درنگی
از
شین میم شین
کارل مارکس
بار سنت همه نسلهاى گذشته با تمامى وزن خود بر مغز زنده گان سنگينى مي کند
( و حتى هنگامى که اين زنده گان گويى بر آن مي شوند تا وجود خود و چيزها را به نحوى انقلابى دگرگون کنند و چيزى يکسره نو بيافرينند)
معنی تحت اللفظی:حتی وقتی زتده ها در صدد تحول انقلابی وجود خود و وجود چیزها و نوسازی یکسره برمی آیند،
بار سنت نسل های ماضی با تمامی وزنش بر مغزشان سنگینی می کند.
برای تأمل روی این ادعای مارکس، باید پرسید:
سنت چیست؟
و
برای درک و توضیح سنت باید پرسید:
ضد دیالک تیکی سنت چیست؟
اگر به این جملات مارکس دقت کنیم،
به کشف ضد دیالک تیکی سنت نایل می آییم.
این بدان معنی است
که دیالک تیک مربوطه خود را به مارکس که همه حواسش متمرکز بر سنت بوده است، تحمیل کرده است.
کسب و کار دیالک تیک
همیشه و همه جا همین است.
دیالک تیک خود را حتی به کریم تحمیل می کند که بینشش متافیزیکی (دوئالیستی)، یعنی ضد دیالک تیکی است.
کریم
هر جا از الله سخن می گوید، بلا فاصله ضد دیالک تیکی الله را،
یعنی ابلیس را بر زبان می راند.
کریم
هر جا از کافر سخن می گوید، بلا فاصله ضد دیالک تیکی کافر را،
یعنی مؤمن را بر زبان می راند.
مارکس هم خواه و ناخواه، آگاهانه و یا ناخودآگاهانه، ضد دیالک تیکی سنت را بر زبان می راند:
( و حتى هنگامى که اين زنده گان گويى بر آن مي شوند تا وجود خود و چيزها را به نحوى انقلابى دگرگون کنند و چيزى يکسره نو بيافرينند)
ضد دیالگ تیکی سنت، تجدد (ضد دیالک تیکی ترادیسیون، مدرنیته) است.
یعنی
ما با دیالک تیک سنت و تجدد (ترادیسیون و مدرنیته) سر و کار داریم
که دیالک تیکی دیرآشنا ست.
حتی در جنبش مشروطه از تجددطلبان سخن می رفت که ضمنا به معنی سنتگرا قلمداد کردن اشراف فئودال و روحانی بوده است.
مراجعه کنید
به
ترادیسیونالیسم
(سنت گرایی)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12660
کسانی که از این جمله مارکس به عنوان آیه بهره برمی گیرند،
غافل از این نکته دیالک تیکی مهمند که سنت و تجدد، فرم اند و بس.
یعنی
سنت و تجدد می توانند مثل هر فرم دیگر، محتواهای متضاد داشته باشند.
سنت و تجدد
فی نفسه
نه مثبت و مترقی اند و نه منفی و ارتجاعی.
برای ارزیابی علمی و انقلابی سنت و تجدد باید محتوای مربوطه را در نظر گرفت.
سنت و تجدد را هم می توان با محتوایی ارتجاعی پر کرد و به خدمت گرفت
و هم با محتوای انقلابی.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر