۱۴۰۱ آبان ۱۸, چهارشنبه

درنگی در گشت ارشاد (۵)

 

میم حجری

 
تقابل مردم و گشت ارشاد در تاریخ؛
نفرت از گشت ارشاد در اشعار شاعران ایرانی
فاطمه کاملی
دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان


حافظ نیز که دل پُری از ریاکاری مذهبیون زمانه داشته، 

معتقد است:
مِی خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند
یا
محتسب شیخ شد و فِسقِ خود از یاد بِبُرد
قصهٔ ما ست که در هر سرِ بازار بِمانْد


حافظ حتی محتسبان را الگویی عملی برای آموختن ریاکاری و سیاست‌پیشگی معرفی می‌کند؛

 چرا که شرابخوارند اما آن را به خوبی از چشم خلق پنهان می‌کنند:
ای دل طریقِ رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حقِ او، کس این گمان ندارد.

 

۱

حافظ نیز که دل پُری از ریاکاری مذهبیون زمانه داشته، 

معتقد است:
مِی خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند

 

 فاطمه کاملی

حافظ را نمی نشاسد.

حافظ

خودش

سردسته مزوران و ریاکاران بوده است.

تزویر و ریا 

از

تسلیحات مفهومی حافظ برای مبارزه بر ضد عرافان و عرفا بوده است

که

اوپوزیسیون ضد فئودالی در قرون وسطی بوده اند.

 

۲

محتسب شیخ شد و فِسقِ خود از یاد بِبُرد
قصهٔ ما ست که در هر سرِ بازار بِمانْد

حافظ در این بیت غزل

از

استحاله محتسب به شیخ

گزارش می دهد.

این اما به چه معنی است؟

این بدان معنی است

که

محتسب

در

جامعه برده داری ـ فئودالی

می توانست ارتقای رتبه و مقام بیابد.

یعنی

از

نماینده طبقه حاکمه

به

عضو و جزو طبقه حاکمه

مبدل شود.

ضمنا با ارتقای مقام و جایگاه طبقاتی تطهیر شود.

 

۳
حافظ حتی محتسبان را الگویی عملی برای آموختن ریاکاری و سیاست‌پیشگی معرفی می‌کند؛

 چرا که شرابخوارند اما آن را به خوبی از چشم خلق پنهان می‌کنند:
ای دل طریقِ رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حقِ او، کس این گمان ندارد.

 

برداشت فاطمه کمالی از این بیت غزل خواجه درست و دقیق نیست:

منظور خواجه 

اولا

این است

که

محتسب

در اثر تجارب شخصی

فوت و فن رد گم کردن را بهتر از هرکس می داند.

آنسان که علیرغم مستی، دست خود را رو نمی کند.

ثانیا

این است

که

کسی به باده خواری محتسب نمی اندیشد.

در نتیجه 

محتسب می تواند هر کار خلافی که دلش خواست، بکند و در چشم خلایق مطهر بماند.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر