۱۳۹۳ مرداد ۳۱, جمعه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (161)


فصل پنجم
 ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین
بخش پنجم
معمای حیات به مثابه موضوع وحشت انگیز فلسفه     
 قسمت اول
      هرمه نویتیک حیات:
دیلتی
ادامه

19
·        این طرز تعریف ایدئالیستی سوبژکتیویستی ـ پسیکولوژیزه گر از واقعیت عینی به فلسفه حیات دیلتی خصلت پرگاری می بخشد و به موضع و محتوای مفهوم حیات او نهایتا دوپهلوئی خاصی اعطا می کند.

20
·        پرگار وارگی ضمنا از دو نظر زیر نشئت می گیرد:  

الف
·        اولا از این که دیلتی حیات را از سوئی در دانش تجربی، شعور و یا روح جا می دهد.

ب
·        ثانیا از سوی دیگر، حیات را به مثابه هستی میانسوبژکتیف (میان سوبژکت ها)، فراتر رونده از مرزهای تجربی (ترانسندنتال) تلقی می کند که باید دربرگیرنده شعوری فردی هم باشد. 

·        دیلتی می نویسد:
·        «شعور و عملیات فکری اولیه، ذاتی حیات اند.»

21
·        نامعینیت سرشته به مفهوم حیات از شکنندگی مضاعف تقدم آن نشئت می گیرد:
·        دره ای که دیلتی میان تقدم قایل شدن به مفهوم حیات و قدرت بنیادی و تعیین کننده جا زدن آن از سوئی و تعیین منشاء آن در عمل معرفتی (شعورین) و در خارج از عمل معرفتی خویش پدید می آورد، به هیچ ترفندی پر شدنی نیست.

22
·        مفهوم حیات در قاموس دیلتی به مثابه مفهوم حیات می بایستی در مقابل روانگذشت های من، ثانوی و هیچکاره باشد.
·        تقدم غالب حیات در تفکر دیلتی، اگرچه پرگار وارگی را با این ادعا که «پرگار هرمه نویتیکی» در سطح «تفاسیر» جا دارد و نه در سطح «حیات»، به حیاط پشتی می اندازد، ولی دوپهلوئی را به مثابه مشخصه ماهوی ایدئالیسم جدید و تغییریافته خود تحریف می کند:
·        دوپهلوئی مفهوم حیات به تجسم (جسمیت یابی، مادیت یابی)  نامعین های خود فلسفه حیات بدل می شود.  

23
·        مفهوم حیات و همراه با آن تمامی عمارت مقوله ای (مفهومی) حیات (مفاهیم روانگذشت، معنی، ساختار، فهمیدن، تاریخ) دیلتی تعین تناقض آمیز (آنتی نومیکی) به خود می گیرند.

·        این شبکه و تور مفهومی بزعم دیلتی قرار است که حیات را به دام اندازد، ولی درش به روی  مفاهیم بسته بماند، یعنی بواسطه  مفاهیم قابل تبیین نباشد.

·        دیلتی در نامه ای به گراف پاول یورک می نویسد:
·        «جهان تاریخی با خودمختاری خود به زیندگی (زندگی) خودپوی ظفرمندی می انجامد، به پیوندی می انجامد که در تفکر قابل فرمولبندی نیست، ولی در حیات فردی و در تأثیر متقابل بطرز تحلیلی قابل نمایش است.»
·        (شولنبورک، «مکاتبات دیلتی با گراف پاول یورک فون وارتنبورگ»، 1877 ـ 1897، 1923، ص 156)

24
·        بنابرین، فهمیدن در قاموس دیلتی، فقط تا نمایش تحلیلی می رسد.

·        و هر آنچه که در تفکر غیر قابل فرمولبندی باشد، با توسل به تفکر مفهومی نه قابل درک خواهد بود و نه قابل امتحان.
·        بلکه فقط در روح افراد به مثابه روانگذشت، تجربه روانی خواهد شد.

·        (مفهوم «روانگذشت» را مدیون احسان طبری هستیم.
·        یادش به یاد باد. مترجم)  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر