سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
·
پشتگرمي به چه بودت، که شکفتي، گل يخ
·
و اندر آن عرصه که سرما کمرِ سرو شکست،
·
نازکانه تن خود را ننهفتي، گل يخ ؟
·
سرکشي هاي تبارت را، اي ريشه به خاک
·
تو چه زيبا به زمستان ها گفتي، گل يخ!
·
تا سر از سنگ برآوردي، دلتنگ ـ به شاخ ـ
·
از کلاغانِ سيه بال چه ديدي و شنفتي، گل يخ؟
·
آمدي، عطر وفا آوردي
·
همه افسانه ي بي برگ و بري ها را رُفتي، گل يخ
·
چه شنفتي تو در
اين غمزده باغ،
·
که چو گل ها همه خفتند، تو بيدار نخفتي، گل يخ؟
·
راستي را که چه
جانبخش به سرماي سياه
·
شعله گون، در نگه دوست شکفتي، گل يخ
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر