسم به مثابه قله بلند معارف بشری
برای سکنه روسیه و چین و ایران
آسان نبوده است.
به همین دلیل
به استالینیسم و مائوئیسم و خمینیسم رسیده اند.
همه این ایسم ها
نه شرقی ـ نه غربی (ضد کمونیستی و ضد امپریالیستی) بوده اند
و
به زجر و آزار و حبس و اعدام و ترور خیلی از کمونیست ها منجر شده اند.
خمینیسم
با مبارزه بر ضد مدرنیته و احیای سنن اسلامی شروع به کار کرده است.
همانطور که مائوئیسم با انقلاب فرهنگی کذایی و نفی مکانیکی مدرنیته شروع کرده بود.
البته در روند توسعه، هر دو تصحیح شده اند و خواهند شد.
تجاوز ۱۲ روزه به ایران
نشاندهنده این توسعه و تغییر و تصحیح بوده است.
همه حملات ایران به اسرائیل و نحوه این حملات
راسیونال (بخردانه، سنجیده، حساب شده، اندیشیده) بوده اند
و
نه خرکی و مکانیکی و عصبی و الکی و کورکورانه.
این نشانه توسعه و تکامل علمی و فنی و فکری سران و سیاستمداران و فرماندهان ایران است
و
تحسین جهانیان به طور مثبت غافلگیرشده را در پی داشته است.
ایران ۲۰ سال قبل کجا و اکنون کجا؟
به جرئت می توان گفت که ایران در ۲۰ سال اخیر ره صد ساله رفته است.
و این دستاورد کمی نیست.
سید علی خامنه ای
به حق از دیالک تیک دین و دانش سخن می گوید.
تفاوت دین اهل سنت با دین اهل تشیع
همین جا ست.
فوندامنتالیسم اسلامی سنی
شکست خورده و ورشکست شده است.
به الت دست امپریالیسم و صهیونیسم مبدل شده است.
به جریانی عمیقا ارتجاعی و ضد خلقی بدل شده است و بی اعتبار شده و می شود.
بی دلیل نیست که حماس و جهاد و غیره، تجدید نظر کرده اند و به صورت جنبش رهاییبخش خلق فلسطین درآمده اند.
البته سران اسرائیل ادعای دیگری دارند و میان داعش و القاعده و حماس و جهاد علامت تساوی می گذارند.
خمینیسم
جای خالی ملت
را
با امت و به عبارت دقیقتر با همبود سلحشور شیعی پر کرده است.
همانطور که مائوئیسم به احیای دشوار ملت بزرگ چین و ملت سازی سراسری
کمر بر بسته است.
پرورش ملی سکنه جمهوری خلق چین
از سنین کودکستان شروع می شود و با انضباطی آهنین به پیش برده می شود.
از خلق های افیونی و شیره ای چین مستعمره
شخصیت های علمی و فنی و همه فن حریف سربلند تربیت شده اند و می شوند.
خمینیسم
هم
پس از گذر از گردنه خطاها و خریت ها و خرابکاری ها
همین روند و روال را طی می کند.
کیش تشیع (دین به قول سید علی خامنه ای) همان نقشی را ایفا می کند که مائوئیسم ایفا کرده است.
همه چیز در ایران نوین
حساب شده و اندیشیده شده است.
ایران سلحشور شیعی از ریشه صدر اسلامی رشد می کند
و
همه مفاهیم و عناوین و سمبل های صدر اسلام و کیش تشیع را مو به مو به خدمت می گیرد:
انقلاب اسلامی
حزب الله
قرآن
کربلا
ائمه
اربعین
تعزیه
همبستگی همبودین مذهبی
حمایت از همنوع
احسان و انفاق و خمس و زکات و غیره
را.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر