۱۴۰۱ آبان ۲۲, یکشنبه

درنگی در «شعری» از محمد مختاری (۲)


 

پس کجای لبت آزادم کند؟

  محمد مختاری 
 

درنگی 

از 

میم حجری


۱

پس کجای لبت آزادم کند؟

این عنوان این به اصطلاح «شعر» محمد مختاری است.
 
معلوم نیست که «شاعر»
مفهوم لب رهایی بخش
را
از
تجرید چه کسانی و چه چیزهایی به دست آورده است.

ضمنا
منظور «شاعر» از این سؤال عنقلابی چیست؟
 
لب
از کی تا حالا
منجی «شعرا» شده است؟
آنهم نه خود لب،
بلکه اینجا و آنجای لب.
 
شاید «شاعر» از مخاطب،
لب می خواهد تا از قید و بند بندگی آزاد شود.
 
رد پای این عندیشه 
احتمالا
از
تصنیف معروف به «مرا ببوس» است که گلنراقی خوانده است.
 
حریف انتزاعی در این ترانه هم محکوم به مرگ است 
و
 در آستانه اعدام،
از محبوبه بوسه می خواهد.
 
راستی چرا بوسه و نه چیزی دیگر؟
 
تصنیف ترانه مرا ببوس هم باید تحلیل شود.
چون مملو از خرافه است.
 
ادامه دارد.
 

۱ نظر:

  1. فکر می کنم که معنای کسی نایستاده است اینجا و آنجا، پس کجای لبت آزادم کند؟
    شاعر از معشوق سوال می کند که کسی از اینجا و آنجا ما را زیر نظر دارد، پس چگونه بوسه ای از لبانت برگیرم؟
    در واقع رها شدن در اینجا علاوه بر آزادی در عشق، اشاره به آزاد شدن از دیکتاتوری عقب ماندگان است.

    پاسخحذف