۱۳۹۶ تیر ۲۱, چهارشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۴۸۱)


جمعبندی از 
مسعود بهبودی
 
هنر چیست؟

حریف
هر اثری که از تماس با اون احساساتم تحریک بشه اسمش هنره برای شخص من

میم
اینکه هنر به چه اطلاق می شود، خود بحث شورانگیزی است:

۱
کسی عکسی از درختی می گیرد.

۲
بهترین عکس حاکی از حرفه ای بودن عکاس است

۳
حاکی از هنرمند بودن او نیست.
چرا؟

۴
شاعری هم شعری راجع به درخت می سراید.

اینجا
شب است و شب زدگانی که چشم شان
صبحی ندیده است

تو
روز را کجا
خورشید را کجا
در خواب دیده، غرق تماشایی، ای درخت؟

این اثری هنری است.
چرا؟

۵
بیولوگی (زیست شناسی) راجع به درخت مقاله ای می نویسد.
این اثر او
اثر علمی (بیولوژیکی) است و نه اثر هنری.
چرا؟

۶
اینکه این ها احساسات کسی را برانگیزند و یا بر نینگیزند
ربطی به هویت آثار ندارد.

۷
هنر چیست؟

۸
هنر فرمی از شناخت واقعیت عینی (مثلا درخت) است.

۹
فرق شناخت هنری مثلا شناخت شاعر با شناخت بیولوگ و یا عکاس چیست؟

حریف
 
عشق رابى معرفت معنا مكن
زر ندارى مشت خودرا وامكن
خوب ديدن شرط انسان بودن است
عيب را در اين و آن پيدا مكن. 
 
حضرت مولانا كبير صوفى كامل وعارف اسرار توحيد ياهـو

لامصب
این نظر مطلقا غلط مولانا که قابل تأیید نیست.

چند مثال ناقابل تا همه اندرز گویان علامه اندکی بیندیشند:

۱
هیتلر و باند خونخوارش ۶ میلیون نفر را در داخل آلمان زنده زنده می سوزانند و ۶۰ میلیون نفر را در خارج از آن سامان نکبت بار به خاک و خون می کشند.

۲
نباید کسی معایب فاشیسم را برشمارد و روشنگری کند تا خلایق خر نگردند و فاجعه نیافرینند؟

۳
طالبان و داعش و خمینی و بن لادن و غیره بمب در مساکن و معابر و مساجد منفجر می کنند و کودکان مردم را شقه شقه می کنند
سینما ها را به اتش می کشند
زندان ها را بر سر اسیران آوار می کنند
نباید کسی لب به انتقاد بگشاید؟

به این دلیل که خردستیز عیاش بی شرمی به نام مولانا
در قرون وسطی
گفته که عیب کسی را نباید کشف و افشا کرد؟

علت ذلت زنان و نه فقط زنان
در افغانستان
خارجی
است.

۱
افغانستان همه چیز داشت.
رشک انگیز بود در منطقه خاور

۲
تا امپریالیسم و نظام برده داری عرعرستان
با دلارهای نفتی
تروریسم هار اسلامی را به جان مردم افغانستان انداختند.

عشق ربط تعیین کننده ای به ازدواج و شجاعت و ننه و خاله و عمه و غیره ندارد.

۱
آدم
کسی را می بیند و قوای درونی اش
غریزه و ژنه تیک و عواطف و روانشناسی و اتیک و استه تیک و پداگوژیک (اخلاق و زیبائی شناسی و طرز تربیت)
کششی خودپو و غیر ارادی در او
نسبت به آن کس
پدید می آورند.

۲
عشق به همین دلیل فرمی از وابستگی است و یکطرفه می ماند.

۳
حتی قوی ترین عشق ها
عشق مادر و پدر به فرزند
یکطرفه می ماند.

قانون طبیعی همین است.
در غیر این صورت فرزند از خانواده دل بر نمی کند و
تشکیل خانواده نمی دهد،
وابسته می ماند و جامعه درجا می زند و می گندد.

۴
عشق
ـ روی هم رفته ـ
چیز مثبتی نیست.

عشق مخرب است.
ولی دست خود آدم ها نیست.

عشق بدترین دشمن آدمی است.

۵
عاشق کسی شدن
نه هنر است و نه شق القمر.

فریب اجامر طبقه حاکمه را نباید خورد.
عاشق شدن نشانه خریت است.
به همین دلیل اجامر طبقه حاکمه
از حافظ تا شهریار
خردستیزند.

خرد مانع عاشق شدن به هر رهگذری می شود.

۶
هنر پیدا کردن دوست است.

دوستی رابطه ای دو طرفه است.
دوستی مبتنی بر برابری است.
دوستی مبتنی بر عشق دو طرفه است.
دوستی تحت حمایت عقل امکان پذیر می گردد.

۷
هنرتر از هنر و شق القمر تر از شق القمر
پیدا کردن رفیق است.

رفاقت رابطه ای از جنس الماس است.
سعادتمند کسی است که رفیقی دارد.

حمایت امپریالیسم از سلاطین و شیوخ و فقها و فوندامنتالیسم ها 
معنای عمیق تری دارد.
چیست؟

این نشانه سقوط طبقه ای اجتماعی ئی به نام بورژوازی است.

ما در تاریخ با دو بورژوازی سر و کار داریم:

الف
بورژوازی آغازین
با نمایندگاهی چون روبسپیر، روسو، لامتری، دآلمبر، هلوه تیوس، هولباخ، کانت، فیشته، هگل، فویرباخ.
فلسفه بورژوازی آغازین با هگل به پایان می رسد:
هگل خاتم الفلاسفه بورژوازی آغازین است.
عنوان اثری از مارکس همین است.
لودویگ فویرباخ و پااین فلسفه کلاسیک آلمان

روبسپیر در کوچه و خیابان های پاریس شطی از خون اشراف فئودال به راه می اندازد.
گردن شاهان را به گیوتین می سپارد.

بورژوازی آغازین تا مغز استخوان ضد فئودالی، ضد روحانی، ضد برده داری، ضد مذهبی است.
ناپلئون لشکر کشی می کند و مناسبات نوین سرمایه داری را در کشورهای تسخیر شده برقرار می سازد.
برده ها و رعایا را آزاد می سازد.
بساط نظامات برده داری و فئودالی را برمی چیند.

ب
بورژوازی واپسین
که همه دستاوردهای علمی و هنری و فکری و فرهنگی و فلسفی بورژوازی آغازین را به گور می سپارد و یا بدترین دشمنان بورژوازی آغازین
متحد می شود.
این بورژوازی واپسین به نمایندگی شوپنهاور و نیچه و پوپر و زباله های دیگر مبلغ برده داری و فاشیسم است.
مبلغ مدهب و خریت و خرافه و خردستیزی و اخلاق ستیزی است.
مؤسس نیهلیسم اخلاقی و خردستیزی همین نیچه است.
مخالفت نیچه با مذهب یهودی و مسیحی به دلیل حمایت مذاهب از اخلاق و هومانیسم همبستگی با همنوع است.

نیچه خاتم الفلاسفه بورژوازی واپسین است.

نظام اجتماعی ـ اقتصادی عربستان سعودی برده داری ـو فئودالی است
ولی متحد ارگانیک بورژوازی واپسین است.
پاپ واتیکان نماینده کلاسیک اشرافیت فئودالی است
ولی متحد ارگانیک بورژوازی واپسین است.
خیلی از سران دول امپریالیستی (مرکل و تره زا می و غیره) و هیئت های حاکمه مربوطه کشیش زاده اند.
القاب گراف فون فلان بر دوش دارند.
 
صرفا شخصیت‌ها هستند که جهان را به جنبش درمی آورند، قطعاً نه مفاهیم یا ایدئولوژی ها.
اسکار وایلد

این جفنگ اسکار وحشی ارزش علمی ندراد:

سازنده تاریخ توده های مردم اند.

۱
شخصیت ها در لحظات معینی
توده را به دنبال می کشند و به دست توده
نقش مثبت و یا منفی بازی می کنند.

۲
هم هیتلر شخصیت است و هم لنین

۳
نقش تعیین کننده از آن توده است.

۴
برای جنبش انقلابی به تئوری انقلابی نیاز بی چون و چرا هست.

۵
مفاهیم (کلمات)
آجرهای اساسی احکام (افکار، نظرات، قضاوت ها) اند
و
احکام (جملات)
اجزای اصلی تئوری اند.

به حکیمی گفتند
چرا دست به انتقاد اجتماعی نمی زنی؟
جواب داد:
به انتقاد از خود مشغولم.
حریف

ایراد این حکیم و بینش او چیست؟

۱
ایراد حکیم تو این است که فقط چشم دارد و نه دو چشم.

۲
انتقاد همیشه مدال دو طرفه است:
دیالک تیکی از انتقاد از خود و انتقاد از همنوع (جامعه) (انتقاد اجتماعی) است.

۳
یکی بدون دیگری ممکن نیست.

۴
مدال یک رویه مدال نیست.

۵
به حکیمت بگو تا بداند و رستگار شود

ست ترین انسان
کســی است که
راز دوران دوستـی را
به وقت دشمنــی فاش سازد

جبران خلیل جبران

۱
افشای نقاط ضعف دوست سابق
ربطی به پستی ندارد.

۲
اولا نشانه کوته فکری دوست است که رازش را با دوست در میان می نهد
و
نمی داند که دوستی هر آن می تواند به دشمنی مبدل شود.

۳
ثانیا نشانه تبدیل دوستی به دشمنی است و دوست سابق قصد صدمه زدن دارد.

۴
ثالثا درس آموز است.
چون وقوف به نقاط ضعف خود در درازمدت به نفع فرد مربوطه است

تو
لامصب
یکی از علمای علوم طبیعی و تجربی هستی.

۱
ولی به سوالات مطروحه
تره حتی خرد نمی کنی:

الف
دوستی چیست؟

ب
پیش شرط تشکیل دوستی چیست؟

۲
ما با ۴ مفهوم در این رابطه مثبت میان انسان ها سر و کار داریم:

الف
آشنایی (ضد بیگانگی)

ب
عشق (ضد نفرت)

پ
دوستی (ضد دشمنی)

ت
رفاقت

۳
تفاوت اینها با یکدیگر چیست؟

اجامری که توان خرید آیینه ندارند، سگ می خرند و خیال می کنند که دوست خریده اند.

۱
این اندیشه به چه معنی است؟

۲
کسانی که توان خرید آیینه ندارند
تا
به قول فروغ فیلسوف
نام منجی خود را از آن بپرسند،
یعنی به خودشناسی و خودآگاهی برسند
و
بهترین دوست خود را در خویشتن خویش بازشناسند،
سگ می خرند.

۳
سگ به بوی موله کول های فرار و بویناک اندام اینها معتاد می شود
و
دیوانه وار دنبال شان می رود
و
بسان عادم های معتاد
برای رسیدن به هرویین مطلوب
به هر ذلتی تن در می دهد.

۴
آنگاه اینها که چنین انتظاری و تعریفی از دوست دارند،
خیال می کنند که دوست پیدا کرده اند و شق القمر کرده اند.

۵
دوست
اما کیست؟

۶
دوستی
چه تعریفی دارد
و
چگونه می تواند تشکیل شود؟

دلیل تحقیر زنان
زحمتکش و مولد بودن مضاعف آنان است.

۱
زنان
هم
مولد مثل
اند
و
هم
مولد در خانه و مزرعه و شرکت و اداره و کارخانه
اند.

۲
در طرز «تفکر» برده داری و فئودالی
کار و تولید و خدمت
ننگ و عار است

۳
به همین دلیل
واژه های زن و عمله و حمال و دهقان و رعیت و کنیز و کلفت و نوکر و غلام و بنده و گاو و گوسفند و خر و استر و قاطر و سگ و پابرهنه و بی همه چیز و غیره
فحش واژه اند.

۴
اسامی انگل ها و لاشخورها
اما
فخر واژه اند.

۵
نجبا
فقها
اشراف
اعیان
سرمایه دار
پولدار
متمول
کارخانه دار
زمیندار
گله دار
و
غیره
تجلیل واژه اند.

۶
زنده باد زنان و زحمتکشان

۷
ننگ و نفرین بر انگلان و مفتخوران

نه.

۱
شنا کردن در جهت مخالف جریان واقعی رود
نشانه خریت است.

۲
ماهی های موسوم به لکس در پایان عمر
برای تکثیر نوع
به این کار کمرشکن و مرگ آور مبادرت می ورزند و آش و لاش و لاشه می شوند.

۳
نسل بعدی ماهی ها با تغذیه از لاشه های آنها رشد می کنند.

۴
دلیل خریت بودن شنا در جهت مخالف رود را باید در قانونی به نام دیالک تیک جبر و اختیار جست:

۵
اختیار و یا آزادی آدمی به اندازه شناخت او از جبر و یا ضرورت و یا قانونمندی های عینی هستی و یا سمت و سوی جریان رود است.

۶
شناخت قوانین و قانونمندی های عیینی هستی
نه برای زیرپا نهادن آنها
نه برای شنا کردن بر خلاف سمت و سوی مکشوفه جریان رود
بلکه برای شنا کردن در همان جهت است.

۷
مثال
توانا بود هر که دانا بود

به نظر حکیم سرخ طوس
پیش شرط توانایی
دانایی است و نه خریت و نه خردستیزی.

۸
به زبان حکیم سرخ روس
بدون تئوری علمی و انقلابی
جنبش انقلابی محال است.

۹
پیش شرط تغییر شرایط عینی
شناخت پیشاپیش آن شرایط است.

۱۰
اگر کسی تن به تمرین تفکر و آموزش تئوری علمی و انقلابی درندهد،
در بهترین حالت
خر است.

ممنون

۱
نه.
مفاهیم را نباید تحریف کرد.
تحریف مفاهیم
گناه کبیره است.

۲
بورژوازی به نمایندگی هیتلر
بر خلاف جریان رود زندگی شنا می کرد.
باید نابود می شد.

۳
کمونیست ها
مخالف شنا بر خلاف جریان رود بودند و هستند و خواهند بود
و به همین دلیل پیروز خواهند شد.

۴
ماهی های لکس
به فرمان قوای طبیعی و غریزی و ژنه تیکی
بر خلاف جریان رود شنا می کنند.

۵
طبیعت ـ خدا می خواهد که از نفس بیفتند و بمیرند.
تا نسل بعدی با تغذیه از لاشه آنها رشد کند.

۶
ماهی های لکس
خر اند و نه خردمند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر