اشتباه بود یا نادانی!!
چهارده روز قبل از سقوط حکومت پهلوی، یکی از معتبر ترین حامیان خمینی به وضوح اعلام داشت که تحصیل کرده ها و (باصطلاح) مدعیان روشنفکری! هیچگونه حقی در این انقلاب نداشته و نخواهند داشت. سخن اینجاست که با اینهمه بکدام دلیل آنان دامن خمبنی را دودستی چسبیدند و تا آنجا که درست یک هفته پس از سقوط رژیم ( دوشنبه 29 بهمن ) بدیدار یار شتافتند...!!
روز جمعه 6 بهمن، آیت الله خسرو شاهی طی مقاله ای در روزنامۀ اطلاعات اعلام کرده بود که فعالان سیاسی غیر مذهبی و بویژه سوسیالیست ها، دموکرات ها، لیبرال ها و رادیکال ها، در حکومت آینده هیچگونه حقّی در ادارۀ کشور نخواهند داشت. در قسمت هائی از این مقاله که تحت عنوان « این بار دیگر روحانیان اجازه نخواهند داد که رجال سیاسی سرنوشت کشور را در دست بگیرند » منتشر شد، چنین آمده است:
« ... این هشدار را حضرات از ما بپذیرند که در صورت پیروزی نهائی، این بار دیگر اشتباه دوران مشروطیت تکرار نخواهد شد، چرا که زمان حد اقل 75 سال از آنزمان جلوتر رفته است و طبیعی خواهد بود که مرجعیت شیعه و رهبران آگاه مسلمان، اجازه ندهند که رجال سیاسی عهد بوق ولو در لباسِ به ظاهر اسلامی و انقلابی سرنوشت ملتی را به دست بگیرند و با تکرار اشتباهات گذشته، شکست دیگری را برما تحمیل کنند...آری آقایان! امروزه روز باید کارها را به دست جوانترها سپرد که هم ایمان دارند و هم آگاهی بیشتر...نباید آنان را به جرم جوان بودن یا داشتن عمامه به جای کلاه برژنفی و فیدل کاستروئی از میدان نبرد به درون مدرسه ها سوقشان داد که همچنان به « مباحث علمی » خود مشغول شوند...آنچه که مسلم است...اینست که نه اقدامات گروه پیشتاز! و نه وعدۀ نبرد مسلحانۀ آزادیبخش آنها و نه افسانه های رجال سیاسی سی سال قبل! هیچکدام نتوانست تودۀ مردم را به حرکت درآورد. بلکه خلق مسلمان ایران با فتوای مرجعیت شیعه از داخل و خارج با دست خالی و با نیروی ایمان و عقیده، جلوی رگبار مسلسل و زیر چرخ های تانک ها رفتند و در سراسر ایران این علمای اسلامی و وعاظ بودند که از داخل مساجد...رهبری مردم را به عهده گرفتند...و حضرات انقلابیون و سیاسیون ترجیح داده بودند که اولآ فقط در پایتخت لنگر اندازند و ثانیآ تا روشن شدن اوضاع به سبک سنگین کردن امور بپردازند تا خود را با آن تطبیق دهند...آنگاه که اوضاع کمی فرق کرد...ناگهان اعلامیه های حضرات سیاسیون انتشار یافت و گروه های مسلح نبرد مسلحانه را که سه سال بود از آن خبری نبود آغاز کردند و از هر گوشه و کناری سوسیالیست ها، دموکرات، لیبرال، رادیکال...مانند قارچ از زمین روئیدند و امروز هم مدعی هستند که گویا اینها از بدو تولد مشغول مبارزه بودند و همواره در صف مقدم جبهه قرار داشته اند و تنها « خلق » از این امر آگاهی نداشته است »
( تشیع و قدرت در ایران، ج4، صص279-278)
این مطلب باید تحلیل مارکسیستی شود.
فقط ایران که نیست.
در هر کشوری
اگر طبقه حاکمه جدیدی روی کار آید
سکنه ان کشور
خواه و ناخواه
بدان تمکین می کنند
چاره ای هم ندارند
برای اینکه طبقه حاکمه جدید
صاحب جدید وسایل اساسی تولید جامعه (کارخانجات و مراتع و منابع و مزارع و بانک ها و غیره) است
کریم هم گفته است:
الناس فی دین ملوکهم
خلایق پیرو دین طبقات حاکمه اند.
چه کسی می گوید که کریم دانا نیست.
اگر کسی تمکین نکند یا باید از گرسنگی بمیرد و یا باید فرار کند و در غربت ذلت بکشد و خواری ببیند.
روحانیت برای تسخیر قدرت
صد ها سال تبلیغ کرده بود
و
اکنون ثمره اش را درو می کند.
ضمنا
الترناتیوی برای روحانیت وجود نداشته است و وجود ندارد.
اوپوزیسون نه شعور دارد و نه شخصیت و نه شرم.
شاه همه مخالفین را سرکوب کرده بود
تحفه نطنز هم نبودند
حالا می بینیم که روحانیت آدم تر و متمدن تر و خادم تر و بهتر از آنها ست
ایران اکنون
به لحاظ علمی وفنی و فن اوری توسعه چین آسا می کند
پوتین کارخانه زده و پهباد شاهد ایرانی را با تیراژی عظیم
بازتولید میکند
اسرائیل و امریکا هم.
رسد ایرانی به جایی
که به جز خدا نبیند.
اولا
در سال ۱۳۵۷
انقلابی پیروز نشده است.
در سال ۱۳۵۷
انقلاب سفید شکست خورده است.
حکم تاریخ اما این است
که
جلاد هر انقلابی
به مجری وصایای انقلاب مغلوب مجبور می شود. (مارکس)
خود شاه هم مجری وصایای ضدفئودالی انقلاب فرقه دموکرات آذربایجان و بخش ضد فئودالی برنامه حزب توده خفته در خون بود.
به همین دلیل
طبقه حاکمه جدید
انقلاب سفید را تداوم و تعمیق می بخشد و بدان ابعاد ضد امپریالیستی (ملی) می بخشد
ایران
اکنون
صدها بار کاپیتالیستی تر از ایران زمان شاه است.
ولی کشور مستقلی است.
نه شرقی نه غربی است.
ای بسا اساتید دانشگاه ها و دانشمندان
که از موساد دلار می گیرند
و اساتید دانشگاه ها و دانشمندان همکار خود را لو می دهند
و می دانند که پول خون آنان را دریافت می کنند.
ولی چه کنند
وقتی که جای خداپرستی را دلارپرستی (کالاپرستی) گرفته است.
ایران کنونی
به لحاظ اخلاقی هم فاسد تر از ایران زمان شاه است.
خسرو گلسرخی
بی خبر از خرد اندیشنده بود
ماجراجو و مرتجع (ضد انقلابی) بود
مجاهدین و غیره هم به همین سان
آنارشیست و ماجراجو و مرتجعند
کردوکار سیاستمداران
مثلا دیدارشان با این و آن
اختیاری نیست.
الزامی و اجباری است.
مثال:
هلموت کل
صدر اعظم آلمان امپریالیستی
اریش هونکر رهبر آلمان دموکراتیک را
دعوت به آلمان فدرال کرد و با عزت و احترام از او پذیرایی کرد.
چند هفته بعد
پس از تسخیر آلمان دموکراتیک
او را
با خقت و خواری
از روسیه به آلمان آورد تا محاکمه کند
و کمترین اعتنایی به او نکرد
توپاک:
برای جنگ افروزی
پول دارند
فقط برای تغذیه نان بخور نمیر به فقرا
پول ندارند.
فقر توده
نتیجه غنای طبقه حاکمه است.
یعنی
نتیجه مبارزه طبقاتی از بالا ست.
جنگ هم چیزی جز مبارزه طبقاتی از بالا نیست:
جنگ
مبارزه طبقاتی خشن و خونین و خوفناک از بالا بر ضد پایین است
قربانیان جنگ
هم
عمدتا و اکثرا
فرزندان زحمتکشانند
زنگهزور؛ ۴۳ کیلومتر رقابت برای قرن ۲۱
«کریدور زنگهزور» فقط یک گذرگاه نیست؛ میدان رقابت هند، چین، ایران، ترکیه و آمریکا است. این پروژه، با عبور از جنوب ارمنستان، میتواند نقشه ژئوپلیتیک اوراسیا را بازنویسی کند.
ایا ایران میخواهد بینی ترامپ را به خاک بمالد یا موقعیت شاه را در دادن بحرین تکرار کند.
این حد از بی عملی را امامان جمعه نادان سرحدات شروع کردند. مشتی نادان که نوک بینی خود را دیدند و ندانستند چه بلایی سر ایران می آید.
جماعت پرشین باز هم که خلیج همیشگی فارس می گویند در داخل نسبت به زنگزور خیالشان نیست. پان ها هم که ول کن نیستند و انگشت گرگ به میهن پرستی نشان میدهند.
چرا حکومت ملی ما اینقدر ضعیف است؟
دیپلماسی عراقچی هم افتصاح است. بیایید ذی نفعان را ببینیم.
برای هند، زنگهزور تهدیدی مستقیم است. این مسیر، بندر چابهار را بیاثر میکند و محور ترکیه–پاکستان را تقویت. دهلینو، با سرمایهگذاری در ارمنستان و دیدارهای امنیتی سطح بالا، تلاش میکند مسیر خود را حفظ کند. اما کافی نیست. هند باید از دیپلماسی زیرپوستی در قفقاز بهره ببرد، مسیرهای چندوجهی طراحی کند، و در سازمانهای منطقهای مثل شانگهای نقش فعالتری ایفا کند.
چین اما فرصت را دیده. با جنگ اوکراین و اختلال مسیر روسیه، پکن زنگهزور را بهعنوان بخشی از «راه میانه» در پروژه کمربند و راه میبیند؛ سریعتر، ارزانتر، و بدون دردسرهای تهران یا مسکو. ایران، اگر بخواهد از این رقابت حذف نشود، باید بازی را عوض کند.
این مساله و پرچم زدن اسرائیل و امریکا در مرز ایران ماهیتا امنیتی است.
تهران باید با ایروان وارد توافقات امنیتی شود، نه فقط اقتصادی. مسیر جایگزین با هند و روسیه باید از چابهار تا دریای سیاه امتداد یابد. سرمایهگذاری در قفقاز جنوبی، نه فقط موضعگیری، و حضور فعال در سازمان شانگهای و بریکس، نه فقط عضویت، باید در دستور کار باشد. روایت ایران از زنگهزور باید جهانی شود؛ با داده، نقشه و تحلیل، نه شعار. حتی مذاکره با اروپا درباره امنیت انرژی میتواند برگ برنده باشد.
در داخل، اجماع ملی باید حول منافع ژئوپلیتیک شکل گیرد، نه جناحی.فردا ظریف و جلیلی و آن آمریکائی. تبار حزب الهی باز هم گیس و گیس کشی می کنند.
ایران باید در امریکا نفوذ و لابیگ داشته باشد. بگذارید کنار پدر گاندو سازانی که ما را در خود فرو بردند.
ایران باید از دیاسپورای ارمنی در غرب بهره ببرد، از ظرفیت رسانهای برای برجستهسازی تهدیدات استفاده کند، و دیپلماسی اقتصادی با چین را تقویت کند. اینها پیشنهاد نیستند؛ الزامهای بقا در عصر رقابتاند.
زنگهزور فقط ۴۳ کیلومتر است، اما میتواند ایران را از نقشه قدرت حذف کند..اگر تماشاگر بماند.
۱۸ مرداد ۱۴۰۴
**اروپا به سمت افزایش ساعت کاری و کاهش استراحتهای شغلی حرکت میکند. نخستوزیر فرانسه، فرانسوا بایرو، میگوید حذف دو روز تعطیل "تلاشی قابل قبول" از سوی کارگران است.**
اروپا و امریکا و استرالیا و غیره
جنگ جهانی سوم را تدارک می بینند
جنگ هزینه دارد
هزینه جنگ را نه کنسرن های تسلیحاتی و غیره
بلکه توده های مردم تحمل می کنند.
آلمان
در جنگ جهانی دوم
خرابات شام شد
ولی کنسرن های امپریالیستی آلمان
کمترین ضرری نکردند
بلکه سود بیشتر به جیب زدند.
قهرمان آلمان
نه آنتی فاشیست های آلمانی
بلکه سرمایه داری است که به یهودیان کار داده است
و
مرگ شان را به عقب انداخته است.
چه فیلم ها از او ساخته اند
که نبین.
پوتین، رئیسجمهور روسیه، جایزهای را به استیو ویتکاف، فرستاده ویژه رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، داد تا آن را به یک مقام ارشد سازمان سیا برساند که پسرش در جنگ اوکراین در کنار روسیه کشته شد.
بی بی ۳۰
بیچاره لنین
مدالش را به توله مقام ارشد سیا می دهند
خدا یا رخم کن.
خطر آن می رود که مدال دیگری به توله های تروریست های شهید نتان هم داده شود
که شطی از خون دانشمندان و پزشکان و پرستاران و فرماندهان
راه انداخته اند
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران
میروم تا که به صاحبنظری بازرسم
محرم ما نبود دیده کوته نظران
دل چون آینه اهل صفا می شکنند
که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران
دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران
گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود
لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران
ره بیداد گران بخت من آموخت ترا
ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران
سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبت کار جهان گذران
شهریارا غم آوارگی و دربدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران
استاد شهریار
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
شهریار
معنی تحت اللفظی:
علیرغم عشق و علاقه شدید به تو
از تو صرفنظر کردم و تو را برای دیگران گذاشتم
چه بدی ها که تو با من کردی
و
در آینده به دیگران خواهی کرد.
محتوای این شعر شهریار
ارتجاعی و آنتی فمینیستی (زن ستیز) است.
در شعر شهریار
زن
به طور کلی
ابلیس واره تصور و تصویر می شود که مظهر شر است
و
نر
بر عکس زن
خداواره تصور و تصویر می شود که مظهر خیر است.
زن در ایده ئولوژی اشراف برده دار و فئودال
همین است.
زن
در ایده ئولوژی اشراف برده دار و فئودال
فحشواژه است.
مرد
اما فخر واژه.
این موضع شهریار و شیره ای های دیگر
شرم انگیز و تهوع انگیز است
.من دلم سخت گرفته است از این
میهمان خانهٔ مهمان کُشِ روزش تاریک،
که به جانِ هم، نشناخته انداخته است
چند تَن خواب آلود،
چند تن ناهموار،
چند تن ناهوشیار.
"نیما یوشیج"
این شعر را نیما
پس از ترور کسانی در مهمانخانه ای سروده است
ایکاش
حریفی هم پیدا می شد
و
اشاره ای به شهدای ایران در این سال های سرشته به تخریب و ترور می سرود
و تفی بر روی لاشخورهایی می انداخت
که به طمع اسکناسی
همراهان و همکاران و همرزمان خود را به دشمن می شناسانند و از خون آنان مست می شوند
ایران روی لبه پرتگاه – از گورباچوف تا پزشکیان
---
۱. شوروی چطور در عرض چند سال پودر شد؟
سال ۱۹۸۵، گورباچوف با شعار «اصلاحات» آمد؛ دو سیاست معروفش پروسترویکا (بازسازی اقتصادی) و گلاسنوست (آزادی سیاسی) قرار بود شوروی را نجات بدهد، اما:
فضای سیاسی را بیمحابا باز کرد → مشروعیت نظام فرو ریخت
امتیازهای یکطرفه به غرب داد → نفوذ دشمن به عمق کشور رسید
هویت ملی و ایدئولوژی را تضعیف کرد → قومیتگرایی و تجزیهطلبی فوران کرد
نتیجه؟ شوروی از یک ابرقدرت جهانی به ۱۵ تکه کوچک تقسیم شد.
---
۲. پزشکیان و مسیر خطرناک تکرار تاریخ
امروز در ایران، همان نشانهها دیده میشود:
اعتماد بیشازحد به غرب برای حل بحران اقتصادی
کمرنگ کردن هویت ملی-مذهبی به بهانه تنوع فرهنگی
میدان دادن به قومیتگرایی و هویتزدایی
اصلاحات اقتصادی سطحی و وابستگی به سرمایه خارجی
---
۳. زنگزور – فاجعهای که میتواند آغاز تجزیه باشد
کریدور زنگزور طرحی است که میتواند ایران را از مسیر حیاتی شمال-جنوب حذف کند.
این یعنی:
از دست دادن یک برگ برنده ژئوپلیتیک
الگوسازی برای عقبنشینی در مناطق دیگر
باز شدن اشتهای تجزیهطلبان
در شوروی هم گورباچوف بهجای ایستادگی، در مرزها امتیاز داد. همین عقبنشینیها، جرقه جدایی جمهوریها را زد.
---
۴. زمان علیه ماست
امروز دشمن ابزارهایی دارد که در زمان شوروی وجود نداشت:
جنگ سایبری
شبکههای اجتماعی و عملیات روانی ۲۴ ساعته
سازماندهی همزمان گروههای قومیتی داخل و خارج
اگر این روند ادامه پیدا کند، فروپاشی ایران میتواند سریعتر از شوروی رخ دهد.
---
۵. تنها راه نجات
ایستادگی قاطع مقابل پروژههای ژئوپلیتیک مثل زنگزور
تقویت هویت ملی-مذهبی
خودکفایی و استقلال اقتصادی
باز کردن فضای سیاسی بهشکل کنترلشده، نه بیمهار
---
هشدار نهایی: گورباچوف هم فکر میکرد با «اصلاحات» کشورش را نجات میدهد، اما اشتباهاتش به نابودی آن ختم شد.
امروز اگر ایران همان مسیر را برود، تاریخ نهتنها تکرار میشود، بلکه اینبار خیلی سریعتر و خونینتر پایان خواهد یافت.
#آروین_آرزوشاد
این خرافات حریف
باید تحلیل مارکسیستی شوند.
فروپاشی اتحاد شوروی
از فقر فلسفی حزب کمونیست شوروی ریشه گرفته است
از غلبه استالینیسم بر حزب کمونیست ریشه گرفته است.
استالینیسم
احزاب کمونیستی را به طویله تبدیل می کند.
حزب کمونیست شوروی
مثل ماهی
از سر گندیده است.
پزشکیان و یاران
در تلاش حل مسائل به طرق سیاسی و دیپلوماتیک اند.
ضمن اینکه انگشت بر ماشه دارند و حاضر به یراقند.
در اوپوزیسیون ایران
نه از شعور خبری هست و نه از شخصیت و نه حتی از شرم.
مگر رفتار حزب کمونیست چین و دولت چین و دولت روسیه با امپریالیسم چگونه است؟
مگر رفتار شی و پوتین با ترامپ چگونه است؟
سران ایران رشد کرده اند.
ایران در عرض ۲۰ سال گذشته
ره صد ساله رفته است
مدعیان بیرون گود نشسته اند و هارت و پورت می کنند
تنهایی که بد نیست.
تنهایی میتواند نردبامی برای خودبالی (ارتقای فکری) باشد
گفتمش:
دل میخری؟
پرسید چند؟
گفتمش:
دل مالِ تو ، تنها بخند!
خنده کرد و دل زِ دستانم ربود
تا بخود باز آمدم او رفته بود
دل زِ دستش روی خاک افتاده بود
جای پایش روی دل جا مانده بود
سیمین بهبهان
دل بر خلاف تصور سیمین
خر نیست تا افسارش را به دست کسی بتوانی بدهی.
دل خودش
حتی بی اجازه صاحبش
از دست او می رود
حافظ هم گفته است:
دل می رود ز دستم
یعنی تابع وسرسپرده حافظ نیست
دل
مختار و خودمختار است
برای کسی تره خرد نمی کند.
این ادعای شی ساده لوحانه است.
شی
اصلا نمی داند که مواد مخدر چیست.
مواد مخدر که تازگی ندارد تا با از بین بردن سازمان و نهادی در امریکا از بین برود.
همین تریاک
دارویی است که نیاکان ما برای نجات از دردهای شدید استفاده می کردند.
هنوز هم بخش مهمی از داروها جاوی ذراتی از تریاک اند.
همین هروئین
بهترین دارو برای کاهش درد مهیب بیماران سرطانی است.
اعتیاد
پدپده ای دیگر است
خیلی ها معتاد بنزین اند
ما معتار چای اعلی از کربلا هستیم
بدبختی در سیستم های جامعتی است که شرایط عینی را
برای اعتیاد و فحشاء و دزدی و غارت و جنایت و جنگ و ترور و تخریب فراهم می اورند.
تنها راه نجات
گذار گلوبال به کمونیسم است
کمونیسم = هومانیسم متکامل + ناتورالیسم متکامل (بشریت پرستی متکامل + طبیعت پرستی متکامل) = سیستم همانگی و هارمونی بشر با بشر و بشر با طبیعت از نبات تا جانور و محیط
ماتریالیسم تاریخی و ماتریالیسم دیالکتیکی دو مفهوم کلیدی در فلسفه مارکسیستی هستند که به بررسی روابط بین ماده و آگاهی و تأثیر آنها بر تاریخ و جامعه میپردازند.
ضیاء
این ادعا از هر کس هم که باشد،
یاوه و خرافه است.
فلسفه مارکسیستی
اصولا و اساسا سه پایه دارد:
پایه اول آن
ماتریالیسم دیالک تیکی است
موضوع ماتریالیسم دیالک تیکی و مفاهیم ماتریالیسم دیالک تیکی
عام ترین قوانین و مفاهیم کل هستی (طبیعت، جامعه و تفکر) است.
مثال:
وجود (ماده) و شعور (روح) عالی ترین مفاهیم (یعنی مقولات) ماتریالیسم دیالک تیکی اند
و
همه چیزهای مادی و عینی در مفهوم وجود ویا ماده تجرید می بابند
و
کلیه چیزهای فکری در مفهوم شعور ویا روح
مثال دیگر
حرکت و سکون
کمیت و کیفیت
پیوست و گسست
پایه دوم آن
ماتریالیسم تاریخی است.
موضوع ماتریالیسم تاریخی و مفاهیم ماتریالیسم تاریخی
عام ترین قوانین و مفاهیم جامعه بشری است.
مثال:
وجود جامعتی و شعور جامعتی عالی ترین مفاهیم ماتریالیسم تاریخی اند
همه چیزها و پدیده ها و روندها و سیستم های مادی و عینی جامعتی در مفهوم وجود جامعتی تجرید می یابند
و
همه چیزها و ... فکری جامعتی در شعور جامعتی.
مفاهیم دیگر:
جامعه
زیربنا
روبنا
نیروهای مولده
مناسبات تولیدی
مذهب
دولت
قضاوت
هنر
اخلاق
...
پایه سوم ان
تئوری شناخت است.
موضوع تئوری شناخت و مفاهیم تئوری شناخت
عام ترین قوانین و مفاهیم تفکر بشری اند.
مثال:
احساس
تصور
ادراک
انعکاس
تفکر
شناخت
مفهوم
حکم
کلمه
جمله
اندیشه
سوبژکت شناخت
اوبژکت شناخت
....
آره.
با سوادترین توده ای شما هستید
که
خیال میکنید ضد ماهیت، فرم است.
ضمنا نمیدانید که ضد فرم چیست
چیزی که هر رهگذری می داند.
ضمنا
محتوای انقلاب در ایران را ملی ـ دموکراتیک قلمداد می کنید
بی انکه بدانید که معنی ملی و دموکراتیک چیست.
علاوه بر این
خیال میکنید که وابستگی به امپریالیسم و استقلال از هر کس
چیزهای فرمالی اند.
نوشته: اسرائیل به کشوری تبدیل شده که همه ازش نفرت دارند. با ساکنین بیرحم و سنگدل که تا حال چنین سابقه ای در هیچ جای دنیا وجود نداشت.
پ.ن. اینروزها، ارونیوز دائم مردم اسرائیل را که به یونان، مهاجرت میکنند، نشان میدهد.
خبرنگار میگفت که بعضی خانواده ها، با فامیل ۲۰-۳۰ نفره و برای همیشه از اسرائیل خارج میشوند.
مسلماً آسیب پذیر شدن اسرائیل بعد از موشک های ایرانی و تهدیدهای بیشتر ایران در صورت یک تجاوز دیگر از طرف رژیم صهیونیستی، این مردم را به خروج از اسرائیل تشویق میکند. بخصوص که با این تصمیم گیری نتانیابو، برای تسخیر تمام خاک غزه و فرستادن سربازان اسرائیلی، از این به بعد تمام اسرائیل را در معرض خطر قرار خواهد داد.
دانشآموزان ایرانی در المپیاد بینالمللی هوش مصنوعی در پکن، چین، ۴ مدال کسب کردند.
در غزه :
نان نيست،
آب نيست،
برق نيست،
هوا نيست،
دارو نيست،
درمان نيست،
هيج امكانى براى زندكى انسانى نيست،
آنوقت من و تو در کدامین صف ایستادهایم ؟
برای یک انسان غزه و ایران ، افغانستان و لبنان ، آفریقا ، سومالی ، کنگو و کینشاسا نباید فرقی داشته باشد . کشتار و نسل کشی ، بیعدالتی ، فقر و مصیبت دردناک است و نباید در مقابل آن سکوت کرد .
سیما
پیروزی ایران در تجاوز اسرائیل و آمریکا، یعنی غرق نشدن در نبرد با دو قدرت هستهای و پرسازوبرگترین ارتشهای جهان.
. ولی نصر، استاد دانشگاه جان هاپکینز
ایرانیان همچنان ایستادهاند؛
نظام فرو نیفتاد،
برنامه هستهای نابود نشد
و
در واپسین روزهای جنگ،
انبوهی از موشکبه سوی اسرائیل شلیک کردند
جمهوری اسلامی
ریشه در دین دارد،
اما در مسائل امنیت ملی، فرماندهانش ملیگرا، سرسخت و حسابگر هستند
ریشه مبارزه آنها علیه آمریکا فقط متون دینی نیست
بلکه برگرفته از برداشتشان از خوانش تاریخ،
خاطره آشکار از کودتای ۱۳۳۲ و درک تهدید علیه ایران است.
استقلال برای ایران گرانبهاترین مساله است
من داستانی را از سال ۲۰۱۵ روایت می کنم
که یکی از زمامداران بلندپایه ایران برای نشستی به نیویورک و سازمان ملل رفته بود،
با کیسینجر دیدار و آنها سر سخن را باز کرده بودند
کیسینجر از مقام ایرانی پرسید:
چه زمانی از راهبردتان خسته میشوید؟!
پاسخ شنید:
شما کی از خاورمیانه خسته میشوید و میروید؟!
مونارشیسم (سلطنت) با فوندامنتالیسم (ولایت) یکسان نیست.
سلطنت
در تحلیل نهایی
لائیک است
ولایت اما تئوکراتیک است.
ولایت (فوندامنتالیسم شیعی، خمینیسم)
جریانی ضد امپریالیستی است
نه شرقی - نه غربی است
استقلال طلب است.
ایران اکنون مستقل ترین کشور جهان است
استقلال برای طبقه حاکمه ایران
عالی ترین ارزش و هنجار است.
سلطنت
جریانی وابسته به امپریالیسم است.
به عوض خیال بافی باید طرز تفکر مفهومی را تمرین کرد و یاد گرفت.
با خیالبافی دلبخواهی
نمیتوان به کشف حقیقت نایل امد.
سوگمندانه نمی توان از چیزی آگاه شد
آگاهی از درگذشت کسی
مقدم بر سوگمندی است
سوگمندانه می توان سر قبر حریف رفت
عجب عقلی خدا داده.
علیف و هاشمیان
از دیرباز
از طرفداران اسرائیل و امپریالیسم اند.
کدام تهدید؟
اسرائیل در قره باغ آذربایجان و مناطق دیگر
پایگاه تروریستی دارد
حمله پهبادی اسرائیل به مرند و تیریز و غیره
از آذربایجان صورت گرفته است
بمناسبت 104 سالمین پایه گذاری حزب کمونیست چین!
موضوع: جنبش کمونیستی جهان:
تولدت مبارک حزب کمونیست چین!
حزب کمونیست چین از قدرتمند ترین حزب کمونیست جهان است.
اول جولای/ژوئیه 2025، مصادف به صد بیست چهارمین سالروز حزب کمونیست چین است.
در سال بنیان گذاری آن در سال1921 تعداد اعضای آن به 75 نفر می رسید.
اکنون در سال 2025 تعداد اعضای حزب کمونیست چین به 100.27 ملیو ن می رسد.
بدون رهبری حزب کمونیست، چین قادر نمی شدتا خوردرا از چمبره استعمار انگلیس وژابن رهایی بخشیده وبه سطح کنونی پیشرفت علمی واقتصادی نایل گردد. دشمنی امپر یالیسم با چین هراس از رهبری این کشور بدست حزب کمونیست آن است.
بیشتر مطالعه کنید:
چوئن لای از شخصیت های کلیدی، و بنیان گذار حزب کمونیست چین بود که در ایام جوانی در اروپا عمیقا آثار مارکس و انگلس را مطالعه، با احزاب کمونیستی اروپایی آشنا، و بعد از مطالعه مانفست حزب کمونیست، فر ا گیری مارکسیسم، بمثابه سلاح مبارزه طبقاتی،و تجارب جنبش ها در قاره اروپا، کمونیسم را برای نجات چین از چمبره استعمار انتخاب نموده، دراول جولای1921، حزب کمونیست چین را بنیان گذاشتند.
... یکصد سال پیش، آغاز راه پیمایی بزرگ برای نجات خلق چین بود که از جانب استعماربه مادون انسان تقلیل داده شده بودند. واکنون یکی از بزگترین قدرت اقتصادی، و نظامی جهان است، که امپریالیسم جمعی را به وحشت انداخته است، و چین را بزرگترین دشمن خود اعلام میکند.
این راه پیمایی طولانی، به سفرچوئن لای جوان بود که با کشتی مسافر بری راه طولانی را پیموده وارد فرانسه شد. این مسافرت بصورت تحمینی ۱۶۰۰۰ کیلو متر ، ۳۶ روز را در بر گرفت که چوئن لای، به شهر مرسی - جنوب فرانسه مواصلت نمود.
حزب کمونیست چین در ژوئیه / جولای ۱۹۲۱ تاسیس شد. اکنون این حزب، یکی از بزرگترین احزاب در سطح جهان است، واز سال ۱۹۴۹ بدینسو، پیروز انقلاب سوسیالیستی در آن کشور قدرت دولتی را در بزگترین؛ وپر جمعیت ترین کشور جهان بدست د اشته، ورهبری مینماید.
در آن زمان،بسیاری از چینی های جوان برای کار وتحصیل، در انگلستان، فرانسه، وآلمان آمده بودند، تا از تجارب جنبش کمونیستی و کار گری ارو پا درس و تجربه بگیرند. ایشان بعدا از آن تجارب، برای ازاد سازی چین از استعمار ژاپن استفاده نمودند.
چندین شخصیت مهم بنیان گذاران حزب کمونیست چین، کار گران، و دانشجویان در سالهای ۱۹۲۹ در اروپا بودند که بعد از پیروزی حزب کمونیست چین، و تاسیس جمهوری خلق چین نقش اساسی را ایفا نمودند. از جمله آن شخصیت های مهم، چئوئن لای (۱۸۹۸- ۱۹۹۷) بود. ( تصویر).
چئوئن لای، بعدا بحیث نخست وزیر جمهوری خلق چین ایفای وظیفه نمود. دنگ شیائو پنگ( ۱۹۰۴ -۱۹۹۷) بعداز صدر مائو زدونگ،رهبر حزب کمونیست چین بود.
همچنان، مار شال چوته، فر مانده کل ار تش ازادیبخش خلق چین تا سالهای 1975 ایفای وظیه نمود.
جنرال چوته، در دوران تحصیل خویش در شهر گوتینگن آلمان، گروه دانشجویان جوان را ساز مان، وتشکیلات شانرا بوجود آورده، به مطالعات آثار مارکس انگلس ، برای فرگیری مارکسیسم، سلاح مبارزه طبقاتی مبادرت ورزیدند. همچنان این گروه انقلابی جوان، شرایط، و اوضاع بین المللی را تجزیه وتحلیل می نمود ، زمینه های بر ای بنیانگذاری حزب کمونیست چین را برسی می نمودند.
وی بعدا در جایی از یاد داشتهای خویش گفت:".. پس از فراگیری قوانین تاریخی رشد و توسعه ، همزمان تحقیقات، و تجربیات دیگر، من کلیدی برای فهم تاریخ چین، چه در گذشته، وچه در حال پیداکردم."
پایان .
تهیه کننده: عا رفه ورحمت ایماق.
نو /اگست 2025
و میزبان پرسید:
قشنگ یعنی چه؟
قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
و عشق، تنها عشق ترا به گرمی یک سیب میکند مأنوس.
و عشق، تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگیها برد،
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن.
"سهراب سپهری"
و میزبان پرسید:
قشنگ یعنی چه؟
قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
حضرت سهراب
مدرسه هم رفته ای ویا ابوجهل بوده ای.
زشت وزیبا
در دستور زبان فارسی
صفت اند.
یعنی
فی نفسه معنی ندارند.
صفت فقط در دیالک تیک صفت و موصوف (اسم، چیز، کس) معنی دارد.
سیب قشنگ.
تعبیر عاشقانه خواب
که صفت نیست تا قشنگ و یا زشت باشد.
تعبیر عاشقانه خواب چیست؟
حضرت لطفی
تنها مفهومی که امروز
ذهنشان را تسخیر کرده است
فساد (کوروپسیون به قول عوامفریبان امپریالیستی) است.
تجزیه کشورها
قبل از همه
به دلیل سیطره ستم ملی است.
فساد چیه؟
اقتصاد که نه.
زیربنای اقتصادی
یعنی مناسبات تولیدی
یعنی حاکمیت طبقاتی
یعنی فرم مالکیت بر وسایل اساسی تولید
بر این اساس است که معلوم می شود
ماهیت فرماسیونی ـ اقتصادی جامعه چیست
و
طبقه حاکمه کیست.
مثال:
با توجه به فرم مالکیت بر وسایل تولید (زیربنای اقتصادی)
معلوم می وشد که جامعه
برده داری
فئودالی
سرمایه داری
و
یا
سوسیالیستی است
این حرف حریف
ربطی به ناتورالیزاسیون مسائل اجتماعی ندارد.
این توضیح تحربی موسیقی آب است.
البته
بحثی در صحت و سقم ان نیست.
مثال برای ناتورالیزاسیون مسائل اجتماعی
برای اثبات صحت اختلافات طبقاتی در جامعه بشری
دیالک تیک دره و تپه را ذکر می کنند
بدین ترفند
نابرابری اجتماعی
ناتورالیزه می شود
طبیعی قلمداد می شود
خداخواسته و عادی تلقی می شود
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر