۱۴۰۴ مرداد ۲۰, دوشنبه

درنگی در مواعظ سید علی خامنه ای و علما در مجالس و منابر انترنتی (۷)

 

سیّد علی حسینی خامنه‌

(زادهٔ ۲۹ فروردین ۱۳۱۸)
 
«اساسی ترین بضاعت ایرانیان دین و دانش است.»
«صهیونیسم و امپریالیسم در پی امحای دین و دانش ایرانیان اند.»   
 
همین هفته
دکتر پزشکیان 
در سخنرانی اش
همین مفهوم سید علی خامنه ای را، یعنی همین دیالک تیک دین و دانش را به صورتی دیگر بر زبان راند:
ما این راه را ادامه خواهیم داد،
هم به دلیل اعتقادی و هم به دلیل علمی.
(من هم به رهبری انقلاب ایمان دارم و هم به دلایل علمی، به صحت آن رسیده ام.)
 
می توان گفت
که
دکتر پزشکیان
دیالک تیک دین و دانش سید علی خامنه ای
را
به صورت دیالک تیک اعتقاد و علم بسط و تعمیم داده است.
 
دانش 
(علم و فن و فن آوری)
یکی از مهمترین اجزای نیروهای مولده است.
علم
در ماتریالیسم تاریخی، نیروی مولده بیواسطه است.
پیشرفت علمی و فنی و فن آوری
معنا و محتوایی جز توسعه و تکامل نیروهای مولده ندارد
و
نیروهای مولده
مهمترین ماده منفجره برای انفجار  مناسبات تولیدی ایستا و کهنه و مزاحم از درون است:
دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی (از دیالک تیک های ماتریالیسم تاریخی)
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا (از دیالک تیک های ماتریالیسم دیالک تیکی) است
و
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن محتوا (نیروهای مولده، مثلا دانش (علم و فن و فن اوری) است.

زادگاه هر انقلابی
همین دیالک تیک فرم و محتوا (دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده) ست:
فرم (مناسبات تولیدی) 
چیزی ثابت و ساکن و ایستا ست.
محتوا (نیروهای مولده)
اما
چیزی رشد یابنده، بالنده، توسعه یابنده است.
 
این تضاد دیالک تیکی
شرط عینی هر انقلاب اجتماعی است.

مثال روزمره:
اگر کفش و پیراهن کودکی را فرم تصور کنیم،
پا و اندام کودک، محتوا خواهد بود.

کفش و پیراهن کودک
ثابت و همیشه همان است.
در حالیکه اندام او
رشد یابنده و بالنده و بزرگتر شونده است.
 
به همین دلیل
وقتی رشد پا و اندام از حد عینی معینی فراتر رود، کفش و پیراهن تنگ و تنگتر می شود و کودک زجر می برد
و
چه بسا
 کفش و پیراهنش جر می خورد.
 
رشد نیروهای مولده هم خواه و ناخواه به انفجار مناسبات تولیدی منجر می شود.
 
بحران عمومی جامعه سرمایه داری به همین دلیل است:
مناسبات تولید سرمایه داری (فرم، کفش، پیراهن)
برای نیروهای مولده غول آسای (محتوا، پا، اندام) آن تنگ و تنگتر شده است
و
چاره ای جز انقلاب سوسیالیستی نمانده است.
 
جنگ های امپریالیستی 
تنها راه تعدیل موقتی این بحران (تنگی) اند:
در اثر جنگ ها نیروهای مولده (کارگران، تکنیسین ها، فن آوران، دانشمندان، دانشگاه ها، کارخانجات، مزارع و مراتع و منابع و بیمارستان ها و وسایل تولید و غیره)
کشته و مجروح و معلول و تخریب می شوند.
محتوا 
تضعیف می شود.
در نتیجه فرم (مناسبات تولیدی، کفش، پیراهن) موقتا از انفجار نجات می یابد، نفسی به راحتی می کشد، بحران جامعه سرمایه داری کاهش موقتی می یابد و رشد اقتصادی در خرابات شام باقی مانده از جنگ، شروع می شود.
 
دلیل عینی شکست سوسیالیسم رئال
 هم
همین جا بوده است:
مناسبات تولیدی سوسیالیستی (فرم، کفش،پیراهن) برای نیروهای مولده (محتوا، پا، اندام)، بسیار گشاد بوده است
و
مانع رشد جامعه (پا، اندام) بوده است.
به همین دلیل
حزب کمونیست جمهوری خلق چین و ویتنام و کوبا و غیره،
خط مشی خود را مورد تجدید نظر قرار می دهند و تصحیح می کنند.

رشد سریع  نیروهای مولده را برنامه ریزی می کنند تا درخور مناسبات تولیدی سوسیالیستی فردا شوند.
یعنی 
همخوانی مناسبات تولیدی با نیروهای مولده برقرار گردد و جامعه از بحران کمبود نعمات مادی خارج شود.
 
در ایران روحانیت شیعی همان نقشی را بازی می کند که در جمهوری خلق چین و ویتنام و کوبا، حزب کمونیست بازی کرده است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر