سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین
(۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)
برگردان
شین میم شین
وجود و شعور
جایگاه پدیده ها و روندهای روانی در پیوند عام پدیده ها در جهان مادی
۴
روانی به مثابه روند شناخت
۱۳۲
· شالوده و پایه و اساس نوبرو دینامیکی (عصبی ـ پویای) تصویر هر شیئ (موضوع شناخت) را سیستمی از ارتباطات کورتیکال تشکیل می دهد.
· سیستمی که در آن، تحلیلگرهای مختلف به همدیگر گره خورده اند.
۱۳۳
· تصویر بصری (اوپتیکی) هر چیز حاوی کیفیت های بسایی (کیفیت های مربوط به قوه و حس لامسه) نیز است.
۱۳۴
· برای اینکه شالوده ادراک را ارتباطات کورتیکال سانترال (مرکزی) تشکیل می دهند.
۱۳۵
· ارتباطاتی که نه تنها در درون هر تحلیلگر، بلکه علاوه بر آن، میان تحلیلگرهای مختلف برقرارند.
۱۳۶
· شالوده و پایه و اساس ادراک بصری (اوپتیکی) را فقط تصویر شبکه درخود و برای خود چشم تشکیل نمی دهد.
۱۳۷
· این فقط نقطه آغازین برای تشکیل ادراک بصری (اوپتیکی) است.
۱۳۸
· کردوکار «رتینال» یعنی روانشناسی پریفریکی (حاشیه ای) دیدن (قوه و حس بینایی) و کلیه کردوکار های حسی دیگر در هم شکسته است.
· (مراجعه کنید به روبین اشتاین، «آموزه پاولف و مسئله روانشناسی»، ص ۶۰.
· ای ان سوکولف، «پیوند متقابل تحلیلگرها در انعکاس جهان خارج»، ص ۲۰۷
· مجموعه آثار، «آموزه پاولف و مسائل فلسفی روانشناسی.
· انتشارات خلق و سلامتی»، برلین۷ سال ۱۹۵۵)
۱۳۹
· به سیستم ارتباطات کورتیکال که شالوده و پایه و اساس نویرو دینامیکی (عصبی ـ پویای) تصویر حسی از اشیاء را تشکیل می دهند، نه فقط تحریکات موجود، بلکه علاوه بر آن، بقایای تحریکات نیز که نتایج تجارب قبلی اند، تعلق دارند.
۱۴۰
· به قول اوچتومیسکی:
الف
· «در دریافت (رسپسیون) بصری اشیاء، بشر به هیچوجه فقط تحت هدایت ساختار دی اوپتیکی (شکست نور) نیست، که در هر چشمی پدید می آید.
ب
· بلکه قبل از همه تحت هدایت امتداد (پروژکسیون) شبکه مغز بزرگ و ارتباطاتی است که در شکلگیری شان به تصویر کورتیکال وارد می شوند.
پ
دستگاه وستی بولار
· ضمنا با دریافت همزمان قوه شنوایی، دستگاه وستی بولار، تاکتیل (قوه بسایی) و پروپریو رسپتیو نقش بازی می کند.
(پروپریو رسپسیون
در برگیرنده حس هایی است که ادراک اجسام را در وضعیت و جایگاه و حرکت شان در مکان و زمان امکان پذیر می سازند.
احساس خودی موجودات اند.
مترجم )
ت
کوررلاسیون
وابستکی و همبستگی
ارتباط متقابل
در آمار، وابستگی هر نوع رابطه آماری عِلّی یا غیر علی بین دو متغیر تصادفی یا دادههای دو متغیره صورت می گیرد.
همبستگی در وسیعترین معنای خود، هر نوع پیوند آماری را شامل میشود.
اگرچه بیشتر از این اصطلاح برای درجه ارتباط خطی بین یک جفت متغیر استفاده میشود.
مثالهای آشنای پدیدههای وابستگی شامل همبستگی بین قد والدین و اولادشان و همبستگی بین تقاضای یک عرضه محدود و قیمتش است.
همبستگی مفهوم مفیدی است، چرا که میتواند نشانگر رابطهٔ قابل پیشبینی بوده و در عمل از این پیشبینی پذیر بودن میتوان سود جست.
به عنوان مثال، یک کالای الکتریکی ممکن است در یک روز معتدل، بر اساس همبستگی بین تقاضای الکتریسیته و وضعیت هوا، قدرت کمتری تولید کند.
در این مثال، یک رابطه علی وجود دارد، چون هوای نامساعد موجب میگردد که مردم جهت گرم یا خنکسازی انرژی بیشتری مصرف کنند.
با این حال، در کل، وجود، یک همبستگی برای استنتاج یک رابطه علی کافی نیست
(یعنی، همبستگی علیت را نتیجه نمیدهد).
به لحاظ صوری، متغیرهای تصادفی وابسته هستند اگر خاصیت ریاضیاتی استقلال احتمالاتی را ارضاء نکنند.
اما در گفتگوی عادی همبستگی هممعنی با وابستگی است.
چندین ضریب همبستگی وجود دارند که درجه همبستگی را اندازهگیری میکنند و اغلب به صورت یا نمایش داده میشوند.
رایجترین این ضرایب، ضریب همبستگی پیرسون است، که تنها برای رابطه خطی بین دو متغیر معنا دارد
(اگر حتی یک متغیر هم تابع غیر خطی از دیگری باشد
این ضریب وجود خواهد داشت).
دیگر ضرایب همبستگی قوی تر از پیرسون نیز توسعه یافتهاند،
یعنی ضرایبی که نسبت به روابط غیر خطی حساسیت بیشتری داشته باشند.
از اطلاعات متقابل هم میتوان برای اندازهگیری وابستگی بین دو متغیر استفاده کرد.
ویکیپیدیا
· تصویر بصری اتمام یافته، ثمره کوررلاسیون (وابستگی متقابل) و کنترل عملی چندگانه است.»
· (اوچتومیسکی، «جمعبندی موجز فیزیولوژی سیستم عصبی»، مجموعه آثار، لنینگراد، ۱۹۵۴، جلد ۴، ص ۱۷۵ به زبان روسی)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر