۱۴۰۱ آبان ۲۵, چهارشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۳۰۲)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل بیستم

اخرین سال های مشترک مارکس و انگلس

  

۲

وقتی مارکس به واکنش نسبت به نوشته های دورینگ فراخواند،

 انگلس دست از تعلل برداشت

و

غرغرکنان به مارکس نوشت:

«آره.

گفتنش آسان است.

تو می توانی مناسبات فئودالی ارضی روسی را به طور کلی اعلام داری و خم به ابرو نیاری.

این منم که باید بر روی صندلی سخت بنشینم و کار خود را نیمه تمام بگذارم

و

به دورینگ کسالت آور بپردازم.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۴، ص ۱۷)

 

 

انگلس

اما

در همان نامه

اواخر ماه مه سال ۱۸۷۶

طرح خود را برای چالش با دورینگ به شرح زیر مطرح کرد:

«طرح من طراحی شده است.

نخست

خیلی جدی وارد بحث می شوم و به مسئله مطروحه می پردازم.

بعد

لحنم تندتر و تیزتر می شود.

از

سویی

به

اثبات یاوه بودن دعاوی دورینگ

می پردازم

و

از

سوی دیگر

ابر می غرد و رگبار در می گیرد.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۴، ص ۱۷ ـ ۱۸)

 

 

انگلس اصیل همین بود.

به محض شروع به کار جدیدی، تمامی انرژی و نیروی خود را بسیج می کرد.

 

 انگلس

نخست، نشست و هر آنچه را که دورینگ در سال های اخیر نوشته بود، خواند.

بعد شروع به تحلیل و تحریر کرد.

 

از سوم ماه ژانویه  سال ۱۸۷۷

سلسله مقالات انگلس

 در

«به پیش»

ارگان مرکزی حزب حزب کارگری سوسیالیستی آلمان

راجع به خرافات دورینگ

منتشر شد

که

در مجموع، بر ۳۴ مقاله بالغ می شد

و

در

هفتم ماه ژوئیه

به پایان رسید.

 

 

سلسله مقالات انگلس

تحت عنوان طنزآمیز «تحولات خیلی خیلی بنیادی اقای اویگن دورینگ در علم»

عمدا به مثابه نوشته ای چالش انگیز

 منتشر شدند.

 

انگلس

عملا

با شور و شوق و طنز و تمسخر تند و تیز

به

دفاع از تئوری ئی مبادرت ورزید که توسط مارکس و خودش توسعه داده شده بود.

 

 این اثر انگلس

نمونه بارز مدافعه هر مارکسیستی با دانش دامنه دار، جانبداری روشن و قلمی روان 

از 

جهان بینی خویش

 است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر