۱۴۰۱ آبان ۱۰, سه‌شنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (پ) پراتیک (عمل، تجربه، آزمون، آزمایش، کردوکار، کار) (۳)

Ist möglicherweise ein Bild von 2 Personen und Text

پروفسور دکتر دیتر ویتیچ

برگردان

شین میم شین

 

  ۳۱

·    معنائی که کلمه «پراتیک» در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی دارد، با معنای رایج در زبان محاوره ای کاملا متفاوت است.

 

۳۲

·    پراتیک به معنی فلسفی ـ مارکسیستی آن، عبارت است از روند جامعتی کلی تحول مادی واقعیت عینی.

 

۳۳

·    پراتیک انسانی جوانب مختلف کلنجار مادی انسان با واقعیت عینی را در بر می گیرد:

·    به عنوان مثال:

 

الف

·    کردوکار تولیدی

ب

·    کرد و کار سیاسی

پ

·    کرد و کار تجربی  

ت

·    کرد و کارهای مادی دیگر، که به برکت آنها شرایط عینی ـ واقعی واقعا تغییر می یابد.

 

۳۴

·    جنبه اساسی پراتیک عبارت است از کرد و کار تولیدی.

 

۳۵

·    کردوکار تولیدی نه تنها هستی انسانی را ـ در تحلیل نهائی و به طور کلی ـ تضمین می کند، بلکه به برکت آن، انسان از جهان حیوانی به جهان انسانی فرا می گذرد.

 

۳۶

·    هر نوع فعالیت عملی، وابسته به کردوکار تولیدی است.

 

۳۷

·    هر کرد و کار عملی نیز متقابلا بر کرد و کار تولیدی تأثیر می گذارد.

 

۳۸

·    از این رو ست که چند و چون کرد و کار تولیدی باید برای پراتیک به طور کلی تعیین کننده باشد.

 

۳۹

·    از کرد و کار تولیدی می توان خصلت جامعتی پراتیک و چند و چون توسعه آن را دریافت.

 

۴۰

·    شیوه های تولیدی اصلی (فئودالی، سرمایه داری، سوسیالیستی و غیره) مراحل توسعه تاریخی پراتیک را نیز مشخص می کنند. 

 

۴۱

·    آموزه مارکسیستی ـ لنینیستی پراتیک نه تنها برای آموزه اجتماعی، بلکه همچنین برای تئوری شناخت از اهمیت خاصی برخوردار است.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر