۱۳۹۳ شهریور ۳, دوشنبه

سیری در شعری از سیمین بهبهانی (5)


 افیون وعده های تهی
(از کتاب رستاخیز
 تاریخ انتشار 1352) 
سیمین بهبهانی
سرچشمه صفحه فیسبوک
رضا بی شتاب
تحلیلی از شین میم شین 

·         این شعر سیمین بهبهانی چند سال پس از پیروزی بظاهر آسان انقلاب بورژوائی سفید سروده شده است.
·        از این رو، می توان در همین شعر، درک اقشار بینابینی جامعه  ایران از این انقلاب را و واکنش نسبت بدان را ردیابی کرد.
·        سیمین بهبهانی بی کمترین تردید یکی از اعضای روشنفکریت لائیک ایران بوده است.
·        او نیما را و نتیجتا سایه و سیاوش را بی شک شخصا می شناخت.
·        ما اما از جهان بینی ایشان کمترین اطلاعی نداریم.
·        شاید تحلیل عینی و علمی اشعار ایشان برای آشنائی با جهان بینی شان مفید افتد و ضمنا به شناخت جامعه نیز کم و بیش کمک کند.

1
شب لالۀ سیاه فلک بود و باز شد
پنهانگر جنایت و سرپوش راز شد

فلک
مجموعه عالم که شامل کهکشان ها و منظومه های شمسی است.

·        معنی تحت اللفظی:
·        شب لاله سیاه روزگار بود، که باز شد و جنایات و اسرار را زیر چتر سیاه خود پنهان کرد.


·        شاعر در این بیت شعر، شاید برای اولین بار، شب را به لاله سیاهی تشبیه می کند، لاله سیاهی که باز می شود و سرپوشی بر جنایات و اسرار پشت پرده می نهد.

·        در این بیت با این تصور و تصویر از کدامین حقایق عینی پرده برداشته می شود؟

2
شب لالۀ سیاه فلک بود و باز شد
پنهانگر جنایت و سرپوش راز شد

·        حریفی در نقدی بر تحلیل ما از شعری از شاعری نوشته بود:
·         «شما از کجا می دانید که در دل شاعر چه می گذرد؟»

·        از حریف چه پنهان که برای روانگذشت های شاعر از اهمیت خاصی برخوردار نیستند.
·        ما شعر را و هر چیز مادی و روحی و فکری اجتماعی دیگر را در پیوند دیالک تیکی با شرایط اجتماعی می بینیم.

·        شعر فرمی از شعور است و شعور انعکاس وجود است.
·        در آئینه شعر می توان جامعه را دید.
·        همین و بس.

3
شب لالۀ سیاه فلک بود و باز شد
پنهانگر جنایت و سرپوش راز شد

·        این شعر در سال 1352 انتشار یافته است.
·        در این بیت شعر بیشک جامعه و شاید جهان است که در آئینه شفاف ضمیر (دل) شاعر انعکاس می یابد:
·        فلک می تواند به معنی طبقه حاکمه تفسیر شود که دیالک تیکی از طبقه حاکمه ملی و بین المللی است.
·        طبقه حاکمه بین المللی سرمایه داری انحصاری ـ دولتی (امپریالیسم) است.
·        طبقه حاکمه ملی تا قبل از پیروزی انقلاب بورژوائی سفید، ترکیبی از اشرافیت بنده دار و فئودال و بورژوازی سنتی و مدرن بوده است.
·        ترکیب طبقه حاکمه ملی اما پس از پیروزی انقلاب سفید دستخوش تحول می گردد:
·        با پیروزی انقلاب بورژوائی سفید اشرافیت بنده دار و فئودال از متحد طبقاتی به مخالف طبقاتی طبقه حاکمه جدید یعنی بورژوازی مدرن تبدیل می شود.

·        این اما به چه معنی است؟

4
شب لالۀ سیاه فلک بود و باز شد
پنهانگر جنایت و سرپوش راز شد

·        این بدان معنی است که طبقه حاکمه سابق دو شقه می شود:

الف
·        شقه بورژوائی مدرن و خواه و ناخواه انقلابی با دستگاه دولتی جدید و با ارگان های سرکوب جدید.

ب
·        شقه فئودالی ـ بورژوائی ـ سنتی و روحانی و خواه و ناخواه ارتجاعی با نهادها و امکانات مادی و ایدئولوژیکی دیرین ولی مصدوم خویش:
·        با بازارها و حوزه های خرافیه
·        با تعزیه ها و مراسم سنتی ـ مذهبی دیرین و ریشه دار
·        با مساجد و منابر و علما و فضلای رنگارنگ در پوشش های چپ و ماورای چپ و راست و ماورای راست.

5
شب لالۀ سیاه فلک بود و باز شد
پنهانگر جنایت و سرپوش راز شد

·        پیروزی انقلاب بورژوائی سفید در واقع و در عمل پیروزی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری بر فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی به انضمام بقایای فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی ماقبل بوده است.
·        یعنی بطور عینی پیروزی انقلاب بر ارتجاع بوده است.
·        در این دوره یعنی در سال انتشار همین شعر، مبارزه طبقاتی مهیبی میان طبقه حاکمه انقلابی و مدرن جدید و بخش سلب قدرت و مالکیت شده طبقه حاکمه قدیم شعله می کشد.


·        تیزهوش ترین و رئالیست ترین روشنفکر جامعه موسوم به محمود دولت آبادی در اثر معروف خود تحت عنوان «کلیدر» گوشه ای از این رزم طبقاتی را تصویر می کند.

·        غلامحسین ساعدی نیز در برخی از آثار خود همین تحول اجتماعی عمیق را منعکس می سازد.
·        مثلا در قصه غصه سرمایه دار جوانی که در منظقه ای به استخراج گوگرد مبادرت می ورزد.

·        شاید تفاوت اصلی محمود دولت آبادی با بقیه روشنفکران جامعه، سمتگیری بینشی رئالیستی سرسخت و سمج و باج نگیر و رشوه ستیز و رادیکال او باشد.

·        محمود دولت آبادی ما را بلحاظ شخصیت به یاد ماکسیم گورکی می اندازد.  

6
شب لالۀ سیاه فلک بود و باز شد
پنهانگر جنایت و سرپوش راز شد

·        در این بیت سیمین بهبهانی احتمالا و در اشعار شاملو و لاطایلات جلال آل احمد و برخی از آثار ساعدی مثلا «ما نمی شنویم» و  «از همه جا می شود، شروع کرد» بی شک، تحولات بورژوائی ـ انقلابی جدید از منظر ارتجاع فئودالی استنباط، تصور و تصویر می شوند:
·        انقلاب سفید به مثابه توطئه ای توخالی تلقی می شود، تا جنایات طبقه حاکمه بر ضد جنبش ملی تحت رهبری مصدق و بویژه بر ضد حزب توده را سرپوش نهد و اسرار ساخت و پاخت طبقه حاکمه با امپریالیسم را ماستمالی و پنهان کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر