۱۳۹۶ تیر ۲۴, شنبه

فلسفه حیات (۴) (بخش آخر)

 
پروفسور دکتر مانفرد بور
(۱۹۲۷ ـ ۲۰۰۸)
برگردان 
شین میم شین

۱۴
·       دیگر نمایندگان «فلسفه حیات» نیز نظرات همانندی با دیلتی و برگسون دارند.

۱۵

 

فیلیپ لرش
 (۱۸۹۸ ـ ۱۹۷۲)
روانشناس آلمانی
از نمایندگان فلسفه حیات
مؤلف
«مقدمات فلسفه حیات»

·       یکی از نمایندگان «فلسفه حیات» به نام فیلیپ لرش، موضع اصلی خود را چنین ترسیم می کند:

الف

·       «با منشاء قرارد ادن معرفت درونی از سوی «فلسفه حیات»، تفکر عقلی ـ مفهومی اعتبار خود را به عنوان تنها راه قابل قبول شناخت «عینی» از دست می دهد و کلیه روندهای غیرعقلی شهود و اشراق یعنی غرایز، هیجانات، عشق ها، امیال و عواطف، فونکسیون معرفتی کسب می کنند.

ب

·       شهود و اشراق به اعتبار عینی اولیه و مستقل خود دست می یابند.

ت

·       شهود و اشراق از عرصه ذهنی (سوبژکتیو) محض پا فراتر می گذارند و به معرفت جهان قادر می گردند.

پ

·       موضع فکری تجربی ـ نظری «فلسفه حیات»، سرانجام در یک اپریوریسم ماورای عقلی (ترانس راسیونال)  که در تضاد آشکار با اپریوریسم عقلی کانت قرار دارد، به نقطه اوج خود می رسد.»

·       مراجعه کنید اپریوریسم ( ماورای تجربی گرائی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ث

·       «جهان در چشم «فلسفه حیات» نه بمثابه سیمای معنوی باطنی، بلکه به مثابه نظامی از اشیای بی سیما جلوه گر می شود که در آن تنها کیفیت های ناشی از باطنیت شهود بمثابه چیزهای بی اهمیت کنار زده می شوند و کمیت ها دو باره به واقعیت عینی باز گردانده می شوند.»
·       (فیلیپ لرش، «مقدمات فلسفه حیات»، ۱۹۳۷)

۱۶

·       در این تعریف فیلیپ لرش، کلیه شاخص های اصلی فلسفه حیات بطور روشن فرمولبندی شده اند که به شرح زیرند:

الف
·       خردستیزی (ایراسیونالیسم)

ب
·       پسیمیسم (بدبینی فلسفی)

ت
·       رلاتیویسم (نسبیت گرائی)

پ
·       اگنوستیسیسم (ندانمگرائی)

·       مراجعه کنید به ایراسیونالیسم (خردستیزی)، رلاتیویسم (نسبیت گرائی)، اگنوستیسیسم (ندانمگرائی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

۱۷

·       نمایندگان فلسفه حیات با تعالیم ایراسیونالیستی، رلاتیویستی و پسیمیستی نقش ویرانگری بازی کرده اند و در تدارک ایدئولوژی فاشیسم آلمانی سهم تعیین کننده ای بعهده داشته اند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر