۱۴۰۱ آذر ۳, پنجشنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۱۶۴)


 
میم حجری
 

 عجب ادعاهایی
جمکرانیان دارند.
آلمانی ها
هرگز
به تحقیر آسیایی ها خطر نکرده اند.
آلمانی ها خر نیستد.
ضمنا
میلیتاریسم ژاپن
متحد مطلق فاشیسم آلمان بوده است.
آلمان امپریالیستی کنونی
برای امپریالیسم المان رشگ انگیز است و نه تحقیرانگیز.
ضمنا
جمهوری خلق چین
ابر قدرتی طراز نوین است که بدون حمایتش
اروپا
به معضلات لاینحل مبتلا می شود.


لئونارد کوهن
بشر به دور و بر خود می نگرد
و
با جهان غیرقابل درک بی معنایی مواجه می شود.
تو هم می توانی مشت گره کنی و هم می توانی دعا کنی.
من
هم مشت گره می کنم و هم دعا می کنم.

هی کوهن
جهان فقط برای خر غیرقابل درک و بی معنی است و نه برای بشر.
دلیل مشت خالی از شعور و دعا
هم در همین خریت خر است
و
نه در ادمیت حوا و آدم.



روز را با افکار مثبت شروع کن
افکار منفی حلال مشکلات نیستند.
فرنگی خر پرور

افکار را نمی توان به مثبت و منفی طبقه بندی کرد و عوامفریبی نکرد.
افکار
یا
حقیقی اند
و
یا
خرافی.
بشریت
جز حقیقت
پشت و پناه و یار و یاوری ندارد.
خریت
هرگز
به نفع کسی نبوده است.
مارکس خطاب به وایتلینگ (رهبر کمونیسم کارگری)



با جمعیت میلیونی و اعتصابات گسترده طرف چند ماه قوای مادی و سرکوبش از بین میره. از طرفی بنگاهای اقتصادی حامی، نیروهاش و مافیای قدرت که پشت پرده هستند میان سمت تغییرات و مردم چون سود اقتصادی داره. البته امیدوارم.
فریمن

آرزو بر جوانان
عار نیست.
جلقه زردها سه سال تظاهرات کردند
شصت و هشتی ها ده سال تظاهرات کردند و حتی به ترور رؤسای بانک ها و کنسرن ها دست زدند
ولی
آب از آب تکان نخورد
انقلاب
امر توده است و نه طبقه متوسط مرفه.
انقلاب امر خدای خاک است و نه امر خدای رنگین کمان


موسیقی‌دان باید آهنگ بسازد، نقّاش باید نقّاشی کند و شاعر باید شعر بسراید. اگر کسی کاملا با خودش در صلح باشد همان چیزی که باید بشود خواهد شد و این یعنی خودشکوفایی.
آبراهام_مازلو

عجب خرافاتی.
اینکه یکی عکاس است و دیگری نقاش
دال بر تقسیم اجتماعی کار است و نه دال بر صلح و جنگ با خویشتن خویش.
خودشکوفایی به شرط خروج از خریت و کسب خلاقیت امکان پذیر می گردد
ضمنا
وقتی حتی طرز لباس پوشیدنت را تعیین می کنند و جامعه جنگل می شود
چگونه میشود به صلح با خود رسید؟





اسلام داره تنها دلخوشی من تو زندگیمو ازم می گیره و اگه این اتفاق بیفته دیگه هیچی واسه از دست دادن ندارم و به نفعمه بمیرم.گه تو اسلام و قوانینش
سایه

خیال می کنی این لاشخورها به اسلام ایمان دارند؟
اینها
نه دین دارند و نه ایمان.
اینها اهل خور و خواب و خشم (جنایت) و شهوت اند.
فریب اسلامی بودن جنقوری ج. کشان را فقط خران می خورند و نه خردمندان.




خوبه خشونت و کشتن رو تو اعتراضات انجاممم ندهیدد، فقط برای دفاع! قانون 2-10 برای سرکوب گرا هم هست. اگه سرکوبگر افتاد بینتون ناقص نکنید فقط تنبیه. تیزی نبرید!فحش ندید ضررش بیشتره تا سودش، برای مشکلات اقتصادی و فساد شعار بدیم.
فریمن

آره.
جنگ طبقاتی است.
در جنگ
حلوا قسمت نمی کنند.
می زنند و می خورند.
قهر
قابله انقلاب است.
ضمنا
شعار
باید مبتنی بر شعور باشد
و
شعور
پس از نفوذ در ذهن توده
به قهر مادی بدل می شود
و بدون قهر انقلابی
نمی توان دژهای ارتجاع را تسخیر کرد و نظام تا دندان مسلحش را سرنگون ساخت.


ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نه نشان خواهد بود
 زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
 زین پس چو نباشیم همان خواهد بود
خیام

هی خیام
به هوش آی.
تو قرن ها ست که نیستی
ولی نام تو و نشان تو یعنی آثار علمی و رباعیات خرافی تو
هنوز باقی اند.
توسعه فکری و علمی تو هم بدون نام و نشان پیشینیان
امکان پذیر نبوده است.
هیچ نسلی از صفر شروع به کار نمی کند.
عقلت کجا ست
ای عرق خور و عیاش؟



این تریاد تئوریکی ـ فلسفی ـ فقهی سعدی
را
ما برای اجنه تحلیل کرده ایم.
در خودآموز خوداندیشی.
منظور سعدی
از
شبان
شاه است.
منظورش از گله گوسفند،
توده برده و رهی و رعیت و پیشه ور و غیره است.
منظورش از گرگ
عوامل و عمال دولت است.






رنگین کمان
در اروپا
به رنگ پرچم ال جی بی تی (همجنسگرایان، ترانس ها و لزب ها و غیره)
اطلاق می شود.
خدای رنگین کمان کذایی
احتمالا به خدای تفاوت و تنوع و رنگارنگی در جامعه اطلاق می شود.
به
خدای گروهی ان، گروهی این پسندند،
اطلاق می شود.

ایده ئولوگ های امپریالیس
شب و روز توطئه ـ مفهوم و توطئه ـ تئوری سرهم بندی می کنند
تا حساب حقیقت را برسند
و
نظام ارتجاعی خود را تحکیم بخشند.

بدین طریق
و
با این ترفند
حقیقت
وحدانیت خود را از دست می دهد
و
به چیزی سوبژکتیو و شخصی و دلبخواهی
تبدیل می شود.
همان طرفداران رنگین کمان
وقتی سران و سرداران معصوم و مظلوم پرولتاریا را اش و لاش و رسوا و زجرکش و اعدام می کنند،
خدای رنگین کمانی شان را اصلا به یاد نمی آورند
و
وقتی کسی بپرسد:
منظور از این خدای جدید چیست؟
زیپ شلوارشان را باز می کنند
و
به سراپای پرسنده می شاشند.


روح ویا شعور
در
فلسفه مارکسیستی
عالی ترین مفهوم فلسفی است.
یعنی
مقوله ای فلسفی است
و ضد دیالک تیکی ماده و یا وجود است.
انگلس تعریف جهان بینی را بر پایه دیالک تیک ماده و روح و یا دیالک تیک وجود و شعور توضیح داده است:
۱
اگر کسی ماده را مقدم بر روح و یا وجود را مقدم بر شعور بداند،
جهان بینی اش ماتریالیستی است.
۲
اگر کسی روح را مقدم بر ماده و یا شعور را مقدم بر وجود بداند،
جهان بینی اش ایدئالیستی است.


عزیزم
پاک کن از چهره اشکت را ،
ز جا برخیز
تو در من زنده‌ای من در تو
ما هرگز نمی‌میریم
هوشنگ ابتهاج
این شعر را سایه به مناسبت اعدام زن و شوهر کمونیست امریکایی
خطاب به دخترش که اشک ریزان، می پرسد، چرا اعدام شان کردند؟
سروده است.
به نظر سایه
کمونیست ها
در همدیگر ادامه حیات می دهند:

جای خالی کمونیست اعدام شده را
کمونیست های زنده می گیرند.

نوعی دلخوشی دادن به دخترک خویش است.

حزب سایه (حزب توده)
حزب کاروانی از شهیدان است.

آمچه سایه نمی داند

این است که انسان ها منحصر به فردند

و
کسی نمی تواند جای از دست رفته ای طراز نوین را بگیرد.

جای مارکس ها، انگلس ها، لنین ها ، روزبه ها و چه گواراها و سیاوش کسرایی ها و حتی خود سایه ها
همچنان و هنوز خالی است.



انقلاب چیست؟
انقلاب = معراج جامعه از فرماسیون اقتصادی نازل به عالی.

انقلاب می تواند به صور گوناگون پیروز شود.

هم به صورت جنگ پارتیزانی
مثلا کوبا

هم به صورت پارلمانتاریستی
مثلا انقلاب شیلی
تحت رهبری النده.

هم به صورت هجوم انقلابی ناوی ها و پرولتاریای مسلح
تحت رهبری بلشویسم.
مثلا اکتبر.

هم به صورت کودتا
مثلا در سودان و لیبی و مصر و غیره
و
هم حتی به صورت اعتصاب عمومی.

قابله نوزاد انقلاب،
قهر است
مارکس

و قهر صور گونه گون دارد.
هم کودتا اعمال قهر است
هم اعتصاب
و
هم جنگ پارتیزانی




ناهید کبیری
آی …
ما زنده ایم
یا مرده ؟
*
سرفه های ناخوشی ات را از نت های سرما خورده ی تیر یا مرداد
در دستمالی می پیچی
که قرار ساعت پنج آمدنت را
از رهگذران مشکوک پنهان کنی
تا به پیچ خیابان برسی
کدام کوچه شیشه ی عطرت را
کدام
کدام کوچه شکسته است
که تو را در مسیر های مسدود
به هیچ دیداری نمی رساند؟
حالا سهم دلخوشی ات از زندگی
مگر چه بود؟
چه به غیر از زنبیلی که تو را
به بازار گنجشک ها و افتاب و ماهی فروش ها می برد؛
تا در اضطراب کبود غروب ها
بنفشه ای به گوشه ی موهایت سنجاق کنی
و در حجم ادویه های آشپزخانه
از دیگ و سماور و اجاق بپرسی
آی …
ما زنده ایم
یا مرده ؟




مگر زمانی که بلشویک ها با انقلاب در مقابل همه ی کشور های امپریالیستی ایستادند و پیروز شدند کسی از آن ها حمایت کرد؟!
ناصر

بلشویک ها با حمایت امپریالیسم آلمان توانستند تزار را سرنگون سازند.
بلشویک ها
پس از پیروزی انقلاب اکتبر
از حمایت پرولتاریای جهانی و احزاب کمونیست برخوردار بودند.
بدون چنین حمایتی
تولید بمب اتمی و حفظ دشوار قدرت سیاسی محال می گشت.
پس از تحکیم اتحاد شوروی
وظیفه پشتیبانی از انقلابابت اجتماعی و ملی رهایی بخش به عهده اتحاد شوروی محول شد.
پس از شکست انقلاب اکتبر و تجزیه و تلاشی سیستم سوسیالیستی جهانی
دیگر انقلابی پیروز نمی شود.
به عوض انقلاب، عنگلاب پیروز می شود.


این چیزها
چیزهای سطحی اند.
تعیین کننده نیستند.
انسان
مقوله ای نوعی است و تقسیم ناپذیر است.
انسان را نمی توان با معاییر کشکی از این قبیل طبقه بندی کرد


پرویز شاپور درست می‌گفت:
 «ایرانیِ شاد» فقط نوشته‌ای بود روی نوارِ کاست.
حنا

ایرانی
کمترین فرقی از بابت روندهای پسیکولوژیکی (مثلا شادی و غم) با عراقی و سوری و امریکایی ندارد.
روند های روانی آدمیان
انعکاس روندهای زندگی آنها ست.
اعضای طبقات حاکمه
از نعمت شادی
صدهزار بار بیشتر از توده زحمتکش بهره مندند.
پسر ظریف الظرفا
در ان واحد با سه جانان به تخت می رود.

خرابکاری



ویلهلم بوش:
همه
افکار ابلهانه دارند.
خردمندان
اما
افکار ابلهانه را بر زبان نمی رانند.

هی مش بوش
خوش به حالت که زنده نیستی تا ببینی
که
خریت و خردستیزی
حکمران جهان است
و خرد و خردگرایی حکم کیمیا کسب کرده است.
فضای مجازی
عرصه پهناور تبلیغ افکار ابلهانه است و قحط اندیشه بخردانه است.
حسرت خواندن و شنیدن عرعر حتی در دل خردمندان است
چه رسد به حسرت خواندن و شنیدن افکار عاقلانه


پرچم ال جی بی تی در رسانه های اروپا رنگین کمان نامیده می شود.
منظور جنقوریان چیز دیگری است.
چیست؟



تیم فوتبال ایران ضد جنقوری اسلامی است.
از خواندن سرود جنقوری خودداری ورزید و تحسین جهانیان را بر انگیخت


تیم امی (و نه ملی) جمکران
باید خواب بردن از تیم ملی انگلستان را ببیند.
تیم ملی انگلیس
یکی از کاندیدهای برندگی جام جهانی است.
تیم ملی زنان انگلستان
پیشاپیش
برنده جام اروپا بوده است




بیانکا
تغییر جهت وزش باد
کار ما نیست.
تغییر بادبان
کار ما ست

زنان شان چنینند عالمانیان


خر
به معنی خر نیست.
خر
اصلا خر نیست.
خر
در
دیالک تیک خردمند و خر
وجود دارد
و
یک مفهوم است.

آماج روشنگری از دیرباز
زدن نیشتر بر ضمیر خواننده و شنونده است
تا پنبه از گوش هوش برون آورد و بشنود و به هوش آید.
روشنگری به دنبال نوچه نیست.
به دنبال هماندیش اندیشنده است


تریاد گوسفند و شبان و گرگ


یاد آوری
تنها بهشت برینی است که آدمی از ان طرد نمی شود.

فرنگی

بستگی به موضوع یاد آوری دارد.
ای بسا یاد اوری ها که معذب تر از دوزخ اند.




تبار من به شراب می رسد.
من
پیرتر نمی شوم.
بهتر می شوم.



کورت توخولسکی:
خبرنگار ماهر
مسلح به سلاحی به نام سکوت مطلق است
و
از این سلاح مرتب بهره برمی گیرد.

گذشت ان زمان.
خبرنگاران
امروزه
جزء جدایی ناپذیر طبقات حاکمه اند
و
شب و روز به تحمیق خلایق مشغولند.
به مدد خبرنگاران است که جهان طویله شده است و خلایق خر شده اند.
دی شیخ بی چراغ همی گشت گرد باغ
کز این و آن ملولم و انسانم ارزو ست




اگر کسی کاملا کلافه نباشد
برای گذر از دریاها
با فرزندش
سوار قایقی نامرئی
نمی شود.


پیش شرط دیدن و حس کردن و ادراک زخم روحی دیگران
داشتن روح مجروح است.
فرنگی

اگر قضیه از این قرار باشد
بشر باید خر شود و عرعر کند.
در این صورت
شناخت غول آسای بشری
در شناخت تجربی ـ‌ شخصی خلاصه می شود.
در این صورت
بشر به درجه خر سقوط می کند.
بشر اما دیالک تیکی از شناخت حسی ـ شناخت عقلی و دیالک تیکی از شناخت تجربی و شناخت تئوریکی در اخیتار دارد


خر
نمی تواند مختار و یا آزاد باشد.
حتی اگر از جان شیرین بگذرد.
پیش شرط کسب آزادی،
خروج پیشاپیش از خریت است.


نه.
فوتبال
ورزش پرولتاریای انگلستان بود
که طبقه حاکمه
غصبش کرده
و
از ان
افیونی برای پرولتاریا ساخته است


خدای رنگین کمان دیگر چه خدایی است.
رنگین کمان به جمعیت ال جی بی تی (همجنسگرا و ترانس و غیره) اطلاق می شود.
حوزه عرعریه
جمع همجنسگرایان است.




خاوران
را
کدام کشور خارجی به گور کلکتیو اعضای جامعه تبدیل کرده است
سیدعلی؟
دهها هزار نفر را تا کنون کدام کشور خارجی
ترور و تیرباران کرده است؟
شوهای تله ویزیونی را کدام کشور به راه انداخته و شریف ترین اعضای جامعه را رسوا کرده است؟
شرم تان باد از این خرقه آلوده خویش




خشونت
مفهوم ناقص و نارسا و معیوبی است.
مفهوم فلسفی رسا
قهر
است:
قهر = قابله انقلاب.
(مارکس)


خرسک پاندا پرسید: راه مهم تر از آماج است و یا آماج مهمتر از راه؟ اژدها کوچولو جواب داد: مهم تر از همه همراه است و نه راه و نه آماج.
درد یکی بود و حالا شد درد بی درمان.
درد این بود که دیالک تیک آماج و راه را وارونه می کردند و در سنت آنارشیسم و رویزیونیسم ادعا می کردند
که
راه = همه چیز
و
آماج = هیچ و پوچ

اکنون
فاتحه خرکی بلندی بر دیالک تیک رهرو و راه و آماج می خوانند
و
همراه را به عرش اعلی اعتلا می بخشند.



دیری است
که
جای توپ بازی
را
کله ـ توپ بازی
گرفته است
و
به عوض جام جهانی
به تیم برنده کله ـ توپ بازی ها
توپ
داده می شود.




قبلا اگر هم فوتبال نگاه می‌کردم، مسابقه ایران تو جام جهانی بود. ولی امسال مطلقا نگاه نخواهم کرد.
فیرا

فوتبال چیست؟
فوتبال که دگر ورزش نیست.
فوتبال مذهب جدیدی برای خر پروری و اتلاف وقت گرانبهای خران پرورش یافته است
فوتبال
آه و افیون توده است
هم
امید واهی به توده میدهد
و
هم
توده را به مبارزه در راه تیم کذایی خود برمی انگیزد
تیمی متشکل از میلیونرهای تهی مغز
جنگ تیم ها = جنگ مذاهب


اسلام دین خون
سایه

دین چیست؟
دین فرمی از شعور است
دین
شعور جامعه بیشعور است
تعیین کننده شعور اما وجود است
تعیین کننده چند و چون دین
فرماسیون اقتصادی جامعه است
فاشیسم در اسپانیا
کاتولیسیسم را مذهب رسمی کشور اعلام کرد
نوزادان را موقع زاده شدن به پروشگاه های فاشیستی برد و به مادران خبر مرگ شان را داد

آیا می توان گفت:
مسیحیت دین نوزادربایی از مادران؟
فاشیسم مسیحیت را آلت دست قرار می دهد تا مانع سعادت جامعه گردد
تا زحمتکشان را برده نگهدارد.
فوندامنتالیسم اسلامی هم همین کار فاشیسم را با اسلام میکند.
این زباله ها اصلا دین و ایمان ندارند.
دین اینان در شکم و زیرشکم شان است



اولا
مخترع این شعار زن زندگی آزادی
یعنی اوجالان و دار و دسته اش
زنان تازه زا را با نوزاد شیرخواره به جبهه می فرستند
و
حتی از شیر دادن به نوزاد در جبهه
عکس می گیرند
و
بدون قطره ای شرم بر پیشانی
منتشر می کنند.

ثانیا
اگر جنبش مشروطه
جنبش ضد فئودالی بوده،
یعنی بورژوایی بوده باشد،
به نظر سردارش ستارخان
زن باید مساوی با مرد باشد
و
اگر خواست بجنگد.

چرا باید ستارخان
از این بابت شرم کند؟

زنان اتحاد شوروی و یوگوسلاوی و غیره
دمار از روزگار فاشیسم هیتلری در اورده بودند.


عشق یعنی دادن چیزی که خودتون ندارید به کسی که اون و نمی خواد
نجمه

نه.
عشق
دادی
بدون توقع ستدی است.
عشق
تخریب دیالک تیک داد و ستد است.
عشق
به همین دلیل
نابخردانه است و محکوم به شکست است.
هر کس با دیالک تیک در افتاد، بر افتاد.
پس
زنده باد دوستی
زنده تر باد رفاقت.


بنظرتون دیگه خیزش های محله محور و شهر ب شهر نباید جاشو به یه خیزش متحد میلیونی در تهران بده؟ هنوز بعد از دوماه تاکتیک محله ای نباید به اتحاد برسه؟ اینجوری که همش سر جامون واستادیم خب
حریفه

درد
چیز دیگری است.
درد این است که نه بدیلی برای این زباله ها هست
و
نه این زباله ها حاضرند که به پای خود به زباله دانی بروند.


حالا فرضا که همه معترضین یا به قول شما اغتشاشگرا رو کشتید. برنامه تون چیه برای اینکه دوباره مردم ۶ ماه دیگه نیان تو خیابون؟! برنامه تون برا کم کردن خشم مردم چیه؟! بخدا اگه کوچکترین فکر یا برنامه ای داشتید خود همین مردم کمکتون میکردن که این بساط جمع بشه
حریف

هدف طبقه حاکمه
حفظ حاکمیت طبقاتی خویش است.
حفظ وضع موجود است.
با مردم دشمنی ندارد.
برنامه هم لازم ندارد.
درد این است که خلایق
نه بدیلی برای این زباله ها دارند و نه برنامه ای.


همبستگی رمز پیروزی ما
حریف

دوستی همین است:
دلیل برقراری رابطه دوستی
منافع متقابل افراد است
اگر منافع از بین بروند
دوستی پایان می یابد
میتواند حتی به دشمنی تبدیل شود
همبستگی
رمز پیروزی کیست؟
نتیجه همبستگی خلایق بر انقلاب سفید
به پیروزی کی منجر شد؟
به پیروزی خلق و یا مشتی لاشخور؟





ستارخان وقتی وارد بیمارستان شد دید که پرستاران و پزشک بیمارستان تبریز دور یک تخت ایستادند و سر و صدا می‌کنند . چشمش به پسر جوانی افتاد که روی تخت خوابیده بود و خون شلوارش را سرخ کرده بود . سردار دید که جوان مجروح اجازه نمی‌دهد کسی به او دست بزند . پرستارها دور او جمع شدند و گفتند که باید برای نجات دادن جانش لباسش را از تنش بیرون بیاورد . اما او قبول نمی‌کرد و از درد هم به خود می‌پیچید . خون از جای زخم بیشتر بیرون می‌آمد و هر لحظه او بیحال تر می‌شد . ستارخان به سمتشان رفت و گفت :
چه خبر شده؟ و رو به جوان کرد و پرسید « چرا نمی‌گذاری نجاتت بدهند . » جوان که کم کم داشت بیحال می‌شد گفت فقط به شما می‌گوییم . بعد که همه رفتند سرش را نزدیک آورد . گفت : « ستارخان من زن هستم و حاضرم بمیرم تا چشم نامحرم به بدنم بیافتد و بفهمند که من با لباس مردانه می‌جنگم »
اشک در چشمان ستارخان جمع شد و به ترکی گفت :« قیزیم من دیری اولا اولاسن نیه دعوایه گئتدون » یعنی دخترم مگر من مردم که تو لباس مردانه بپوشی و بجنگی . جوان نفسی کشید .
گفت : ستارخان مگر نجات وطن و جنگ برای آزادی زن و مرد می‌شناسد؟ ما زنان پشت شما را خالی نخواهیم کرد



گزارش از خلیل بلوچی/
پای دردِ دل مادر #خدانورلجه‌ای نشستم، همیشه فکر می‌کردم از من سنگ‌دل‌تر نیست، ولی با دیدنش اشکم سرازیر شد؛ آخه! ناله‌هاش رو به فولاد می‌زدی، ذوب می‌شد.
گفت: از درد خدانور اسم پدر و مادرم رو فراموش کردم و گاهی از شدت داغ جدایی پسرم به حیاط می‌روم و روی قلبم آب سرد می‌ریزمتا قلبم آرام گیرد و سرد شود ولی سرد نمی‌شود؛ از روزی‌که دیدم آب جلویش گذاشتند و نمی‌تواند بخورد، آب خوش از گلویم پایین نمی‌رود؛ همه‌ی دنیا خواب خدانور را می‌بیند، چرا یک شب به خواب نمی‌آید؟! همیشه دست و سرم را بوسه می‌زد و می‌گفت: مامان من چکار کنم حق تو ادا بشه؟!


از این تئاترها
در همه پارلمان های امپریالیستی
به وفور
وجود دارد.
ترفندی برای عوامفریبی است.


ابرآوران؟ هنر اجامر جنقوری بازی با واژه های توخالی است


شهناز هماپور
از صفحه واتساپ یک دوست
به واژهٔ «آزادی» فکر می‌کردم
عبارتی که با حرف اول الفبای فارسی آغاز می‌شود و با آخرین حرف آن پایان می‌یابد.
بعد فهمیدم همهٔ خواستهٔ مردم در میان این آغاز و پایان نفهته است.
«زاد» که در میان «آ» و «ی» قرار دارد، فاعل مصدر «زادن» است، همان فرآیندی که زیستن و «زندگی» را ممکن می‌کند.
و در گونهٔ انسان، این «زن» است که فاعل فعل زادن است.
بنابراین همیشه «زن» در دل «آزادی» آبستن «زندگی» بوده است

آزادی
قبل از اینکه واژه ای باشد
مفهومی بوده است.
قبل از کالبد شکافی واژه ها
بهتر است که به تحلیل مفاهیم بپردازیم
اگر سودای خودفریبی و عوامفریبی و زن فریبی در سر نداریم.
مفهوم ازادی و یا اختیار در واژه های متعددی در زبان های متعددی گنجانده شده است.
واژه فرم است.
محتوای واژه مفهوم است.
و
تعیین کننده در دیالک تیک واژه و مفهوم و یا فرم و محتوا
مفهوم و محتوا ست.
از کوزه همان برون تراود که در او ست.
یعنی محتوای کوزه از ان بیرون تراود و حقیقت در محتوا است.


خیر ایران از بعد مشروطه ملیت بشدت درش شکل گرفت، اما جمهوری اسلامی هدفمند از واژه نظام استفادا کرد و جایگزین میهن کرد الان بنظر باز دارن رو ایرانیت مانور میدن که بعیده به جایی برسه.
فریمن

نه.
حتی سرداران جنبش مشروطه
خوانین بوده اند.
معمار ملت بورژوازی است
بورزوازی ایران
نیمه فئودال ـ نیمه بورژوا ست و قادر به تشکیل ملت نیست.
مذهبی است.
بدیل روحانیت برای ملت
نظام نیست.
امت است.


اهالی منبر! در باور دینی‌ شما ورطه‌اى هست به نام املاء و استدراج در صحیفه سجادیه آمده:فاذا كان عمري مرتعا للشيطان فاقبضني إليك:خدایا اگر امکان اصلاح خود را ندارم و اندیشه‌ام بدل به چراگاه شیطان شده به عمرم پایان بده! به خاطر خودتان برای این دیرپایی ویرانگر،پایان مستعجل آرزو کنید
مهسا


علم الهدا
اصلا نمیداند که امریکا چیست.
همان امریکا شده محل زندگی توله های خود همین ها
ضعیفه های بسیجی می روند امریکا و درصد نران ختنه شده امریکا را آمارگیری می کنند
چگونگی آمارگیری را باید از علم الهدی پرسید



نکته ی غم انگیر و مایوس کننده ای که در این برهه حساس وجود دارد تخریب افرادی مثل حامد اسماعیلیون،حسین رونقی،نرگس محمدی،نسرین ستوده ،مسیح علی‌نژاد از طرف طیف خاصی از منتقدان جمهوری اسلامی است آن هم دقیقاً در زمانی که همدلی و یکپارچگی مردم ضروری ترین کار به نظر می رسد.
شهروند




دلیل گیر دادن به افراد
بی اعتنایی به افکار است.
در حالیکه تعیین کننده افکارند و نه افراد.
افکارند که میمانند و مؤثر می افتند.
افراد شاید بمیرند و یا تجدید نظر کنند و جبهه عوض کنند.
دلیل بی اعتنایی به افکار
خریت است.
عجز از درک و تمیز افکار است.

 
اره.
اجامر جنقوری
به ترور زیبایی برخاسته اند.
به ترور زیبای فکری و جسمی



هرگز ندیده بودم چشم تو را چنین
در خون و اشک غوطه‌ور،
ای مامِ رنج‌ها!
ای میهنی که در تو به خواری
مثل اسیر جنگی یک عمر زیستیم
زین گونه زیستیم و هِق‌هِق گریستیم.
محمدرضا شفیعی کدکنی
توضیح: تابلوی این پست اثری از خانم فرح اصولی نقاش معاصر ایرانی با عنوان «گویا و من» است. اصولی این تابلو را با اقتباس از تابلوی معروف «سوم ماه مه ۱۸۰۸» اثر فرانسیسکو گویا، نقاش اسپانیایی اجرا کرده است. در نقاشی فرانسیسکو گویا، افراد مسلح تفنگ‌های‌شان را به سمت چند مرد نشانه گرفته‌اند و در میانه تصویر مردی با لباس روشن که دست‌هایش را بلند و سینه‌اش را سپر کرده جلب توجه می‌کند. اما در نقاشی خانم اصولی که با تکنیک نگارگری ایرانی اجرا شده مردان مسلح با هاله‌های قدسی دور سرشان تفنگ‌های‌شان را به سمت چند زن نشانه گرفته‌اند. در مرکز اثر نیز زنی با لباس روشن دیده می‌شود که حرکت بدنش درست شبیه کاراکتر تابلوی فرانسیسکو گویاست. در هر دو نقاشی تعدادی قربانی در یک سو و تعدادی که از شرم یا وحشت دست روی صورت و چشم‌هایشان گذاشته‌اند نیز دیده می‌شوند.




وصیت نامه انقلابی بهار
ملک الشعرای بهار از درون زندان ، قصیده یی را می نویسد که تقریبا وصیت نامه او هم به شمار می رود و زبان حال این روزگار ما نیز هست. بخش کوتاهی از این قصیده بلند در زیر می آید. بهار به فرزندانش توصیه می کند که هنگامی ازادی دمید، دزد زادان و ستمگر زادان پی شما راه می افتند تا دست خطی بگیرند، باشد که در مجازات شان تخفیفی حاصل شود. بهار به فرزندش توصیه می کند فریب این نابکاران را نخورید؛ ریشه عاطفه را از دل برکنید تا بعد ها هم چون ما پشیمان نشوید.
..روزگاری که شما آزادان
باز جویید ز دزدان کیفر
دزد زادان و ستمگرزادان
غرق ننگ اند و شما نام‌آور
ای جوانان غیور فردا
پردل و باشرف و زیرک‌سار
پاک سازید ز گرگان دغا
حرم پاک وطن را یکبار
تو هم ای پور دل ‌آزردهٔ من
اندر آن روز به یاد آر این درس
پای نِه پیش و به تن پوش کفن
سر غوغا شو و از مرگ مترس
روزکیفر چو طبیعت خواند
خائنان را پی تفریغ حساب
دزد زاده ز تو خط بستاند
بو که تخفیف دهندش به‌ عذاب
پسر من‌! تو به روز کیفر
ریشهٔ عاطفه از دل برکن
از سرکیفر دزدان مگذر
تا پشیمان نشوی همچون من
اجر این تیره‌ شبان مظلم
بازگردد به تو در روز حسیب
داند آن روز نژاد ظالم
که ز ما هر دو، که ‌خورده‌است فریب...
هان چه گوید بشنو، مرغ ز دور
می‌دهد پاسخ من‌، حق حق حق
آخر از همت مردان غیور
شود آباد وطن‌، حق حق حق

بهار را باید تحلیل کرد.
ملک الشعرای آستان امام رضا بود.
عضو حزب دموکرات حیدر عمو اوغلی،
زندانی در زمان رضا شاه،
سراینده شعری در مدح رضاشاه
که ترانه هم شده است:
شهشناها.
به کجای این طویله می توان آویخت پالان را؟




بدترین جایگاه برای زنو اسلام بهش داده
سایه

نه.
اسلام صدها بار بهتر از یهودیت و مسیحیت است.
ضمنا
اخوندها
اصلا طرفدار اسلام نیستند.
اسلام ماسک اینها برای عوامفریبی است.
علم الهدا می گوید که ناهار و شام سید علی را جبرئیل از بهشت برین می اورد.
سیدعلی هم میداند که لاشخور دروغ می گوید
ولی دم نمیزند
دروغ اما در اسلام حرام است




وقتی بانوی نمونه شون تا سن هجده سالگی هنرش این بوده که چارتا بچه داشته و یه دونه هم تو راهی، معلومه که چقدر به زن بها میدن
سلیه

زن برای فاشیسم (نازیسم) و فوندامنتالیسم
ماشین توله کشی است


حافظ موسوی
« ... سپاری »
(برای کیان و همۀ کودکانی که این روزها کشته می‌شوند، اما نمی‌میرند)

به خاک نمی‌سپاریمِ‌تان
به سایه‌سار سروها
به دریا
به صخره‌های بلند
به آسمان حتی
نخواهیمِ‌تان سپرد.
*
می‌سپاریمِ‌تان
به ظرف بی‌زوالِ زمان
به تپیدن دل‌ها
به واژه‌ها
به سخن
به حروف الفبا
تا همچون گَرده‌ی گیاهان
با باد
بر کشتزارها، کارخانه‌ها، دبستان‌ها
منتشر شوید
تا هر بهار
از زمینی که بر آن در خون غلتیدید
بنفشه‌وار سربرآرید و
زیبا شود جهان.

پایان

مشخصه مهم قرن بیست و یکم
خریت و خردستیزی بالایی ها و پایینی ها ست.
خر و خردستیز
هرگز نمیتواند وارد بحث و هماندیشی با خران و خردستیزان دیگر شود.

به همین دلیل
شعار همیشگی:
می کشم می کشم هر که برادرم و یا خواهرم کشت
بوده و است.

فوندامنتالیسم اسلامی
همشیره فاشیسم است و هر دو جریان مبتنی بر جنون
خر و خردستیزند.
اینها پیران معصوم و مظلوم پرولتاریا را تیرباران کرده اند.
از خاوران بپرس
بر ما چه رفته است.



مهسا زنان و ملاها



در ایران و کشورهای منطقه
به استثنای اسرائیل
ملت وجود ندارد.
ساختار این کشورها
ملوک الطوایفی است.

به همین دلیل
از تیم ملی جنقوری اسلامی و قطر و عربستان و غیره نمیتوان سخن گفت.

دلیل عقب ماندگی این کشورهای فئودالی
هم همین جا ست.
معمار ملت کیست و چرا این کشورها ملت ندارند؟


کاش اینهایی که رو به مردم اسلحه میکشن و مردم و میکشن بدونن و ببینن پاش بیفته این حکومت اینها رو هم گردن نمیگیره!!
سرمه

اینها
مزدور و مأمورند.
مأمور آن می کند که به او امر می شود.
اینها بدین طریق نان سفره خود و خانواده خود را در می اورند.
حتما نباید عضو و جزو طبقه حاکمه باشند.
اینها نان خونالود می خورند.
طرز تفکرشان را طرز تهیه نان شان تعیین میکند
وجود تعیین کننده شعور است
مارکس
آنچه شیران را کند روبه مزاج
احتیاج است
احتیاج است
احتیاج
شیر اهل لاشه خواری نیست
ولی وقتی توله هایش شیر میخواهند
لاشه هم میخورد
عقاب دلش نمیخواهد لاشه بخورد
ولی وقتی جوجه هایش گوشت میخواهند
لاشه هم می خورد و می خوراند.
جلاد مادرزاد وجود ندارد.
هر کسی تحت شرایطی می تواند جلاد باشد

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر