شین میم شین
نه
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)
حکایت هشتم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۲۸ ـ ۲۹)
۱
نبینی،
که سختی به غایت رسید؟
مشقت
به حد نهایت رسید؟
نه
باران همی آید از آسمان
نه
بر می رود دود فریادخوان؟
معنی تحت اللفظی:
مگر نمی بینی که در روزگاری سخت و مشقتبار به سر می بریم؟
مگر نمی بینی که
از
باران
اثری
نیست
و
دود آه از سینه مردم به آسمان می رود؟
این جاب حریف متمول به سعدی است.
این دو بیت شعر سعدی
به
لحاظ ساختار
خیلی قوی و غنی است:
الف
نبینی،
که سختی به غایت رسید؟
مشقت
به حد نهایت رسید؟
مفاهیم مهم این بیت شعر
به
غایت رسیدن سختی
و
به
نهایت رسیدن مشقت
نوآورانه و مبتکرانه اند.
از
ابداعات و اختراعات شیخ شیرازند.
هدف سعدی از این دو مفهوم مشابه
تأکید مؤکد بر دشواری زندگی است.
ب
نه
باران همی آید از آسمان
نه
بر می رود دود فریادخوان
سعدی در این بیت شعر
به
طرز مسکوت و مستوری
میان ابر و آه
و
میان باران و اشک
رابطه بر می کند
و
به
طرز هنرمندانه ای
جای خالی اولی
را
با
دومی
پر می کند:
جای خالی ابر
را
با
دود آه مردم
و
جای خالی باران
را
با
اشک مردم.
این خلاقیت هنری سعدی
فی نفسه
ستایش انگیز
است.
در
عظمت تسلط سعدی
بر
کلام
نمی توان مبالغه کرد.
سعدی
یگانه شیراز
است.
سعدی
در
این دو بیت شعر
از
خشم و پرخاش و
عصیان و طغیان رفیقش
و
از
کفرگوئی او
پرده برمی
دارد:
خدای کذائی نه
باران نازل می کند و نه به اشک و آه و ناله و فریاد بندگانش
اعتنائی به
خرج می دهد.
این دو بیت
شعر،
معنائی جز
اعلام ورشکستگی تئوری روزی رسانی خدا
ندارد.
سعدی
یا
باید
دلیلی پر و پا قرص
عرضه دارد
و
یا
باید
تمام نوشته
هایش
را
به
خاک سپارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر