۱۴۰۴ مرداد ۲۶, یکشنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۵۲۶)

      


میم حجری

برای ایران
تغییر از درون آغاز می شود
ظریف الدوله


هیچ تغییری در هیچ زمینه و عرصه ای فقط از درون و یا فقط از برون آغاز نمی شود.
اولا برای اینکه نه درون به تنهایی وجود دارد و نه برون.
درون و برون رابطه دیالک تیکی دارند
روابط دیالک تیکی را با بمب اتم هم نمی توان از بین برد.
ثانیا
در دیالک تیک درون و برون
نقش تعیین کننده از ان درون است.
بی انکه برون هیچ واره باشد.
به همین دلیل دشمنان به تشکیل ستون پنجم در کشورها مبادرت می ورزند.
ثالثا
معمار تاریخ
توده است و نه نخبه و مهره و غیره.
تا توده از حاکمیتی حمایت کند،
کسی نمی تواند سرنگونش سازد.
رابعا
برون که فقط امپریالیسم و صهیونیسم نیست.
توده های صدها میلیونی مسلمان در همین کشورهای عربی و اسلامی و حتی در خود اسرائیل و کشورهای امپریالیستی  هم در مفهوم برون تجرید می یابند.
ضمنا
 ج خ چین و غیره
هم در مفهوم فلسفی برون
تجرید می یابند.
خامسا
ما طرفدار پسر ظریفی الدوله ایم که در تغییرات، معرکه است




باشد.
دیگر مطالب تان را نمی بینیم و نظر نمی دهیم.
تحلیل مطالب انرژی و نیرو می برد.
شما معتی ادب را نمی دانید.

درنگی در خرافات نادر ابراهیمی:
 
سخن عاشقانه گفتن دلیل عشق نیست...

ویرایش:
ادهای عاشقیت
دال بر عاشق بودن مدعی نیست؟
 
دال بر چیست؟

می توان در صحت و حقیقت ادعایی تردید داشت
ولی نمیتوان حکم بطلان قطعی ادعا را چشم بسته صادر کرد.

عاشق کم است

نه.
هر رهگذری میتواند عاشق باشد و است.
عاشق شدن
سهل ترین کردوکار است.
عاشق شدن
نه شعور میخواهند و نه عقل و فهم و فراست.
اصلا دست خود عاشق نیست.
به قول دولت آبادی در کلیدر
میتوان عاشق جلاد خود شد

سخن عاشقانه فراوان..
بازهم نه.
هر خری نمی تواند سخنوری باشد
ای بسا عشاق که لال اند و نه بلبل.
پیش شرط سخن
تفکر پیشایپش است
و
تفکر کار هر کس نیست.

عشق عادت نیست...

آره.
عشق
ناشی از نیاز است
امتجانش آسان است:
اگر به چیزی نیاز داشته باشی
بی اختیار عاشق کسی می شوی که دارنده ان چیز است تا بلکه به دست اوری.

عادت همه چیز را ویران می کند..

عجب خرافه ای.
عادت
نتیجه اعمال مکرر است
عادت به معنی استقلال نسبی اعضای اندام  از مغز فرمانده است.
خیلی از کارها را اعضای  اندام
به نیروی عادت انجام می دهند
مثلا با چشم بسته تایپ میکنند
اشپزی و نظافت می کنند.
عادت بهترین مددکار موجودات است

ازجمله عظمت دوست داشتن را..

دوست داشتن عظمت ندارد تا عادت تخریبش کند
بشر و خر نیاز دارد و پس از رفع نیاز
دوست داشتن به نفرت تبدیل می شود
به همین دلیل
عشق همشیره نفرت است.
عاشقان امروز
متنفران فردا هستند
همه چیز دیالک تیکی است.

از شباهت به تکرار می رسیم.

یعنی چه؟

 از تکرار به عادت..
آره.
بهتر هم همین است که از تکرار عقلی به اعمال عادی برسیم

ازعادت به بیهودگی

نه.
نادر ابراهیمی فقط شعور ندارد
دلیل رسیدن به بیهودگی عادت نیست.
خریت است
مرتجعیت است.
کسالت است.

 از بیهودگی به خستگی و نفرت..

خستگی پیامد فعالیت است و  نه بیهودکی
تفرت پیامد عشق است و نه بیهودگی



جنگ طلبان اروپایی مرکزی که هر کدام با آرایی کمتر از ۲۰ در صد بر کشورهای خود حکومت میکنند، به حاشیه تاریخ پرتاب شدند  
حضرت فیروز

بیا این داوری ها را به پیش خاور اندازیم.
اولا
مگر امپریالیسم امریکا
دولت صلح طلبی است؟
مگر امپریالیسم امریکا
همین چند هفته قبل
تأسیسات هسته ای ایران را بمباران و موشگ باران نکرد؟
مگر امپریالیسم امریکا
تجاوز وحشت انگیز اسرائیل به ایران را رهبری و حمایت همه جانبه نکرد و به موفع به یاری اش نشتافت و اتش بس نداد؟
مگر امپریالیسم
سیستم یکپارچه واحدی نیست که از دیالک تیک ملی و بین المللی (ناسیونال و انترناسیونال) تشکیل یافه است؟
چه تفاوت ماهوی بین جوامع اروپایی و امریکایی و استرالیایی، کره جنوبی، ژاپنی و غیره وجود دارد؟
تقسیم کار هست:
دول امپریالیستی اروپا
تکالیف امپریالیستی خاص خود را دارند
ضمنا متحد ارگانیک  امپریالیسم امریکا هستند
همین روزها با ارتش امریکا در حوالی چین مانور نظامی می دهند.
ضمنا
مگر
آلترناتیو فاشیستی برای احزاب امپریالیستی
که ضمنا مورد حمایت ترامپ و پوتین اند
بهتر از آنها هستند؟
مگر ا اف دی بهتر از سی دی او و اس پی دی و غیره است؟
مگر ماری لوپن بهتر از ماکرون است؟


تو پیش نمی روی
درجا حتی نمی زنی
تو فقط فرو می روی.
(فروغ)
تو هیچ نمی آموزی.
چیستایی چیزی در خود ان چیز است و نه در درک این و ان.
محتوای شناخت در اوبژکت (موضوع) شناخت است و نه در سوبژکت شناخت
مثال:
  خریت خر در خود خر است و ن هدر خرچران و خرسوار و خرشناس...
این الفبای تئوری شناخت مارکسیستی است

پایان تئوری:
به‌سوی جامعه‌ی بری از تعقل
 روبرت کورتس
ترجمه‌ی: م. بیگی

چنین به‌نظر می‌رسد که در پایان قرن بیستم، وضعیت اساساً تغییر کرده است. بعد از آن‌که مقوله‌ی پیشرفت دیرزمانی جذابیتش را از دست داد، به‌نظر می‌رسد نظریه‌ی انتقادی درباره‌ی جامعه ــ نه فقط نظریه‌ی مارکسیستی، بلکه نظریه به‌طور اعم ــ زائد و بی‌هوده شده است. در هر حال دوران پسامدرن با همه‌‌ی آن‌چه را که در تاریخ تاکنونی مدرنیزاسیونِ نظریه تلقی می‌شد، با بدگمانی به‌حساب «ادعای تمامیت‌خواهِ» به اصطلاح «روایت‌های کلان»، یا «نظریه‌های کلان» گذاشت. دیگر تمایلی به نگرش به کلیت جامعه وجود ندارد، می‌خواهند از «مفاهیم کلان» صرف‌نظر کنند تا به‌جای آن خود را در «نامتعین بودگیِ» نظریْ آسوده‌خاطر سازند. جای نظریه‌ی انتقادی را بایستی بازی روشنفکرانه‌ی غیرمتعهدانه بگیرد.
این چرخش شگفت‌آمیز و این «خلع سلاح نظریه» از کجا منشاء می‌گیرد؟ این شُبهه محتمل می‌شود که اندیشه‌ورزی نظری به این خاطر گنگ و لال گشت، چون شالوده‌ی پویایی (دینامیک) اجتماعی‌اش رو به خاموشی رفت. در مقیاس جهانی، دیگر هیچ جامعه‌ی سنتی وجود ندارد تا انسان بتواند خود را از آن جدا سازد. چنین به‌نظر می‌رسد که هیچ مرحله‌ی جدیدی از توسعه‌ی اجتماعی در چارچوب دوران مدرن نیز «در راه نیست»، زیرا خودِ روند ارزش‌افزایی اقتصادی از پا افتادنش را آغاز کرده است. این روند ادامه دارد، اما تنها به‌عنوان روندی بحران‌زا و سلبی که دیگر نمی‌تواند از امیدی ایجابی آکنده شود.


پایان تئوری:
به‌سوی جامعه‌ی بری از تعقل
کورتس
ما
فقط روی همین عنوان این خرافات کورتس تأمل می کنیم تا کل یاوه را در فرصتی دیگر تحلیل مارکسیستی کنیم:
ایراد  متدیکی (اسلوبی) طرز تفکر کورتس
اولا
این است که ضد دیالک تیکی تئوری
 پراتیک است و نه راسیونالیته (عقلانیت)
ثانیا
ضد دیالک تیکی راسیونالیته، ایراسیونالیته (خردستیزی، غیاب عقلانیت) است و نه تئوری
ثالثا
کورتس از تعریف مارکسیستی و حتی علم الاشیایی تئوری عاجز بوده است:
 تئوری که حتما نباید به راسیونتالیته جامعه منجر شود
 تئوری
که ضامن راسیونتایته نیست
مثال:
بدترین دشمن راسیونتالیته
مثلا علمای فاشیسم
هم  تئوری های خاص خود را توسعه داده اند و تدوین کرده اند که ربطی به راسیونالیته و حتی رئالیته  ندارند.
مثلا
 تئوری نخبگان
تئوری نژاد ها در جامعه بشری و ....
 تئوری برتری نژاد ژرمن بر نژادهای کذایی دیگر



هر “پرهیزکاری” گذشته ای دارد
و هر “گناه کاری” آینده ای
پس قضاوت نکن
داستایفسکی

قضاوت به چه معنی است
حضرت داستایفسکی؟
تنها تفاوت بشر با گاو و خر
در قضاوت است.
گذشته و آینده کسی مربوط به خود او ست.
قضاوت راجع به اعمال و افکار خود و همنوع خود
اما
وظیفه بشر است.
اگر گاوان و گوسفندان و خران
قضاوت می کردند
سلاخ خانه ها تعطیل می شدند و گاری ها معطل می ماندند



هر “پرهیزکاری” گذشته ای دارد
و هر “گناه کاری” آینده ای
پس قضاوت نکن
میدانم اگر قضاوت نادرستی
در مورد کسی بکنم،
دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا
در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند
در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم
محتاط باشیم، در “سرزنش”
و “قضاوت کردن” دیگران
وقتی نه از دیروز اوخبر داریم،
نه از فردای خودمان
شیاطین(تسخیر شدگان)
#داستایوفسکى




غزه؛ دژ تسخیرناپذیری که رؤیای ترامپ را برایش کابوسی خواهد ساخت
سایت حزب همبستگی افغانستان

آرزو بر زنان عار نیست.

فعلا که آبها سر بالا می روند
و
قورباغه ها
ابوعطا می خوانند.
همه دول عربی و علی تف و  عرمنی پوف و عردوغان خف  خ. مالی شمر ذی الجوشن می کنند.
و
خیلی ها  هدیه های سیصد میلیون دلاری به مش دونالد می دهند




او هر اشتباهی کرد اما نخواست راه نوکری را برود. مستقل ماند و باوجودیکه تنها رییس جمهور مورد غضب نظام در همه ادوار بعد از انقلاب بود اما به اندازه کل سالهای انقلاب سازندگی کرد و هرآنچه که امروز به ان میبالیم در دوره او شروع و قوام پیدا کرد.
صدافسوس که نظام رییس جمهور نمیخواست، پاچه خوار و نوکر میخواست
بیا این داوری ها را به پیش یاور اندازیم
موسوی نوکر بود و احمدی سرور؟
بر سر نوکر چه رفته است؟
نکند موسوی هنوز هم که هنوز است به دلیل نوکرمآبی
رئیس جمهور  است؟
کاپشن کی مد مدرن روز شده بود؟
درامد احمدی از این بابت به چه میزانی بود؟
منکر هولوکاوست در منابر و مناره های جهانی
کی بود؟
آبروی ایران را چه کسی بر باد می داد؟
رئیسی نوکرز بود که علی تف و نتان پف جزغاله اش کردند؟
عقل اگر ندارید
مقل که دارید
من ازا و پرسیدم:
مقل خوش سیری چند؟


متأسفم از تعبیرتان
نوبخت


مش نوبخت
شعر است و تحلیل می شود.
خواب نیست
 تا تعبیر شود



کسان نیستند
طبقات اجتماعی اند.
هر طبقه اجتماعی
دیالک تیکی از ملی و بین الملی است.
ناسیونال و انترناسیونال همزمان است.
قطب نمای اندیشه و عمل هر طبقه اجتماعی
منافع طبقاتی است.
هر طبقه اجتماعی
ایده ئولوژی خاص خود را دارد.
معیارهای ارزشی و اخلاقی و استه تیکی و اروتیکی  خاص خود را دارد.
متاغ کفر و دین
بی مشتری نیست
گروهی آن، گروهی این پسندند.
با مفاهیم اخلاقی و ادبی و هنری نمی توان به جامعه شناسی خطر کرد
همین کارها که امروز در غزه صورت می گیرند
در ویتنام و کره و غیره هم صورت گرفته اند
بلایی که اروپائیان مهاجر بر سر بومیان امریکا و کاندا و استرالیا و افریقا و آسیا آورده اند
بهتر از بلایی نیست که فاشیست های اسرائیلی بر سر فلسطینیان می اورند و یا ارتش روسیه بر سر سکنه اوکراین می اورد.
۵ میلیون تن از سکنه اوکراین آواره شده اند
شاه اللهی ها می خواهند دوباره به قدرت برسند و به حمایت امپریالیسم و صهیونیسم نیاز دارند





اسکندر و تحلیل ها پرگماتیستی ایش:
اینها
مشتی گانگسترند و نه سیاستمدار.
این اداها و اطوارها
تئاترند.
هدف امپریالیسم
تخریب رابطه حسنه چین با روسیه است:
هدف امپریالیسم
تفرقه اندازی
جداسازی
و
تک تک ستیزی است.
 ظریف چیه
لامصب.
همین پوتین که پالان را به اتهام کذایی درخواست عضویت در ناتو بمباران می کند،
خودش تقضای عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو را داده بود.
ضمنا
همسایه دیگرش فنلاند
که سرحدات به مراتب طولانی تری با روسیه دارد
عضو ناتو شده است و روسیه اعتراضی ندارد.
همین روسیه
با دادن وعده استقلال به اوکراین
اوکراین را خلع سلاح هسته ای کرده است.
خریت سران اوکراین خوردن گول امپریالیسم و اولیگارشیسم روس بوده است
پالان
هنوز نفهمیده  که آلت دست است


 
هیچ اعدامی مشروع نیست
 و هیچ «جرمی» به صدور حکم اعدام برای هیچ‌کس مشروعیت نمی‌بخشد
حضرت نقد

منظور حضرت نقد از اعدام و مشروع چیست؟
اعدام
در فقه و حقوق به معنی مجازات مرگ برای ارتکاب جرمهای معینی است.
مشروع یعنی مبتنی بر موازین شرعی.
مگر اعدام مغایر با موازین شرعی است؟
شاید منظور حضرت نقد از مشروع،
 مجاز باشد.
چرا و به چه دلیل اعدام ممنوع است، ولی ترور و کشتار و قتل عام به انواع و اقسام مختلف مجاز و مشروع؟
مثال:
اسرائیل
در این مدت
فقط در غزه
۶۰ هزار نفر را به قتل رسانده است که ۲۰ هزار نفر از انان کودک بوده اند
اگر محاکمه می کرد و حکم اعدام صادر می کرد و بعد به دار می آویخت بدتر بود؟
نامشروع و نامجاز بود؟

ضمنا
جرم شان چه بوده است که قتل شان
به طرقی دیگر
 مشروع گشته است؟
مثال دیگر:
هر روز زنی در آلمان به دست همسرش به قتل می رسد.
چرا اعدام به حکم قانون مشروع نیست ولی مرگ  زن به دلایل تأهل مشروع است؟
اگر همسرش از دست زنش شکایت می کرد و به حکم قانون اعدام می شد بهتر بود و به دست خودش بهتر بوده است؟



هر چیزی
نتیجه روندی است که از سر گذرانده است.
یعنی
هر چیزی
تاریخمند است.
کره شمالی
نتیجه مبارزات رهایی بخش ملی
نخست بر ضد فاشیسم ژاپن
و
سپس بر ضد امپریالیسم امریکا ست.
کره شمالی
قبلا کل کره بود
و
پس از تبدیل گشتن به زمین سوخته به شمال و جنوب
تجزیه و تقسیم شده است.
وجب به وجب خاک کره شمالی
به بمب ناپالم بسته شده است.
اگر کوهستانی نبود
به بمب اتم بسته می شد.
در جنک رهای بخش ملی کره
فقط یک میلیون سرباز چینی که به یاری اش شتافته بودند
شهید شده اند.
کره شمالی
پیمان استراتژیک با ج خ چین دارد
یعنی
اگر مورد حمله قرار گیرد
چین وارد کارزار خواهد شد



در عکس اول، رهبری را می‌بینیم که قادر به پیروزی هم در میدان نبرد و هم در میز مذاکره است - رهبری که از منافع ملی دفاع می‌کند و دستور کار را تعیین می‌کند، نه اینکه از سناریوهای تحمیلی پیروی کند.

در عکس دوم، سیاستمداری را می‌بینیم که بی‌وقفه در آستانه دفاتر دیگران قرار می‌گیرد، التماس حمایت مالی و نظامی می‌کند، اما در نهایت مردم خود را فدای منافع ایالات متحده و ناتو می‌کند. افسوس که تاریخ برای او به منبعی از خرد سیاسی تبدیل نشده است.
اسکندر

بیا این داوری ها را به پیش خاور اندازیم
اولا
بین پوتین و پالان (و علی تف و عربان و ...)
به لحاظ تعلقات طبقاتی
کمترین فرقی وجود ندارد
هر دو نماینده اولیگارش های بی شعور وبی شخصیت و بی شرم اند
ثانیا
پوتین چاقو کش است و ضعیف کش.
زلنسکی قبل از هر چیز
هنرمند است
و
در این برخورد با ترامپ
شخصیت خود را به جهانیان نشان داده است:
زلنسکی
از تمامیت ارضی کشورش دفاع کرده است
کاش همه مثل زلنسکی وطن پرست باشند



روی مفهوم حق باید کار فکری کرد.
حق
معانی متفاوت دارد و ربطی به پول و سلاح ندارد
حق
از سویی
به معنی حقیقت است
و
از سوی دیگر مفهومی حقوقی است
پول
در تحلیل نهایی
همان کالا ست.
پول
معیار ارزش ها ست
پول
کالای فشرده ای برای خرید و فروش همه کالاها ست.
تسلیحات
از چوب و چماق تا تانک و تفنگ
هم
کالا هستند




برای حفظ منافع ملی روسیه ، و تضمین صلح و امنیت
جهانی ، هیچ راه گریزی از تداوم و دیکته سیاست و دکترین
* اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی * در برخورد با
. امپریالیسم آمریکا و نظام سرمایه وجود ندارد .
سرگئی لاوروف ، آلاسکا ، 15 اوت


آدم باید خروارها مغز خر خورده باشد تا به دام شیادان بیفتد.
 اولیگارشیسم
 از جنازه سوسیالیسم و اتحاد شوروی تغذیه می کند.
 اولیگارشیسم
بدترین دشمن لنینیسم است.
پوتین و شرکا
با داس و چکش و غیره
 از علایق عمیق خلایق به سوسوسیالیسم بر باد رفته
سوءاستفاده  نبلیغتی ـ عوامفریبانه می کنند.
 پوتین هر روز کشیشی به دهکده ای می فرستد و مجسمه ای برای استالین می سازد و بوسی بر انجیل می زند.




کسی که می ترسد، نباید به جنگل برود. ولی همۀ ما در جنگلیم، هر یک به نحوی و در جایی دیگر.
فرانتس کافکا

در همین سخن کافکا
از فقر و فلاکت و ذلت شعور هنری پرده برمی افتد.
شعور هنری
اولین فرم شعور بشری بوده است که حتی قبل از کسب توان تکلم تشکیل یافته است و بعد مورد نقد و نفی دیالک تیکی توسط شعور میتولوژیکی، تئولوژیکی، فیلوسوفیکی و فیلوسوفیکی ـ ساینتیفیکی (شعور اساطیری و مذهبی و  فلسفی و فلسفی ـ علمی) قرار گرفته است.
کافکا
بشریت را به دو «طبقه» نترس و ترسو طبه بندی می کند و جامعه بشری را جنگل جا می زند.
یعنی
هم مفهوم جامعه را تحریف می کند و هم مفهوم جنگل را.
ضمنا
اعتنایی به دلایل عینی و ذهنی ترس و تهور نمی کند.
کافکا و هدایت و غیره
نمایندگان پسیمیسم (بدبینی) و یأس و نومیدی اند و دشمنان اوپتیمیسم (خوشبینی) و علم و فن و فرهنگ و فلسفه و عقل اندیشنده و ترقی و توسعه و تکامل و پیشرفت بشری و جامعه بشری.
تهوع آورند
و
مظاهر ارتجاع




اسرائیل در قره باغ
به روایاتی
در حال ساختن پایگاه های نظامی تحت عنوان دهکده های کذا و کذا ست
صدها هزار داعشی در سرحدات عرق قرار است به آذربایجان و غیره منتقل شوند و حساب ایران را برسند
به داد امت اسلام
مگر خدا برسد



محتوای  ماهوی این ملاقات
 اقتصادی است
ترامپ مشتری معادن مربوط به فلزات کمیاب روسیه است
با زلنسکی هم همین قرار داد را بسته است
و
اسمش را قرارداد تضمین کننده صلح نام داده است.
روسیه به لحاظ توسعه اقتصادی یکی از کشورهای صادر کننده مواد خام است
سطح توسعه اقتصادی اش
در حد  اسپانیا و ایتالیا ست
لشگر کشی به اوکراین
بیشتر برای غلبه بر خر تو خر و هرج و مرج خونین و تحکیم حاکمیت اولیگارش ها بوده است




در سین کیانگ چین، دانشمندان پیشگام فناوری «کاغذ سنگی» شده‌اند که شن و ماسه بیابان و ضایعات کشاورزی - مانند الیاف ساقه پنبه باقی مانده - را به کاغذ صاف، ضد آب و مقاوم در برابر پارگی تبدیل می‌کند. برخلاف تولید کاغذ سنتی، این روش بدون آب، بدون خمیر چوب و بدون سفیدکننده شیمیایی است و آسیب‌های زیست‌محیطی را به شدت کاهش می‌دهد و در عین حال جنگل‌ها را حفظ می‌کند و سالانه میلیاردها لیتر آب صرفه‌جویی می‌کند.
این واحدهای تولیدی سیار که در امتداد لبه بیابان مستقر شده‌اند، مناظر بایر را به مراکز صنعت پایدار تبدیل می‌کنند. این کاغذ قابل بازیافت و مقاوم در برابر روغن که در حال حاضر برای دفترچه یادداشت، بسته‌بندی و پوستر استفاده می‌شود، می‌تواند انقلابی در بسته‌بندی و نشر ایجاد کند و در عین حال اقتصادهای مبتنی بر بیابان را تقویت کند. این پروژه نه تنها جنگل‌زدایی را کاهش می‌دهد، بلکه طرحی برای تولید سازگار با محیط زیست در مناطق خشک جهان ارائه می‌دهد.


کوچه خاموش و خیابان خسته از فریاد ما
ماه لرزید و شکوفید از تپش‌‌آباد ما
نان اگر از سفره‌ام رفت، عطر عشق اما بماند
می‌تپد خورشید فردا در دل بنیاد ما
زخم‌ها گل کرد و روئید از تن بی‌برگ ما
بر لبان خسته جاری خنده‌های شاد ما
گر شبستان می‌شود یا که جهان لبریز ظلم
می‌درخشد آسمان‌ها در تن آزاد ما
هرچه طوفان زمان بر چهره‌مان سیلی زند
جاودان در هر دو دنیا نام ما، فریاد ما
مارینا امیری
# فریاد ما



کاظمی قمی، سفیر سابق ایران در عراق: نزدیک به ۸۰۰۰ داعشی هنوز در ساحل شرقی فرات و در مرزهای ایران و عراق تحت کنترل آمریکایی‌ها هستند.
پ.ن:
این نیروی عظیم داعشی با ستون پنجم داخل ایران، مسئول سوریه سازی ایران هستند.



پیام تو رو شنیدم، تو بی شرف و جنایتکاری هستی که ده ها هزار زن و کودک‌فلسطینی را قتل عام کرده و روزانه آنها را گرسنگی و تشنگی می دهی. شرم‌بر تو.
تو حق نداری برای مردم‌کشور من دلسوزی کنی. تو جنایتکاری هستی که آرزویش کشتار بیشتر مردم‌در منطقه ما و ویرانی کشور ماست. از جنایتکاران جز جنایت و خونریزی و‌کشتار چیزی بیشتر نصیب کسی نمی شود. ننگ و نفرین بر تو. ما مردم ایران تو را به خاطر جنایت هایت نه می بخشیم و نه فراموش‌می‌کنیم .
یک زندانی‌سیاسی‌سابق‌ دهه شصت در نظام جمهوری اسلامی

یزدی


**مقاومت لبنان تسلیم نخواهد شد**
دوگانه قدرت در لبنان متشکل از رئیس‌جمهور **ژوزف عون** و نخست‌وزیر **نواف سلام**، سند آمریکایی ارائه‌شده توسط فرستاده ویژه آمریکا **تام براک** را پذیرفته‌اند که متعهد به خلع سلاح حزب‌الله تا پایان سال جاری می‌شود. این دو به عروسک‌های توطئه تبدیل شده و با قبول این نقش، خطر بروز جنگ داخلی را افزایش داده‌اند.
**جزئیات توطئه:**
- فرستاده آمریکایی **آموس هوکستاین** با تحمیل آتش‌بس ساختگی پس از بمباران شدید حومه جنوبی بیروت، لبنانی‌ها را فریب داد.
- طرح جنگ آمریکا-اسرائیل شامل **ترورها و عملیات‌های خرابکارانه** بود، اما جانشین هوکستاین (**باراک**) در اجرای نقشه نابودی مقاومت با قطع "چنگال‌هایش" و کشاندن لبنان به زانو در برابر اسرائیل **شکست خواهد خورد**.
**موضع مقاومت:**
- **حزب‌الله** هرگز اجازه خلع سلاح نخواهد داد و آماده جنگ است.
- **محور مقاومت** با قدرت بازگشته و "شگفتی‌های بزرگی" در راه است.
- **حسن دیاب** (رهبر جناح پارلمانی حزب‌الله):
*"خلع سلاح تحت فشار اسرائیل و آمریکا، خودکشی، خیانت به لبنان و هدیه به اسرائیل است."*
**تهدیدکنندگان واقعی صلح:**
تهدیدکنندگان صلح، موتورسواران معترض در حومه جنوبی بیروت نیستند که شعارهای مقاومت و کرامت سر می‌دهند، بلکه کسانی هستند که می‌خواهند لبنان را به "ریویرای اسرائیل" تبدیل کنند—آن هم پس از غرق کردن آن در خون.
**پیامدهای خلع سلاح:**
- نابودی حاکمیت و هویت عربی-اسلامی لبنان (مانند عراق و لیبی).
- رهبری جدید سیاسی-نظامی حزب‌الله حاضر به افتادن در **تله اسرائیلی** با نقاب آمریکایی نیست.
**آمادگی نظامی:**
مقاومت لبنان اکنون در **بالاترین سطح آمادگی** برای مقابله با دشمن آمریکایی-اسرائیلی و همدستانش (داخل لبنان و جهان عرب) قرار دارد.
---
**در آستانه جنگ داخلی دوم لبنان:**
- جنگ داخلی اول (۱۵ سال) با بهانه مشابه: آمریکا و اسرائیل می‌خواستند مقاومت را به بهانه "غیرلبنانی بودن" (فلسطینی بودن) خلع سلاح کنند.
- جنگ دوم متفاوت است: هدف این بار **سلاح‌های لبنانی** است، اما ارتش لبنان در دام این طرح نخواهد افتاد.
**سقوط مشروعیت دولت:**
خروج دو وزیر شیعه از دولت لبنان (که موضوع خلع سلاح برایشان اولویت داشت)، مشروعیت آن را—همانند **توافق طائف**—نابود کرد. این توافق با قانونی‌کردن مقاومت مسلحانه حزب‌الله، لبنان را نجات داد.
**شکست آمریکا و اسرائیل:**
- آمریکا در **عراق، افغانستان و یمن** شکست خورد (حمله به ناوگانش توسط مقاومت یمن).
- اسرائیل تنها در لبنان **دو بار** (۲۰۰۰ و ۲۰۰۶) و در غزه (۲۳ ماه جنگ بی‌حاصل) شکست خورده است.
- در جنگ ۱۲ روزه با ایران، موشک‌ها **تل‌آویو، حیفا، عسقلان، صفد و اشدود** را هدف قرار دادند و بندر ایلات را کاملاً بستند—اسرائیل مجبور به درخواست آتش‌بس شد.
**اسرائیل و آمریکا در تمام جنگ‌های اخیرشان—از فلسطین تا عراق، لبنان و ایران—شکست خورده‌اند.**






سه ضربه کاری کارنی به ترامپ در ۲۴ ساعت!
پس از آن‌که ترامپ تعرفه ۳۵ درصدی بر کالاهای کانادایی اعمال کرد، مارک کارنی در کمتر از یک روز با سه اقدام غافلگیرکننده همه‌چیز را بر هم زد: به رسمیت شناختن فلسطین، اعمال تعرفه بر خودرو و انرژی آمریکا، و سرعت‌بخشیدن به مذاکرات تجارت آزاد با اروپا و آسیا.
در نهایت، پارلمان کانادا نیز لایحه‌ای برای تقویت مالیات خدمات دیجیتال تصویب کرد. پیام روشن بود: کانادا زیر فشار آمریکا عقب‌نشینی نمی‌کند. این سه ضربه، ترامپ را درست در دام جنگ تجاری خودش انداخت


غزه
کارشناسان نظامی بریتانیا و آمریکا اعتراف می‌کنند:
در غزه نیرویی پنهان و شگفت‌انگیز در کار است. همه‌چیز علیه این نوار کوچک بسیج شده؛ از ماهواره‌ها و هواپیماهای جاسوسی اسرائیل، آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان گرفته تا پیشرفته‌ترین سلاح‌های روز دنیا: جنگنده‌های F15 و F35، هلی‌کوپترهای آپاچی، پهپادهای رزمی، توپخانه و هزاران موشک و بمب با قدرت تخریب معادل چندین بمب هسته‌ای.
این حجم از آتش، برای نابودی ده سرزمین هم‌اندازه غزه کافی‌ست. اما معما اینجاست: چگونه رزمندگان غزه در قلب این جهنم آتش و آهن، ناگهان پدیدار می‌شوند؟ چگونه به خودروهای زرهی نزدیک می‌شوند، بمب می‌گذارند، تک‌تیراندازی می‌کنند، کمین می‌سازند و در چند ماه یک‌سوم تجهیزات ارتش اسرائیل را منهدم می‌کنند؟ چرا چشم‌های هزاران پهپاد و دوربین و sensor، جز شماری از آنان را نمی‌بیند؟
صحنه‌ها حیرت‌آور است:
کودکان با موشک‌های منفجرنشده بازی می‌کنند؛ همان موشک‌ها را مبارزان بازیافت کرده و بار دیگر در کمین‌های مرگبار علیه دشمن استفاده می‌کنند. این فقط مهارت نظامی نیست ….
اسرائیل خود را در جنگی گرفتار کرده که
نه تنها نمی‌تواند پیروز شود، بلکه روح، روان و توان رزمی‌اش را برای دهه‌ها نابود خواهد کرد. ارتش شکست‌خورده‌اش، اگر هم بازسازی شود، هرگز هیبت گذشته را بازنخواهد یافت.


حماس و جهاد
در غزه
به جنگ پارتیزانی روی آورده اند.
ارتش اسرائیل کلافه شده است:
خون خلق فلسطین به  جنون ارتش اسرائیل منجر شده است.
خودکشی وسیع در میان  سربازان اسرائیل
پیامد همین جنون است.



جنگ جهانی سوم را دارند گام به گام تدارک می بینند.
 بشریت در آستانه سقوط به قهقرای بربریت ایستاده است.
 جنگ برای امپریالیسم آب حیات است
آب حیاتی که در ظلمات است
و
طلمات
مشخصه مهم دوزخ است



لنین به چه درد من می‌خورد؟!
ناصر

منظور؟
خطای رایج از دیرباز
گذاشتن علامت تساوی میان اسم و ایسم است.
لنین که مهم نیست
مهم
علمی فلسفی به نام لنینیسم است



آره. ولی امپریالیسم دیوانه است. زیردریایی های اتمی را همین ترامپ به حوالی روسیه فرستاده است. شاید هم استفاده کند

آگاهی کاذب چیزی نیست جز ایدئولوژی .
بسیاری از عقاید ما منعکس کننده واقعیات اجتماعی نیستند و واقعیات بنفع طبقه حاکم تحریف می شود.
 کارل مارکس

این ادعای مارکس جوان ارزش علمی ندارد.
مارکس جوان
 نه معنی آگاهی را می داند و نه معنی ایده ئولوژی را
مارکس و انگلس
 مارکسیست مادرزاد  نبوده اند
در اواخر عمر شاید مارکسیست شده باشند
خود مارکس هم گفته:
من هنوز مارکسیست نیستم
آگاهی کاذب و صادق وجود ندارد.
آگاهی در دیالک تیک آگاهی و خوپویی وجود دارد.
شاید منظور  مارکس جوان نه آگاهی بلکه شعور بوده است که معنی و محتوای دیگری دارد.
 ایده ئولوژی
هم حتما نباید غلط و باطل باشد.
 ایده ئولوژی
چیزی طبقاتی است
مثال:
 ایده ئولوژی پرولتاریا
همزمان
علم است و اسمش مارکسیسم است.
مارکسیسم
دیالک تیکی از علم و  ایده ئولوژی است
به همین دلیل
همه نمی توانند مارکسیسم را بیاموزند
خیلی از سران احزاب کمونیست
قادر به هضم و جذب مارکسیسم نبوده اند و نیستند.
چون فاقد شرایط  ایده ئولوژیکی پرولتری بوده اند.




گاهی اندیشم که شاید سنگ حق دارد.
باز می‌گویم: نه

من نه خوش‌بینم، نه بد‌بینم.
من شد و هست و شود بینم.

عشق را عاشق شناسد، زندگی را من.
من که عمری دیده‌ام پایین و بالایش.
که تفو بر صورتش، لعنت به معنایش!
مهدی اخوان ثالث(م - امید)

تأملی بر این شعر اخوان:
گاهی اندیشم که شاید سنگ حق دارد.

منظور از حق به جانب بودن سنگ چیست؟
حداقل بگو:
سگ  حق دارد
تا معنا داشته باشد.
سنگ که شعور ندارد.

باز می‌گویم: نه

راست می گویی:
سنگ نمیتواند حق داشته باشد
پیش شرط جق به جانب بودن
حقیقت شناسی است.

من نه خوش‌بینم، نه بد‌بینم.
من شد و هست و شود بینم.

مگر خوشبین و بدبین
کورند و از دیدن «شد و هست و شود» محرومند؟

خوش بینی و بدبینی
طبقاتی است و نه بصری.
 اعضای طبقات ارتجاعی بدبین و مآیوس اند
و
اعضای طبقات انقلابی خوش بین و امیدوار.

عشق را عاشق شناسد،

نه.
عاشق مثل سگی است که به بوی کسی معتاد می شود و مدام می جوید تا نسکین یابد.
عاشق
بدبخت است و از تمیز «هر» از «بر»  عاجز است
چه رسد به اینکه بداند که عشق چیست.
عشق نوعی وابستگی بی اراده به هر رهگذری است
منشاء عشق
نیاز است.
هر موجودی عاشق کسی می شود که دارنده چیزی باشد که او بدان نیاز دارد.


 زندگی را من.

اگر می دانی بفرما که زندگی چیست؟

من که عمری دیده‌ام پایین و بالایش.
که تفو بر صورتش، لعنت به معنایش!

دیدن بالا و پایین چیزی
ضامن شناخت آن چیز نیست.
شناخت که فقط حسی نیست.
شناخت حسی که شناخت معتبری نیست.
مثال:
همه می بینند که زمین  بی حرکت و ساکن است
اینکه به معنی زمین شناسی حضرات نیست.
زمین نه ساکن، بلکه سرگردان و سیار است  
ضمنا
کسی که تف بر صورت و معنای زندگی می اندازد
مگر بدبین و بدبخت نیست؟
تو حتی خودت را   نمی شناسی
به همین دلیل می فرمایی:
من نه خوش‌بینم، نه بد‌بینم.



خوب.
فرض کنیم
اسرائیل تو بزرگ شود.
چه ارزشی دارد
بزرگ شدن توأم با منفور جهانیان شدن؟
چه ارزشی دارد بزرگ شدن
و تف باران خرد و کلان دشن؟
چه ارزشی دارد بزرگ شدن
و توان نگریستن در آیینه نداشتن؟



پوتین
باید از ایران درس عبرت بگیرد.
امپریالیسم می تواند ترورش کند ویا حتی بازداشتش کند و به محکمه هاگ بفرستد
امپریایلسم
از رئیسی جزغاله ای باقی گذاشت.
میهمان نوازی علیف را هم تجریه کردیم



همنشین بهار:
«هیچ جبّاری بدون کسانی که او را عَلَم می‌کنند و به او ایمان می‌آورند موضّوعیت نمی‌یابد...»

همنشین بهار
من ـ زور از موضوعیت یافتن در بهارستان چیست؟
ما خیال می کردیم که منظور از موضووعیت یافتن یعنی تماتیزه شدن.
موضوع بحث قرار گرفتن.
جباریت
اولا
طبقاتی است و نه فردی و شخصی
هیچ جباری در جهان یافت نمی شود که ماورای طبقاتی باشد.
فقط ساده لوحان
میان چنگیزخان و عردوغان و علیف ونتان و ترامپ  و پوتین و پالان علامت تساوی می گذارند و نه خردگرایان و خردمندان.
ثانیا
پیروی توده از جبار و ستار و عطار
به دلیل
چشم و ابروی آنها نیست.
به دلیل تصاحب وسایل اساسی تولید توسط طبقه حاکمه است که
جبار و ستار و عطار
نماینده آن است.
ثروت و قدرت به همین دلیل هر لاشخوری را محبوب القلوب می کند




 
خمینی :
«آقای لاجوردی اگر جمهوری اسلامی به دست این‌ها (اعضای سازمان مجاهدین خلق) ساقط شود بهتر از آبروی اسلام است که با این کارها برود. شما بروید مسئولیت را تحویل دهید»

آره.
مگر فقط لاجوردی بود که برود استعفا بدهد و آبروی اسلام نرود؟
فرمایشات خمینی
شبیه فرمایشات استالین بوده اند.
استالین
هم در حرف
 از لاجوردی شوروی انتقاد می کرد
ولی
در عمل تقویتش می کرد.
داوری خمینی راجع به حزب توده این بود
که
اینها  نه سوء نیتی دارند و نه خطری.
نتیجه اش را دیدیم.
چنان حزب توده را زدند که نه نامی ازش باقی ماند و نه نشانی.
و
اکنون
کشوری لانه جاسوسی سیا و موساد و ام ای سیکس و غیره شده است.
ظاهرا ۲۱ هزار جاسوس دستگیر کرده اند
ای حیزب توده
سن هارا
اهل عبا هارا


  وطن = وسایل اساسی تولید.
توده
 وطنش را چند هزار سال قبل
 با وسایل تولیدش
 (مثلا
با  اراضی و مراتع و مزارع و باغات و کارخانجات و غیره اش)
 از دست داده است.
وطندار و وطنپرست
دیری است که
طبقات حاکمه اند.

توده به شرطی صاحبوطن خواهد شد
که
مالک وسایل تولید خود گردد.
یعنی مالکیت خصوصی جای خود را با مالکیت جامعتی بدهد
یعنی
انقلاب سوسیالیستی پیروز شود
یعنی دموکراسی حقیقی (توده سالاری) برقرار شود


روان به تنهایی وجود ندارد.
هیچ چیز به تنهایی وجود ندارد.
همه چیز های هستی
از ذرات تا کاینات
در داربست یدالک تیکی خاص خود وجود دارند
غم در دیالک تیک شادی و غم
گل در دیالک تیک گل و خار
روان (روح، جان، پسیکو)
در دیالک تیک جسم و جان
در دیالک تیک ماده و روح وجود دارد.
ضمنا
ساز دوم می زند.
قدما هم گفته اند:
جان سالم در بدن سالم است
امراض روحی و روانی
چه بسا پیامد امراض جسمانی اند
روان تابع و سرسپرده اندام و ارگانیسم است و ضمنا می تواند خدمتگزار و یا مخرب اندام باشد
نقش تعیین کننده اما از ان اندام است و نه روان


توبه چیست و پیش شرط مادی، طبقاتی و سلسله مراتبی ـ جامعتی توبه و توبه فرمایی چیست؟
پیش شرط توبه فرمایی
در انحصار خود داشتن مالکیت بر وسایل اساسی تولید است
یعنی
وابستگی توده به او ست.
اگر توده وابسته به طبقات حاکمه
خطا کند
طبقات حاکمه او را تنبیه می کنند تا متنبه شود (پشیمان شود و دیگر خطا نکند و منافع طبقات حاکمه را به خطر نیندازد.)
توبه
فقط یکی از فرم های تنبیه است:
پند
گوشمالی (شلاق)
بند (حبس)
توبه
 اعدام  

توبه فرمایان زمینی  (طبقات حاکمه)
فقط در مقابل خدا توبه می کنند



بخش(۱)‏
 مقایسه ایران با سایر کشورها – به‌ویژه کره شمالی – خطای راهبردی است؟
 موقعیت ژئوپلیتیکی
ایران: در قلب ژئوپلیتیکی غرب آسیا، در نقطه اتصال سه قاره، با تسلط بر دو و نیم گلوگاه راهبردی جهان — تنگه هرمز، باب‌المندب (به‌صورت غیرمستقیم) و در نتیجه کانال سوئز، دروازه اتصال انرژی و تجارت بین‌المللی است. این موقعیت، به ایران بازدارندگی طبیعی و اهرم‌های فشار فراتر از سلاح هسته‌ای می‌دهد.
 کره شمالی: شبه‌جزیره‌ای منزوی، محصور بین چین، کره جنوبی و دریای ژاپن، بدون دسترسی به گلوگاه‌های راهبردی جهانی. تنها ابزار بازدارنده واقعی آن، بمب هسته‌ای است.
 بازدارندگی غیرهسته‌ای
ایران: با محور مقاومت، توان موشکی–پهپادی، قدرت سایبری و نفوذ دریایی، بازدارندگی چندلایه‌ای دارد که حتی بدون بمب هسته‌ای مؤثر است.
کره شمالی: فاقد شبکه نیابتی یا نفوذ منطقه‌ای. ارتشی بزرگ اما با فناوری محدود، وابسته به توان هسته‌ای برای بقا.
بخش(۲)
 انعطاف دیپلماتیک
ایران: عضو NPT و استفاده‌کننده از «ابهام راهبردی» (Strategic Ambiguity)؛ به گونه‌ای که توان بالقوه را حفظ می‌کند، اما از ایجاد اجماع جهانی علیه خود جلوگیری می‌نماید.
 کره شمالی: خروج رسمی از NPT و پذیرش انزوای کامل، بدون تکیه‌گاه دیپلماتیک گسترده.
 اقتصاد و منابع
ایران: اقتصاد متنوع، منابع عظیم انرژی، و بازار منطقه‌ای؛ نیازمند سطحی از تعامل تجاری برای رشد و ثبات.
 کره شمالی: اقتصاد کوچک، وابسته به چین، و عملاً منزوی؛ تحریم‌های مطلق برایش هزینه کمتری دارد.
 نتیجه‌گیری راهبردی
ایران به جای مدل کره شمالی، مدل بازدارندگی هوشمند و چندبُعدی را انتخاب کرده است:
 حفظ ظرفیت بالقوه هسته‌ای («مدل ژاپنِ مسلح») با توان عبور سریع از آستانه در صورت تهدید وجودی.
به‌کارگیری توان موشکی، دریایی، سایبری و شبکه نیابتی به‌عنوان ستون‌های بازدارندگی.
 اجتناب از تبدیل شدن به هدف اجماع جهانی و تحریم‌های «تمام‌عیار».
به همین دلیل، مقایسه مستقیم ایران و کره شمالی تحلیل نادرست است. مسیر هسته‌ای ایران بر مبنای شرایط بومی و منطق بازدارندگی مختص خود تعریف می‌شود.
 وضعیت کنونی: ابهام هسته‌ای ایران
در شرایط فعلی، با توجه به محدودیت دسترسی بازرسان آژانس و عدم امکان نظارت کامل، وضعیت ایران عملاً مشابه خروج از NPT بدون اعلام رسمی است. این وضعیت یک اهرم فشار هوشمندانه ایجاد می‌کند: پیوند دادن خروج رسمی از NPT با فعال شدن مکانیزم ماشه، معادله را برعکس می‌کند و هزینه اقدام علیه ایران را برای غرب بسیار بالا می‌برد.
ایران از این اهرم برای بازدارندگی سیاسی–حقوقی استفاده می‌کند، بدون آنکه وارد مرحله‌ای شود که اجماع جهانی علیه آن شکل گیرد.
ایران با ترکیب ابهام هسته‌ای، بازدارندگی چندلایه منطقه‌ای و اهرم‌های ژئوپلیتیکی، به سطحی از امنیت و بازدارندگی رسیده که معادل یک قدرت هسته‌ای مؤثر است – بی‌آنکه هزینه‌های کامل اعلام رسمی سلاح هسته‌ای را بپردازد.
این مسیر، نتیجه محاسبه دقیق هزینه–فایده و انطباق کامل با شرایط بومی ایران است و نمی‌تواند با الگوی هیچ کشور دیگری – از جمله کره شمالی – سنجیده شود.
هر کشور باید بر اساس ویژگی‌های ژئوپلیتیکی و جغرافیایی خاص خود، راهبرد کلان ملی، الزامات امنیتی، ساختار تهدیدات، و شرایط سیاسی–اقتصادی داخلی و بین‌المللی درباره داشتن یا نداشتن سلاح هسته‌ای تصمیم‌گیری کند.
 هیچ‌گاه ایران را با سایر کشورها مقایسه نکنید!



هی خروس خوابالود خمارآلود. کشورت محاصره شده و هر لحظه میتواند به غزه ولبنان مبدل شود.

کاش ورق برگشته بود. آبها سر بالا می روند و قورباغه ها ابوعطا می خوانند. علیف و عردوغان و پاشمیان  شاهراه ترامپ می کشند تا ایران و روسیه و چین را محاصره و تجزیه کنند




تنها زندان نظامی کودکان در جهان در اسرائیل قرار دارد. سیستمی که برای به بند کشیدن آینده فلسطین ساخته شده است.
بیش از ۱۰٬۰۰۰ فلسطینی در بازداشت به سر می‌برند که حدود ۳٬۷۰۰ نفر از آنها بدون هیچ اتهام یا محاکمه‌ای، صرفاً تحت عنوان "بازداشت اداری" زندانی هستند.
لطفی
دلیلش این است
 که
هر کودک فلسطینی
مبارزی است.
مادران فلسطین
چریک می زایند و چریک می پرورند.

بنا بر اخبار
در  همین هفته
حماس به بازسازماندهی نیرویی ۴۰ هزار نفره نایل آمده است
جنگ چریکی در غزه شروع شده است
بیش از ۴۰ نانک و نفربر اسرائیل
با عبور از روی بمب های حماس
 در همین هفته منهدم  شده است




تاریخ چیست؟ ناریخ = سیر پیش رونده و توسعه یابنده جامعه بشری. سیر بالنده جامعه چه ربطی به نبرد دارد؟



درین همسایه مرغی  است، گویا مرغ حق نامش؛
نمی دانم!
و شاید جغد، شاید مرغ کوکوخوان؛
درین همسایه، نامش هرچه، مرغی هست
که شب را، هم‌چنان ویرانه‌ها را، دوست می‌دارد.
و تنها می‌نشیند در سکوت و وحشت ویرانه‌ها تا صبح
و حق‌حق می‌زند، کوکوسرایان ناله می‌بارد.
و من آوازِ این غمگینِ دردآلود
نشد هرگز که یک شب بشنوم، بی‌اعتنا مانم؛
و حزن‌انگیز اوهامی، دلم در پنجه نَفْشارد.

بخش نخستین سروده‌ی "درین همسایه(۲)" "در حیاط کوچک پاییز، در زندان"
زندان قصر - دی ماه ۱۳۴۵



**اسرائیل در حال مذاکره برای تبعید فلسطینیان غزه به سودان جنوبی است**
اسرائیل مذاکراتی را برای تبعید فلسطینیان نوار غزه به سودان جنوبی آغاز کرده است. این کشور شرق آفریقا یکی از مقصدهایی است که اسرائیل با همکاری آمریکا برای جابجایی اجباری فلسطینیان در نظر گرفته است.
بر اساس منابع مختلفی که توسط خبرگزاری آسوشیتدپرس نقل شده، هنوز مشخص نیست این مذاکرات تا چه حد پیشرفت داشته است.
**جو زلاویک**، بنیانگذار یک لابی آمریکایی که با سودان جنوبی همکاری می‌کند، اظهار داشت که رهبران سودان جنوبی او را از این گفت‌وگوها مطلع کرده‌اند. وی افزود که یک تیم اسرائیلی به این کشور سفر خواهد کرد تا امکان ایجاد اردوگاه‌هایی برای فلسطینیان را بررسی کنند.
هنوز تاریخ رسمی برای این سفر تعیین نشده است. زلاویک گفت که به احتمال زیاد اسرائیل هزینه‌های احداث این اردوگاه‌ها را تقبل خواهد کرد. دو مقام مصری نیز به آسوشیتدپرس تأیید کردند که از ماه‌ها پیش از این مذاکرات اطلاع داشته‌اند.
مصر به شدت مخالف تلاش‌های اسرائیل و آمریکا برای اخراج جمعیت فلسطینی از غزه است. این طرحی چند دهه‌ای است که از زمان آغاز جنگ نسل‌کشی علیه فلسطینیان غزه در سال ۲۰۲۳، عملیاتی شده است.
**نتانیاهو** ادعا می‌کند که متعهد به اجرای طرح اخراجی است که ترامپ اوایل سال جاری میلادی اعلام کرد و آن را به عنوان یک «ابتکار بشردوستانه» برای انتقال فلسطینیان به مکانی امن تر معرفی نمود. ترامپ گفته بود که غزه را به «ریویرای خاورمیانه» تبدیل خواهد کرد!
اسرائیل و آمریکا با چندین کشور در تماس بوده‌اند تا فلسطینیان غزه را به صورت دسته‌جمعی تبعید کنند. بر اساس گزارش خبرگزاری ان‌بی‌سی در ماه مه، دولت ترامپ در حال کار روی طرحی برای اسکان دائمی تا یک میلیون فلسطینی از نوار غزه در لیبی است.
در ماه فوریه نیز شبکه ۱۲ اسرائیل گزارش داد که مراکش، ایالت پونتلاند سومالی و جمهوری سومالیلند به عنوان مقصدهای احتمالی برای انتقال فلسطینیان در چارچوب طرح ترامپ در نظر گرفته شده‌اند.
پونتلاند و سومالیلند به دنبال کسب شناسایی بین‌المللی حاکمیت خود بر خاک سومالی هستند، در حالی که مراکش نیز خواهان به رسمیت شناخته شدن حاکمیتش بر صحرای غربی اشغالی است. دولت ترامپ ممکن است از این موضوع برای پیشبرد برنامه تبعید فلسطینیان سوءاستفاده کند.
جای بهتری نبود؟
میلیون ها تن از سکنه سودان اواره اند


۲۳۸ خبرنگار در جنگ غزه توسط اسرائیل به قتل رسیده‌اند


«می‌خواهم همه آنها را بیرون کنم، می‌خواهم تک تک فلسطینی‌ها را نابود کنم. حتی یک نفر، یک درخت یا یک خانه هم نباید باقی بماند. من حتی دریا را هم مسموم می‌کنم. حتی نوزاد فلسطینی که دیروز به دنیا آمده هم دشمن است.»
این کانال نبرد من رایش سوم نیست، بلکه کانال «اسرائیلی» است، جایی که آویدا باچار، شهرک‌نشین صهیونیست، در مقابل ده‌ها هزار بیننده، با افتخار به
نسل کشی خواهان قتل‌عام ۲ میلیون نفر می‌شود
این جنایتکاران را مدیاهای غربی مظلومان تاریخ نشان میدهند، جنایتکارانی که روی رایش سوم را سفید کردند.




بعضی ها را نوشتم...
شعر شدند!
بعضی ها را نتوانستم بنویسم...
اشک شدند!
بعضی ها را اما ،
نه می شد نوشت...
و نه ننوشت!
آنها را فقط زیستم..



 ما برای ساختن آمده‌ایم، نه پنهان‌کاری
رئیس‌جمهور پزشکیان:
 بیان مشکلات یعنی احترام به شعور مردمی که صاحبان واقعی کشورند. حل مشکل با پذیرش آغاز می‌شود، نه با کتمان.
 ما برای ساختن آمده‌ایم، نه پنهان‌کاری؛ با مردم با صداقت حرف می‌زنیم، نه با آژیر خطر. به امید خدا؛ ایران با تکیه بر مردمش از دل کمبودها راه‌حل می‌سازد و هیچ چیز جلودارش نیست.




فرهاد  نظامی گنجوی
مظهر تمامعیار خریت بوده است.
کارگری که عاشق شهبانویی می شود
فاقد شعور طبقاتی است.
بدبخت است.
عاجز از تمیز دوست از دشمن است



یا فراگیری مشقتبار مارکسیسم
و
یا
درجا زدن مادام العمر در نادانی و سرگردانی نظری و عملی.
اخلاق چیست؟
اخلاق
یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی هر جامعه است
اخلاق
مثل مذهب و دولت و هنر و غیره است.
 روبنای ایده ئولوژیکی  هر جامعه
تابع زیربنای اقتصادی آن است.
تابع حاکمیت طبقاتی آن است
یعنی
اخلاق حاکم در هر جامعه
اخلاق طبقه حاکمه در ان جامعه است.
در دیالک تیک زیربنا و روبنا
نقش تعیین کننده از ان زیربنا ست.
در ایینه اخلاق حاکم بر هر جامعه
میتوان طبقه حاکمه ان جامعه را تماشا کرد و شناخت
به عوض انشاء نویسی
تفکر مفهومی بیاموزیم تا انشاء الله رستگار شویم




سخنان نابِ ژان ژاک روسو «۱۷۱۲ - ۱۷۷۸» فیلسوف ٬ نویسنده ، آهنگساز فرانسوی زبان اهل سویس و پیشگامِ اندیشه ی دموکراسی
—---------------------------------------
از آدم های مذهبی نه٬ ولی از آدم های مذهبی نما همیشه میترسم . آنان به درجه ای رسیده اند که مطمین هستند ٬ هر کاری بکنند اشکالی ندارد
******
چه با سعادت سرزمینی که مردمانش در جستجوی صلح و آرامش٬ سر به کوه و دشت نمی گذارند. اما کجاست آن سرزمین؟
******
هیچ انسانِ زورمند و مقتدر تا آن حد قوی نمی شود که بتواند همیشه فرمانروا باشد٬ مگر این که زور و قدرت خود را تبدیل به حق نماید
******
پوچ است عقاید کسی که از هر نوع موهبتی سیراب است و در عین خوشبختی٬ همنوعانش را با تصویر دلخراش و بی رحمانه ی مصیبت هایی که خود از آن در امان است٬ نا امید میکند
******
آزادی به این معنی نیست که هر کاری دلت میخواهد انجام دهی٬ بلکه بدین معناست که مجبور نباشی آن کاری را انجام دهی٬ که دلت نمی خواهد
******
هیچ پرده ی نقاشی زیبا تر از منظره ی یک خانواده نیست. اگر یک خط به غلط در این پرده رسم شود٬ تمام آن را خراب میکند
******
ساده ترین درس زندگی این است: هرگز کسی را آزار نده
******
افراد سست اراده همیشه منتظر معجزه ها و رویداد های شگفت انگیز اند٬ اما افراد قوی٬ خود آفریننده ی معجزه ها و رویداد های شگفت انگیز اند
******
پولی که در اختیار داریم٬ وسیله ای برای آزاد بودن است و پولی که به دنبالش هستیم٬وسیله ی بردگی
******
کسانی که دیر قول میدهند٬ خوش قول ترین مردم دنیا هستند
******
سکوت مطلق به غم منتهی میشود و غم - تصویر مرگ است
******
اگر انسان میتواند خوشبخت باشد٬ باید زندگانی را در خویشتن متمرکز سازد و اراده و آرزوی خود را در حد توانایی خوش به کار ببرد
******
طبیعت انسان را نیک خلق کرده ولی جامعه او را شرور تربیت کرده است. طبیعت انسان را آزاد آفریده ولی جامعه از او بنده ساخته است. طبیعت انسان را خوشبخت بار آورده ولی جامعه او را بدبخت و بیچاره کرده است
******
انسان آزاد آفریده شده است ٬ اما همیشه در زنجیری است که خود بافته است
******
میتوان حقیقتی را دوست نداشت٬ اما نمی توان منکر آن شد
******
گوش ندادن به حقیقت ٬ حقیقت را تغییر نمیدهد
******
ایمان داشتن به تواناییهای خویش٬ نیمی از موفقیت و کامیابی است
******
انسان های نادان٬ سخنوران بزرگی اند. دانایان کم سخن میگویند
******
از سختی ها نترس٬ سختی آدم را سرسخت میکند. میخهایی در دیوار محکم تر هستند که ضرباتِ سخت تری را تحمل کرده باشند



نتان و جنون و جوک هایش



بهرام بیضایی و نه فقط بهرام بیضایی
بیگانه با ساده ترین مفاهیم اند.
روحاینت بهتر از روشنفکریت است.
روحانیت
با مفاهیم فقهی آشنا ست
و
مفهومی ـ فقهی می اندیشد.
روشنفکریت
عاجز از اندیشیدن است
چون بضاعت مفهومی ندارد.
۹۹ در صد روشنفکریت
دچار فقر مفهومی اند.
منظور بهرام بیضایی هم از سرزمین و هم از جامعه
نه سرزمین است و نه جامعه.
منظور او توده است.
توده ای که در جامعه طبقاتی
تصمیمگیر نیست و تابع طبقات حاکمه است.
این بدان معین است که
بهرام بیضایی
ضمن تحقیر توده
به تبرئه و تطهیر و تجلیل طبقات حاکمه می پردازد که خودش جزو ویا عضو ان است.

محتوای این یاوه های او
توده ستیزی است
تحقیر توده است.
توده ستیزی اما به تنهایی وجود ندارد
هیچ چیز به تنهایی وجود ندارد.
توده ستیزی در دیالک تیک توده ستیزی ـ نخبه ستایی وجود دارد
تئوری نخبگان
مهمترین و منحط ترین و مخرب ترین و خرافی ترین تئوری فاشیسم است.
حالا
حدس بزنید که منشاء مادی (تقسیم کاری در تولید مایحتاج) این تحقیر توده و تجلیل نخبه
در ادبیات برده داری و فئودالی  چیست؟





بیا این داوری ها را به پیش داور اندازیم.
عشق
به قول محمد زهری
در دیالک تیک نیاز و راز و ناز وجود دارد.
اصولا
هر کس محتاج  چیزی باشد
بی اختیار عاشق کسی می شود که صاحب آن چیز است
 تا به واسطه آن کس به ان چیز دسترسی پیدا کند.
این چیز هم می تواند
مادی و مالی و جنسی و غیره باشد
و
هم
 میتواند
عاطفی و  فکری و علمی و فلسفی و فنی و اخلاقی و غیره باشد.
شمنا
عشق
نتیجه خریت و ناشی از خریت است
عاقل
نمی تواند برای مدت زیادی عاشق باشد
عشق هشمیره جنون است
دلیل بردن عشق به عرش اعلی
همین محتوای خردستیز عشق است
هدف از تجلیل عشق و می  و میکده و مغبچه و ساقی و ساغر
خردستیزی و خر پروری است







هر باری که از چپی‌ها می‌خوانم، تروتسکی برایم همچون شبحی است که از میان صفحات تاریخ سر برمی‌آورد؛ شبحی با چشمانی پر از هشدار و زخمی که بوی خیانت و خون می‌دهد. قتل او در مکزیک، فقط خاموش‌کردن یک تبعیدی نبود، بلکه بریدن آخرین شریان یک رؤیای جهانی بود؛ رؤیای سوسیالیسمی که قرار بود انسان را آزاد کند و خود به دست فرزندانش ذبح شد. ضربه یخ‌بیل مأمور استالین، نه فقط جمجمه‌اش را شکافت، بلکه روح انقلاب را از هم درید و نشان داد که قدرت، وقتی بی‌مهار شود، ابتدا راست‌ترین فرزندان خود را می‌کشد و بعد پرچم آزادی را بر گورشان می‌کوبد.
عرفات

بحث عرفات بر سر چیست؟
بحث بر سر علایق و سلایق عرفات
است
و
یا بر سر چپی های کذایی و یا لئون تروتسکی؟
قسم به قبر قمر بنی هاشم
که عرفات حتی کلمه ای از مطالب ما نخوانده است
نکند ما در قاموس عرفات
جزو حشراتیم و نه چپی های کذایی





 در عراق، ترکیه با ساخت ده‌ها سد بر رودخانه‌های دجله و فرات، عملاً جریان آب را مهار کرده و بخش‌های وسیعی از این کشور را به خشکسالی کشانده است؛ کشاورزی نابود شده، روستاها خالی از سکنه گشته و بحران آب به بحرانی امنیتی و اجتماعی بدل شده است. هم‌زمان، ارتش ترکیه در شمال عراق پایگاه‌های نظامی دائمی برپا کرده و عملاً حاکمیت عراق بر بخش‌هایی از خاکش را نقض کرده است. با این حال، تریبون‌های رسانه‌ای و سیاسی بسیاری در بغداد، به جای اعتراض جدی به آنکارا، ناسزاها و اتهامات خود را روانه تهران می‌کنند.
 در لبنان، دولتی که بقایش تا حد زیادی مرهون حمایت مقاومت و امنیتی است که حزب‌الله برای کل کشور فراهم کرده، لایحه‌ای برای خلع سلاح همین حزب‌الله به مجلس تقدیم می‌کند. نکته تأسف‌بار آن‌که این لایحه را آمریکا مستقیماً دیکته کرده و حتی نام آن در اسناد رسمی همان «لایحه آمریکا» باقی مانده است، بی‌آنکه دولت لبنان جرأت یا غیرتی برای تغییر عنوانش داشته باشد. با این همه، همین دولت در سخنرانی‌ها و بیانیه‌ها، ایران را به دخالت در امور داخلی لبنان متهم می‌سازد!
 در ایران نیز، پزشکیان با رؤیای  پان‌ترکیسم، مسیر تسلیم زنگزور را هموار می‌کند؛ منطقه‌ای راهبردی که نه تنها پیوند ژئوپلیتیک ایران با قفقاز و روسیه، بلکه موازنه قدرت در کل شمال‌غرب کشور را تعیین می‌کند. طنز تلخ ماجرا اینجاست که همان کسانی که روزی با شور و هیجان به او رأی دادند، امروز به جلیلی ناسزا می‌گویند، بی‌آنکه مسئولیت انتخاب خود را بپذیرند.
 این‌جاست که معنای تاریخی و روان‌شناسی جمعی یک واقعه کهن را درمی‌یابم: وقتی خبر شهادت حضرت علی(ع) در محراب به مردم شام رسید، بسیاری با تعجب و ناباوری گفتند: «علی نماز می‌خواند؟!» این شگفتی، نه از بزرگی خبر، بلکه از عمق جهل و وارونگی درک مردم آن روزگار حکایت داشت — همان وارونگی که امروز، در مقیاسی جهانی، بار دیگر شاهد آن هستیم.





 کودکان وقتی حرف می‌زنند تنها گزارش نمی‌دهند بلکه با همان واژه‌های کوچکشان جهانی تازه می‌سازند.
نگاهشان به اشیاء، احساسات و آدم‌ها با کلماتی شکل می‌گیرد که انتخاب می‌کنند و همین زبانِ ساده گاهی حقیقت‌های بزرگی را آشکار می‌کند که از چشم بزرگترها پنهان مانده‌اند.
 متیو لیپمن، فیلسوف آمریکایی و بنیان‌گذار فلسفه برای کودکان.

مردیم در حسرت پیدا کردن کسی در یانکستان که قادر به تمیز «هر» از «بر» باشد.
جهان کهنه و تازه را
اخوی
با واژه نمی سازند.
با چه می سازند؟
هنر کودکان
تقلید طوطی وش و میمون واره از بزرگسالان و به ویزه پدران و مادران است
و
 نه جهان سازی




هنر
آیینه ای برای انعکاس واقعیت نیست
هنر
چکشی است برای شکل دادن به واقعیت.
برشت.

این شعار برشت
به چه معنی است و دال بر چیست؟
هنر
به نظر برشت
شبیه چکش است
و
واقعیت
شبیه آهن در کارگاه آهنگری.
اولا
چکش که به آهن فرم معینی نمی دهد.
آهنگر به اهن پس از گداخته شدن به مدد چکش و سندان و ذغال و نشادر و غیره فرم میدهد.
در نتیجه داسی، دیگی، طشتی، تیری، تفنگی، کلنگی ویا بیلی تشکیل می یابد.
هنر
فرمی از شعور است
مثل اساطیر و مذاهب و فلسفه و فلسفه علمی است.
افسار شعور به دست وجود است
حتی فویرباخ می دانست که شعور در کاخ و کوخ یکسان نیست.
این بدان معنی است که شعور هم می تواند شعور کاخ نشین باشد و هم کوخ نشین.
یعنی هنر هم می تواند در خدمت فاشیسم باشد و هم در خدمت هومانیسم
افسار هنر به مثابه چیزی روبنایی در دست زیربنا ست.
جهان بینی برشت در این شعار
ایدئآلیستی است.
وجود تعیین کننده شعور یعنی مثلا هنر  و اساطیرو مذاهب و فلسفه و غیره است و نه بر عکس
وجود
مثلا واقعیت
 به شعور
 مثلا هنر
فرم می دهد و نه بر عکس




علی حسینی

ای مگس ...

فحش های بهتری هست.
از لاشخورها بپرس تا ارشاد شوی.
مگس مهمترین حشره هستی است.
 مگس بودن فخر انگیز است و نه شرم انگیز.
مگس می تواند لاشه فیلی را در طرفة العینی از بین ببرد و طبیعت را ضد عفونی کند
و
 از شیوع امراض لاعلاج پیشگیری کند





منظور بیضایی از جامعه
 احتمالا
 توده است.
یکی از خطاها و خطرات و خریت های روشنفکران عقب مانده از دیرباز
توده ستیزی است.
کسب و کار نیچه ها و هدایت ها و فاشیست ها و اگزیستانسیالیست ها
خرد و خراب کردن همه کاسه ها و کوزه ها بر سر توده است.
توده ولی تحت فشار و ستم طبقات حاکمه قرار دارد.
این طبقات حاکمه اند
که مخالفین خود را سرکوب می کنند
توده که زمام امور را به دست ندارد
توده که ارتش و ساواک و پاسبان و زندان و شگنجه گاه ندارد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر