۱۴۰۱ آذر ۹, چهارشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۳۰۸)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل بیستم

اخرین سال های مشترک مارکس و انگلس 

۸

مارکس و انگلس

به حمایت مالی از اعضای اخراج شده حزب از کارخانجات مبادرت ورزیدند.

در مطبوعات خارجی به افشای قانون ننگین دولت بیسمارک

کمر بربستند.

به حمایت فکری از ببل، لیبکنشت و براکه در تصمیمگیری ها برخاستند

و

به هماندیشی با رهبران کارگری مثلا پاول سینگر پرداختند.

 

 

مارکس و انگلس

شادمانه

شاهد مبارزه بی تعلل و تردید توده های کارگر تحت رهبری حزب انقلابی شان بودند

که

برای مقابله با قانون شرایط اضطراری (قانون به اصطلاح سوسیالیست ها)

به

تشکیل سازمان های مخفی

و

به

انتشار و پخش اعلامیه ها و نوشته های غیرقانونی

اقدام می کردند

و

در مقابل ترور ارتجاع،

همبستگی کارگران

را

قرار می دادند.

 

طولی نکشید که کلام قصار زیر

ورد زبان سوسیالیست های انقلابی مصمم و پیگیر آلمان شد:

«گاوان و خران

یارای سد کردن سیل پیشرونده سوسیالیسم

را

نخواهند داشت.»

 

اما

همه چیز شادی آور و فخر انگیز نبود.

 

مثل همه جا در شرایط دشوار مبارزه طبقه کارگر

در

سوسیال ـ دموکراسی آلمان

نیز

سر و کله جریانات ضد حزبی  پیدا شد.

 

مارکس و انگلس

با قاطعیت به مبارزه بر ضد جریانات چپ افراطی و انشعاب طلب برخاستند

که نهایتا فرم آنارشیسم هرزه پو به خود گرفتند.

 

 

مارکس و انگلس

اعلام می داشتند

که

تاکتیک ترور فردی تبلیغ شده توسط این «پهلوانان یاوه پرداز انقلابی نما»

به

جدایی بی برگشت حزب از توده ها

منجر خواهد شد

و

آب به آسیاب دار و دسته بیسمارک

خواهد ریخت.

 

خطر به مراتب بزرگتر برای حزب

را

مارکس و انگلس

از

سوی جناح راست

یعنی

از

سوی رفرمیست های (اصلاح طلبان) خرده بورژوایی

می دیدند.

 

گروهی از این رفرمیست ها

در

 زوریخ (سوئیس)

گرد آمده بودند و در صدد انتشار روزنامه حزبی بودند که قرار بود مخفیانه در آلمان پخش شود.

 

وقتی که آنها در تابستان سال ۱۸۷۹ در مقاله ای در «سالنامه ای برای علوم اجتماعی و سیاست اجتماعی»

به

اعلام برنامه خود مبادرت ورزیدند،

مارکس و انگلس

به خشم آمدند.

 

مؤلفین مقاله

بر آن بودند

که

قانون سوسیالیست های دولت بیسمارک

تقصیر حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان

است

که

مبارزه طبقاتی و کمون پاریس

را

به رسمیت شناخته است.

 

مؤلفین مقاله

جهان بینی علمی حزب حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان

را

مورد حمله قرار می دادند

و

بر آن بودند

که

حزب به عوض روی آوردن به کارگران، باید به اقشار ثروتمند و تحصیلکرده روی آورد.

 

این مطالبه حضرات

به معنی تسلیم ایده ئولوژیکی و سیاسی در مقابل دشمن طبقاتی بود و بس.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر