۱۳۹۳ مرداد ۲۹, چهارشنبه

قصه های خانم گاف (73)

در قحطقرنی کلمات 
ما نگفتیم، تو تندیسش کن 
در قحطقرنی کلماتی  که با شین شروع شوند،   
 گفتتن و نگفتنش هم یکسان بود.   
گاف سنگزاد


·        اندیشنده در رابطه با هنر رمان خوانی و فن تحلیل رمان در خطبه ای خطاب به «دوستانی» گفت:
·        عجب دوستانی داریم.
·        اگر پول و پله داشتیم و ضمنا اجرت چماقکش در عهد بربریت چوب و چماق سرسام آور نبود، برای هر کدام از دوستان، چماقکشی اجیر می کردیم تا حساب شان را حسابی کف دست شان بگذارد و ما را از شر «دوستان» خلاص کند.

·        قرون وسطی دیری است که سپری شده و بشریت وارد عصر بربریت جدید شده است.
·        رمان را دیگر نمی خوانند.
·        رمان را امروزه یا می شنوند و یا می بینند.

·        و گرنه چگونه می توان یک میلیون صفحه رمان خواند.

·        تحلیل کتاب هم باید پس از اطعام و هضم و جذب آن صورت گیرد.

·        همراه و همزمان با خواندن رمانی، نمی توان آن را تحلیل کرد، ولی می توان جملات گسیخته ای از آن را بفهمی ـ نفهمی نشخوار کرد و به مثابه فهم کتاب به خورد خود و امثال خود داد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر