۱۳۹۷ آبان ۱۲, شنبه

قید و بند های عشق ـ عشق در قید و بندها (۳)

 
تئودور آدورنو
 (۱۹۰۳ ـ ۱۹۶۹)
فیلسوف، جامعه شناس، تئوریسین موسیقی و آهنگساز
از سردمداران مکتب فرانکفورت
از آثار اصلی او
دیالک تیک روشنگری
دیالک تیک منفی
تئوری استه تیکی

مارتین بلومن تریت

قید و بند های عشق ـ عشق در قید و بندها
راجع به آنتروپولوژی منفی روابط عاشقانه


۱۶
ناحقیقت
که
ذاتی زبان است
و
آدورنو
از آن سخن می گوید،
خود
را
بویژه
در
 مفاهیم
نمودار می سازد.

در
مفاهیمی
که
ما
به مدد آنها
خصایل (کاراکترهای، شخصیت های) جنسیتی
را
چیزواره
می کنیم
و
یا
حتی
بیولوژیزه
می کنیم.

(بیولوژیزاسیون چیزی، یعنی منشاء بیولوژیکی قایل شدن بدان.)

۱۷
به همین دلیل الونگاتور کوتاهنوشت های آدورنو
سختگیری عملا بغایت دشواری در مورد مفهوم است
که
من
پیشرفته ترین پژوهش روانکاوی
را
یعنی پژوهش زنان و مردان
را
از منظر انتقادی به عمل آمده توسط آدورنو
به خدمت می گیرم.

 ۱۸
این
بنابرین
اندکی فراتر
بدان معنی است
که
اندیشه های آدورنو
را
در جهتی سوق می دهم که درخور نیات او باشد.

یعنی روشی که خود او هم در پیش می گرفت.

«تنها در صورتی دوست داشته خواهی شد،
که
مجاز به ضعیف نشان دادن خود باشی،
بی آنکه قوی را تحریک کرده باشی.»

۱۹

قوی قلمداد کردن مرد
و
ضعیف قلمداد کردن زن
در این کلام قصار آدورنو
می تواند با پیشداوری های جامعه ای مطابقت داشته باشد.

اما
به آسانی می توان متوجه شد
که
این پیشداروی رایج
بویژه
در
عشق
در هم شکسته می شود.

۲۰
انقطاب (قطبی گشتن) خصایل (کاراکترهای) جنسیتی
که
در
قرن ۱۸
صورت گرفت
و
در
 قرن ۱۹
 مشخصه اش
خصلت جنسیتی مبتنی بر تفکر پسیکولوژیکی مرتبط با بیولوژی گشت،
روی هم رفته
انعکاس جدایی زندگی خانوادگی از زندگی کاری برون خانوادگی است.

۲۰
این انحلال خانواده تولیدی در خانه بزرگ به نفع خانواده بورژوایی کوچک و حوزه اقتصادی مجزا
دست در دست می رود
با
تشکیل اینتیمیته (صمیمیت، خصوصیت) و اموسیونالیته (عاطفه مندی، احساس مندی)
به مثابه حلقه واسط میان دو نفر (زن و شوهر)
و
به نفع افتادن شکاف میان زندگی شخصی (خصوصی)
و
زندگی رسمی (برون خانوادگی)

۲۱
این واقعیت امر
را
می توان
به مثابه گرایشی دید
که
در
قرن ۱۹
شکوفا می شود (رونق می گیرد)
و
در
قرن ۲۰
دستخوش بحران می گردد.

۲۲
این شکاف را ضمنا می توان به لحاظ طبقاتی و قشری نیز متمایز ساخت
و
 به لحاظ تاریخی، کنکره تیزه کرد (مشخصیت بخشید.)

البته
ما
در
 اینجا
نباید بدان بپردایم.

ادامه دارد.

۱ نظر: