۱۴۰۴ مرداد ۲۲, چهارشنبه

درنگی درمفهوم فقهی ـ «فلسفی» تکوین (۲۶)

          

فلسفه مَشّاء یا مکتب مشاء 

مکتبی از فلسفه است که از آموزه‌های ارسطو الهام می‌گیرد.

ویکی پیدیا

 

درنگی

از

شین میم شین

تکوین از دیدگاه طبیعی؛ 

چگونگیِ تکوین؛ کون و فساد: 

موضوعِ تکوین و نظریه‌های گوناگونِ مربوط‌ به آن، جدا از آن‌که در چهارچوب نظامهای فلسفی جایگاه و معنی خاصی دارد،

 در نگرشهای علمیِ هر زمانه‌ای در باب چگونگیِ هستی یافتنِ جهانِ مادی انعکاس می‌یابد. 

به همین جهت، پرداختن به مفهومِ تکوین از دیدگاه طبیعی مستلزمِ ورود به مباحثِ علمیِ مربوط به آن است که مواد آن امروزه در حوزۀ دانشهایی چون نجوم ، فیزیک ، جانورشناسی و هواشناسی قرار می‌گیرند.
چنان‌که گفته شد،

 در فلسفۀ مشائی مادۀ جرمِ فلکی، یعنی ستارگانِ پدیدار در آسمان ، با مادۀ جهانِ زمینی مشترک است. 

این بدان معنی است در قاموس ارسطو

 فرقی بین اجرام آسمانی (ستارگان و سیارات و غیره)  و ماده زمینی وجود ندارد.

می توان گفت که ارسطو به وحدت مادی (مونیسم) کل هستی باور داشته است

و

چند و چون ماده از ذرات تا کاینات

موضوع علوم طبیعی (عم الاشیاء) است.

جهان بینی ارسطو

ماتریالیستی بوده است.

نخستین اجسامِ جهانِ زمینی ــ که عموماً به عناصر چهارگانه مشهورند ــ به اعتبار کارکردهای گوناگونشان، به چند نام خوانده شده‌اند: 

اصول، 

زیرا کون و فساد از آن‌ها آغاز می‌شود؛

 


فقها در این تفسیر به تسمیه (نامگذاری) فرم های ماده (آب و خاک و هوا و آتش) می پردازند.

نه آب، عنصر است، نه خاک، نه هوا و نه آتش. 

 

 

 

عناصر در جدول مندلیف

 تعریف شیمیایی همه جانبه شده اند.

خواه عناصری که وجود عینی ـ واقعی دارند و خواه عناصری که می توانند تولید شوند.

آب

مولکولی متشکل از دو عنصر شیمیایی و یا دو اتم هیدروژن و اکسیژن است.

خاک

متشکل عناصر شیمیایی مختلف سیلیسیوم و آهن و مس و غیره است.

آتش

انرژی حاصل از اکسیداسیون مثلا کربن است.

میان جرم و انرژی رابطه دیالک تیکی - فیزیکی برقرار است:

به همین دلیل هم جرم می تواند به انرژی تبدیل شود و هم انرزی می تواند به جرم مبدل شود.


پیش شرط این استحاله اقطاب دیالک تیکی جرم و انرژی به یکدیگر، عاملی است که اینشتین کشف کرده است و نام برده است:

سرعت نور به توان ۲

هوا

ترکیبی از عناصر شیمیایی (گازهای) نیتروژن (ازت)، اکسیژن و غیره است.

اصول، 

زیرا کون و فساد از آن‌ها آغاز می‌شود؛

این ادعای فقها

فاقد ارزش و اعتبار علم الاشیایی (شیمیایی) است.

پیدایش و زوال چیزها از اینها اغاز نمی شود.

چیزها از ترکیب شیمیایی عناصر جدول مندلیف آغاز می شوند.

این ترکیب شیمیایی روند شیمیایی قانونمندی است.

قانون شیمیایی مربوطه 

سیر عمومی همه عناصر به سوی کعبه آمال (مرحله و مقام گازهای اشرافی) است:

مثال:

آرزوی بی بند و بی پایان اتم هیدروژن رسیدن به کعبه آمال (مقام و مرتبه گاز هلیوم) است.

ترکیب اتم هیدروژن با اتم اکسیژن 

به رسیدن هر دو اتم به کعبه آمال (دو گاز اشرافی مربوطه) منجر می شود

و

در این حالت هر دو به سکون و ثبات و آرامش نسبی می رسند.

 

 ارکانِ عالم، 

چون همه‌چیز از آن‌ها ساخته می‌شود؛ 

 اسطقس، 

به اعتبارِ اینکه جزء ترکیب در اجسام‌اند؛ 

و 

عنصر، از این‌رو که جسمِ مرکب به آن قابلِ تجزیه است.

 اصل و رکن

 به مکان طبیعی (حیّز)، 

و

 اسطقس و عنصر 

به خاصیتِ فعل و انفعالِ اجسام مربوط‌اند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر