۱۳۹۹ آذر ۸, شنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۱۸۸)

 Bild

 میم حجری
 

۱۳۳۱
سنگ سخنگو
 
فوبیا رو هم از فضای مجازی یاد گرفتیم قبلا «مثه سگ میترسم» بود.
 
سگ سخن جو
 
نه.
مفاهیم
منحصر به فرد هستند.
 
اگرچه جای مفاهیم اصیل و علمی
با
مفاهیم بند تنبانی پر می شود.
 
مثال
کیوت با جذاب 
معنی یکسانی ندارد.
کیوت
به جذاب جنسی (پورنوئی، پله بویی) اطلاق می شود
و
نه
به جذاب شخصیتی.
 
کیوت
حاوی محتوای جندگی 
است.
 
روی بقیه مفاهیم مد روز هم باید کار کرد.
 
۱۳۳۲
سنگ سخنگو
 
اون حس خوب بعد از تموم شدن امتحان چیه؟ 
همون
 
سگ سخن جو
 
قبل از قمار
که امتحان هم نوعی قمار مبتین بر برد و باخت است
تشنج اعصاب
پایان می یابد.

قمار باز
چه ببرد و چه ببازد
به نوعی آرامش روحی و روانی می رسد.

به همین دلیل
حریفی گفته:
در باخت
لذتی است که در برد نیست.

۱۳۳۳
سنگ سخنگو
 
چجوري نميفهمه دلم تنگشه
 
سگ سخن جو
 
لامصب
طرف که آیة الله نیست
تا با امام زمان هر دو هفته در آسمان هفتم
جلسه داشته باشد و غیب بداند.

نقش برآب شدن حملات دشمنان جماارن هم به همین دلیل است.
اگر امداد غیبی نبود
حاج قاسم و دانشمند اتمی حالا ترور شده بودند.
 
۱۳۳۴
سنگ سخنگو
 
حریف:
یه بار برا همیشه انال یا اورال؟
حریفه:
منظورت را نمی فهمم.
 
سگ سخن جو
 
در ط. جماران خدا پرستی به کاف پرستی مبدل شده است. 
 
کاف هم مثل خدا سه حرفی است. 
نیاکان ما در عصر توحش و بربریت
 کاف می پرستیدند 
کاف نرانه و کاف زنانه 
 
 اکنون در ط. جماران هم همان کاف پرستی مد شده است. 
مثال 
قسم معروف «به خدا» شده «به کافم» 

۱۳۳۵
سنگ سخنگو
  
به‌نظرم روزگار با تمام مردم ایران از هر قشری لجه. ارزشیا نمی‌تونن قدس رو پس بگیگیرن، براندازا نمی‌تونن چنج رژیم کنن، ما معمولیا هم نمی‌تونیم اون‌جوری که دلمون می‌خواد از زندگی‌مون لذت ببریم.
 
سگ سخن جو
 
تحلیل سوسیولوژیکی فاطمه معمولی
آرایش طبقاتی در ط. جماران:
ارزشی ها
براندازها
معمولی ها
 
قدس و اسلام و حجاب و غیره
بهانه اند.

جنگ زرگری خونینی میان اجامر طبقه حاکمه واحدی در جریان است.
لاشخورها
به ظاهر با هم می جنگند تا ذلت توده ادامه یابد.
البته برای معمولی ها که در بند بند تنبانند
مهم نیست.
 
۱۳۳۶
سنگ سخنگو
 
دلم میخواد تتو بزنم ولی میترسم پشیمون شم از انتخاب طرحم
 
سگ سخن جو
 
طرحت مهم نیست.
خود این کثافتکاری ها
می توانند امراض لاعلاجی در پی داشته باشند.
 
قبلا لات ها خالکوبی می کردند
حالا لات ها رهبر شده اند و خالکوبی شان مدرن و مد روز شده

۱۳۳۷
سنگ سخنگو
 
اگه یه نفر واقعا دوست داشته باشه فرقی نمیکنه چقدر با ادمای دیگه معاشرت کنه ، احساساتش نسبت به تو تغییر نمیکنه
 
سگ سخن جو
 
عاطفه
نه از عشق خبر دارد و نه علاقه و عطوفت و عاطفه

اینهمه غفلت هراس انگیز است.
چی شده در ط. جماران که خلایق به این رزو افتاده اند.

عشق
مالکیت می آورد.
عشق سبب می شود که حتی خودت از دست زدن به معشوقت پرهیز کنی
چه رسد به بیگانه
 
۱۳۳۸
سنگ سخنگو
 
کادو میگیرید بعد میگید طرفو تیغیدیم
 
سگ سخن جو
 
صداقت توانگر کند فرد را

بیش از ۲۰۰۰ سال است که در ذره ذره جامعه بشری جنگ طبقاتی شعله است:
جنگ برده و برده دار، رعیت و ارباب، کارگر و بورژوا..
جنگ زن و مرد
یکی از فرم های جنگ طبقاتی است و می تواند بی رحمانه باشد.
رابطه زن و مرد
هم
دیالک تیکی است:
مبتنی بر همبایی و همستیزی است


۱۳۳۹
سنگ سخنگو
 
متنفرم از آدمهایی که با خراب کردن بقیه میخوان خودشو خوب و بانمک نشون بدن.
 
سگ سخن جو
 
نیت و نفرت مهم نیست
نظر مهم است
حقیقت و ماهیت نیت و نفرت کسی را فقط می توان حدس زد
حقیقت و ماهیت نظر هر کس را فقط می توان اثبات کرد
تعیین کننده هم همین است.
کسی که از حقیقت عینی دفاع می کند
باید هم به افشای همنوع عوامفریب بپردازد و خرمن نفرت او را درو کند
صداقت = حقیقت پرستی


۱۳۴۰
سنگ سخنگو
 
میرم درس بخونم اگه انلاین شدم یا منو اینجا دیدید میتونیددد فحشمممم بدید
 
سگ سخن جو
 
موفق باشی
زهرا جان

ما اهل فحش نیستیم.
اهل پارسیم
و
از پارسی از پارس پارسی را پاس می داریم
 
۱۳۴۱
سنگ سخنگو
 
اگر چتت باهاش مثل پینگ پونگه ...
 ادامه بده 
 اگر مثل گلفه ول کن برو کتاب بخون یه چیزی یاد بگیری
 

سگ سخن جو
 
مگر چت به معنی گفت و گو نیست؟

مگر گفت و گو دو طرفه نیست؟
گفت و گو اگر یکطرفه باشد
گفت است و نه گفت و گو.
گلف است و نه پینگ پونگ.
موعظه است.
مدح است.
چاپلوسی است.
تملق و تظاهر و تئاتر است و نه چت و یا گفت و گو.

بر سر مفاهیم در ط. جماران همان بلا نازل شده که بر سر جامعه بلازده.

۱۳۴۱
سنگ سخنگو
 
یه فقیری در خونمونو زد که کمک کنید، تمام وجودم بعد از دیدن این صحنه از هم پاشید،قلبم هزار تیکه شد! زار دارم میزنم، زاااااار
 
سگ سخن جو
 
تو مگه پری دریایی واقعی هستی
که
نمی دانی
که
جماران
بهشت برین است
و
غافلگیر شده ای؟

خیلی از کودکان ط. قوت لایموت شان را رسما در زباله دانی ها به کف می اورند.

حالا چیزی به اش دادی و یا فقط به حالش گریستی؟
  
 
۱۳۴۲
سنگ سخنگو
 
نمیدونم کجای راه و اشتباه رفتم 
که ته حرفا و بحثام با همه ، ینی واقعا با همه هاااا میشه 
"حق با شماست" 
 
سگ سخن جو
 
ایراد از تو نیست.

حرفت چیست که همه تو را حق به جانب دانسته اند.

مطمئنی که همه
حرف تو
را
ستوده اند و نه صورت و سیمای تو را؟

خلایق را یک سودا بیشتر در سر نیست.
خودت می دانی که آن سودا چیست
 
 
۱۳۴۳
سنگ سخنگو
 
حرف زدن سخته.  
 
سگ سخن جو
 
پیش شرط تشکیل سخن در چنته
تشکیل پیشاپیش اندیشه در کله است.
 
 
۱۳۴۴
سنگ سخنگو
 
حتی وقتی داستان این کرونا هم تموم بشه، 
هنوزم دلم می‌خواد که بعضی آدما فاصلشونو باهام حفظ کنن
 
سگ سخن جو
 
فاصله ها
عینی و واقعی اند.

یعنی بی اعتنا به کرونا و ما وجود داشته اند و وجود خواهند داشت

فاصله ها طبقاتی اند
مثلا فاصله سید علی با عمله علی

کرونا
فاصله های صوری و ظاهری را تعیین کرده است
فاصله های ماهوی و ذاتی
به جای خود مانده اند و حتی افزایش یافته اند.

 
۱۳۴۵
سنگ سخنگو
 
 مارا برای دربه دری آفریده اند
 هی میرویم و جاده به جایی نمی رسد  
حسین طاهری
 

هی میرویم و جاده به جایی نمی رسد

قولی که عشق داده، به جایی نمی رسد

 

چون کوه، پای حرف خودم  ایستاده ام

کوهی که ایستاده، به جایی نمی رسد!

 

دریا هنوز هست ولی مانده ام چرا

این رود بی اراده به جایی نمی رسد؟!

 

دنیا همیشه عرصه ی پیچیده بودن است

دنیا که صاف و ساده به جایی نمی رسد!

 

تاریخ را ورق زدم و مطمئن شدم

هرگز کسی پیاده به جایی نمی رسد

 

ما را برای در به دری آفریده اند

هی می رویم و جاده به جایی نمی رسد

 
سگ سخن جو

 

این شعر مشد حسین طاهری
مملو از خرافه است.

این بیت آخرش
خرافه تر از خرافه است.

اولا
دربدری آفرینشی و مقدر نیست.
دربدری طبقاتی است.
فرماسیونی ـ اقتصادی ـ اجتماعی است.

ثانیا
جاده (راه) به شرطی جاده است که به جایی برسد.
و گرنه
نه
راه
بلکه
چاه
است.

۱۳۴۶
سنگ سخنگو
 
بابام با خواهرش دعواش شده، مامانم داره بهش می‌گه زشت بود چرا این حرفارو به خواهر بزرگت زدی. 
زن داداشِ نمونه‌ی سال.
 
سگ سخن جو
 
این انتقاد مادر از شوهر
خالی از عیب نیست.
عیب و یا عیوبش چیست و چیستند؟

صرفنظر از آن،
زنان جهان
از دیرباز
خردگراتر از نران جهان بوده اند.

دلیلش چیست؟
 
۱۳۴۷
سنگ سخنگو
 
متاسفم که توی فرهنگی بزرگ شدم که مردمش فکر میکنن با غم و اندوه به خدا نزدیکترن
 فریدون فرخزاد


سگ سخن جو
 
مردم فکر نمی کنند
مش فریدون

خدای مذاهب بزرگ
واقعا هم میانه خوبی با شادی و شادان ندارد.

مصیبتگرایی
در یهودیت بدتر از مسیحیت
و
در
مسیحیت بدتر از اسلام است.

۱۳۴۸
سنگ سخنگو
 
با بابام از کار برگشتیم،مامانم میگه حداقل لباس کارتونو دربیارین که همسایه ها نبینن. حالا ماگیریم با لباس رفتگری و جوراب پارازین ساعت نه شب میریم وسایل مردمو بلند میکنیم،
رفتگری که عار نیست مادر من
 
سگ سخن جو
 
زنان شان چنین اند ایرانیان

رفتگری عار نیست
عار بی اعتنایی به خرد مادارن است

لباس رفتگری
حاوی میلیاردها میکروب نامرئی است
و باید ضد عفونی شود
انهم دور از اتاق غذاخوری

۱۳۴۹
سنگ سخنگو
 
مرده اومد داخل گفت خانم ... اینجاست؟ گفتم نه! زنگ زدبه زنش گفت کجایی؟ زنه گفت توی کلینیک شنوایی سنجی... مرده باکلی خشم خودشو کنترل کردو آروم گفت باشه تو خونه میبینمت و قطع کرد. رو بمن کرد و گفت هم اسم کلینیک شما هم جایی دیگه هست؟ منم الکی گفته آره ولی آدرسشو ندارم
بخیر بگذره
 
سگ سخن جو
 
حریف
مشکوک و مظنون به «ضعیفه» است
فیلم های متعددی در این زمینه هست

زنان در ایران
حتی کمین می کنند و حریفان را در حین عملیات بند تنبانی
غافلگیر می کنند
و
آن می کنند که نباید بکنند.
یعنی
حریف را مقطوع اللوازم السکس می کنند 
 
سنگ سخنگو
 
اخرین عکس پاییزتونو منشن کنید
 
سگ سخن جو
 
به چه کار آیدت ز عکس کسی
از سخن های ما شنو نفسی
 
۱۳۵۰
سنگ سخنگو
 
کاش میتونستم چشمامو ببندم و دهنمو باز کنم،
به هرکی هرچی لیاقتش بود بارش میکردم..
 
سگ سخن جو
 
خوب
که چی بشه؟

توهین به همنوع که هنر نیست.

هنر چیست؟

چشماتو ببند و دهنتو باز کن
و
از بلندترین مناره های جماران
با صدای بلند بگو.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر