۱۳۹۶ مرداد ۳, سه‌شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۴۸۷)

جمعبندی از 
مسعود بهبودی

سعدی

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیال‌ ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

به چه دیر ماندی
ای صبح
که جان من برآمد
بزه (عصیان) کردی و نکردند مؤذنان ثوابی

نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند (نقاره زدن، نواختن)
همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی (کلاغی)

نفحات  (بوی خوش، نسیم)  صبح، دانی ز چه روی دوست دارم
که به روی دوست ماند که برافکند نقابی

سرم از خدای خواهد که به پایش اندر افتد
که در آب، مرده بهتر که در آرزوی آبی

دل من نه مرد آن است که با غمش برآید
مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی

نه چنان گناهکارم که به دشمنم سپاری
تو به دست خویش فرمای اگرم کنی عذابی

دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی
عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی

برو ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن (در در کس دیگری گدایی کن)
که هزار بار گفتی و نیامدت جوابی

پایان

عصب هر دموکراسی
مطبوعات غیروابسته و پژوهنده اند.
ماندلا من الافریقا

هی
ماندلا

۱
چیزی که غیر وابسته باشد
در کره زمین یافت نمی شود
تا عصب دموکراسی، تئوکراسی و یا اولیگارشی باشد.

۲
چنین چیزی فقط در کره باکره ی مریخ وجود دارد.

۳
ما هم قرار است
سوار خر مشد حسن دجال شویم و به همانجا بگریزیم.

۴
تا ضمنا دموکراسی موعود را در آنجا زیارت کنیم.

در غرب خبری نیست
اریش ماریا رمارک

همیشه فکر می‌ کردم که همه‌ انسان‌ ها مخالف جنگ‌ اند،
تا آنکه دریافتم کسانی هم هستند که موافق آن‌ اند،
بخصوص کسانی که خود مجبور نیستند در آن شرکت کنند.

مشد اریش عزیز

۱
موافقت با جنگ
و
حتی جنگ طلبی
و بدتر از آن
جنگ افروزی
فقط به این دلیل نیست.

اصلا به این دلیل نیست.
چون خود اجامر داوطلب شرکت در جنگ می شوند.

ویتگن اشتاین
داوطلب شرکت در جبهه جنگ جهانی شده بود و در جبهه با مشاهده نفرت سربازان از قتل و کشتار
دچار دپرسیون شده بود و می خواست خودکشی کند.

۲
جنگ برای اعضای طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
باب الحوایج است.

۳
جنگ چیزی از جنس قمر بنی هاشم است.

۴
جنگ برآورنده همه حاجات اجامر انگل و مفتخور و مرتجع است.

۵
به همین دلیل
جنگ را نعمت الهی می انگارند.

۶
اخیرا کتابی تحت عنوان «تضمین کیفیت» منتشر شده که خواندنی است.

۷
حریف یانکی پس از پایان جنگ امپریالیستی دوم
خطاب به الغای (الاغ های) ژاپنی نوشته:
خوش به حال تان که همه نیروهای مولده ی جامد و جاندار ببرکت بمب های اتمی نیست و نابود شده اند.

۸
حالا می توانید از صفر مطلق شروع کنید و کیفیت کالاها را حسابی تضمین کنید.

۹
تخریب دستاوردهای فرهنگ و تمدن بشری
در همه فرم های شان
برای اعضای طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
راه نجات از سقوط به گور تاریخی است.

۱۰
چون وقتی بخش اعظم کشورها خاوران شود
می توان از نو سرمایه گذاری کرد
یعنی گردش سرمایه را به کار انداخت و سرعت سریع السیر بخشید.

فکر می کنی چرا مش مرکل پناهنده های سوری را می پذیرد
ولی پناهنده های افغانی را به فغانستان امن و امان
برمی گرداند؟

سوریه باید از نو ساخته شود.
صنایع ساختمانی آلمان منتظر بی الب و بی قرار سرمایه گذاری اند.

سکنه فغانستان اما خودشان می سازند.

۱۱
بدین طریق البسه تنگ مناسبات تولیدی سرمایه داری
برای دهه های متمادی
به اندام نحیف نیروهای مولده ی علیل و ذلیل و زمینگیر جان بدر برده از جنگ،
دیگر تنگ نمی شود تا جامعه دچار بحران شود.

۱۲
عوضش عصر طلایی شروع می شود و مردم علیل و ذلیل از جنگ ویرانگر،
مشغول کار می شوند و مزد می گیرند و
شکمی و زیر شکمی از عزا در می آورند و کیف خر می کنند.

آن سان که از جنگ های وحشت بار ویرانگر
دیگر اصلا
یادی نمی کنند.

۱۳
چه بسا حتی برای جنگ افروزان سابق هلهله و هورا می کشند و آیین آنان را احیا می کنند.

۱۴
چون می دانند که بحران جدید در راه است و جنگ های جدیدتر و جلیل تر الزامی اند.

این فرد که تو مطلبش را شر کرده ای
طرفدار شیاد عمامه دار تفنگ به دست است .
حریف

۱
ما مطالب
را
بی اعتنا به ناشر
شر می کنیم.

۲
حتی انتشار مطالب به معنی تأیید آنها نیست.

۳
چه بسا
به نیت نقد توسط خواننده در کره متبرکه مریخ است.

۴
فقط مریخیان مشتری اندیشه اند.

۵
سکنه زمین 
شیفته عکس و عرعر و آن و این
 اند.



نخل‌های وحشی
ویلیام فاکنر

زندگی به من آموخت
که هيچ چيز
از هيچکس
بعيد نيست.

۱
زندگی معلم که نیست، مش ویلیام.

۲
این تو بوده ای که روی تجارب خودت
یعنی روی کلنجارت با طبیعت و یا جامعه
کار فکری عرقریز انجام داده ای.

۳
این تو بوده ای
که تجربه را به دانش تجربی مبدل کرده ای.

۴
اندیشه (اندرز) از تقطیر تجربه تشکیل می شود.

۵
به همان سان 
که 
عرق سگی 
 از تقطیر آب انگور و انجیر و انار و غیره تشکیل می شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر