۱۴۰۱ آبان ۲۱, شنبه

درنگی در گشت ارشاد (۷)

 

میم حجری

 

تقابل مردم و گشت ارشاد در تاریخ؛
نفرت از گشت ارشاد در اشعار شاعران ایرانی
فاطمه کاملی
دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان

۱

تجاوز محتسبان به حریم شخصی مردم و بردن آبروی ایشان 

تنها به خاطر ظن و گمان 

نیز 

مورد انتقاد قرار گرفته است.
ابوسعید ابوالخیر در این باره سروده:
گویند که محتسب گمانی ببرد
وین پردهٔ تو پیش جهانی بِدرد
گویم که ازین شراب اگر محتسبست (محتسبت)
دریابد، قطره‌ای به جانی بخرد.

 

معنی تحت اللفظی:

محتسب با داشتن سوء ظن، تو را بی آبرو می سازد.

اگر محتسب تو، این شراب را بچشد، قطره ای از آن را به قمیت جانش می خرد.

این شعر ابوسعید

بیشتر از آن که در نقد محتسب باشد، در مدح شراب است.

اولا

با

 ظن به مست بودن کسی،

آبروی او ریخته نمی شود.

او در بدترین حالت، مورد بازرسی قرار می گیرد.


ثانیا

این کنترل ها، در کلیه کشورهای جهان صورت می گیرد.

مثلا

پلیس کشورهای امپریالیستی هم در صورت داشتن سوء ظن،

 به کنترل مستی رانندگان مبادرت می ورزد.

در همین ایالات متحده امریکا

مدتی

در میخانه ها را بسته بودند 

و 

خرید و فروش مشروبات الکلی 

جرم محسوب می شد.

اگر به اخبار رسانه های امپریالیستی راجع به مرگ مهسا امینی دقت شود،

موافقت امپریالیسم با ضرورت وجودی گشت عرشاد به چشم می خورد.

حضرات فقط کنترل روسری را مورد انتقاد قرار می دهند.

عیرانیان عنقلابی در فرنگستان

چنان وانمود می کنند که انگار در طوایل امپریالیستی گشت عرشاد و بگیر و ببند وجود ندارد.

ضمنا

از فرط خریت

میان جنقوری اسلامی و جمهوری آلمان دموکراتیک 

علامت تساوی می گذارند

و

در

بقایای دیوار برلین

بر ضد جنقوری اسلامی

هنرنمایی می کنند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر