۱۳۹۹ آبان ۲۷, سه‌شنبه

درنگی در سخنانی از این و آن (۹)

عکس زیبا

منبع:

به رنگ آرامش

درنگی

از

ربابه نون

۱

پاییز باشد 
و

کسی نباشد
 
دست به دستت 
پس کوچه های خیالت
 را 
قدم بزند 

زن تنها

تنها چیزی که در پاییز کم دارد،

علاوه بر کسی که با دل او دیوانگی کند و بغض او را ببارد،

کسی است که دستش را در دست بگیرد و در پسکوچه های خیالش قدم بزند.

مشخصه مهم ارتجاع رومانتیکی

 ایرئالیستی و ایراسیونالیستی (ضد رئالیسم و ضد راسیونالیسم، ضد واقعگرایی و ضد خردگرایی) بودن همزمان آن است.

در کوچه ـ پسکوچه های واقعی می توان با حریفی و یا حریفه ای قدم زد

ولی

نه

 در

پسکوچه های خیال خود.

در این صورت زن تنها

اصلا

به

حریفی نیاز ندارد.

 

خواه پاییز باشد و خواه بهار و تابستان و زمستان.

ضمنا

هدف و آماج این زن ایدئال ارتجاع رومانتیکی است.

قدم زدن با حریفی در پسکوچه های خیال خود

چه درد بی درمانی را درمان می کند؟

 

۲

پاییز باشد 
و

کسی نباشد

تو را به موسیقی باد و باران

به آواز و رقصِ برگها 
دعوت کند

آرزوی دیگر زن تنها در پاییز

شنیدن موسیقی باد و باران و آواز و تماشای رقص برگ ها با حریفی و یا حریفه ای است.


ارتجاع رومانتیکی

لقمه «تفکر» ارتجاعی

را

می جود و در دهان باز «ضعیفه» تنهای جماران می گذارد

و

او را از هر سازو برگ فکری و ایده ئولوژیکی خلع سلاح می کند.


۳

پاییز باشد 
و

کسی نباشد
مقابلت بنشیند

برایت چایی بریزد

فالِ حافظ بگیرد

و به فالت از ته دل بخندد 

آرزوی آخر «ضعیفه» فلک زده مفلوج تنها

در

فصل پاییز و نه در دیگر فصول سال

حضور قهوه چی فالگیری است که برایش چای بریزد و فال بگیرد و مهمتر از آن، به فالش بخندد.

خندیدن

به

فال کسی

فرم محض سرشته به بی تفاوتی نسبت یه ضعیفه

 است.

چون

فال حتما نباید برای ضعیفه مفید باشد.

 

۴

پاییز است ...!

فکری برای آمدنت نمیکنی ...!؟
 

این آخرین رهنمود ارتجاع رومانتیکی به زنان طویله است:

در پاییز 

ضعیفه باید منتظر آمدن حریف و حریفه ای علاف و عیاش باشد.

جالبتر و فرمالتر و فرمالیستی تر

ردیف کردن این نقطه ها و علائم سؤال و تعجب است

که

فرم مدرن مد روز دیگری از مانی پولاسیون نوشتاری اعضای جامعه و عوامفریبی است.

 

پایان

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر