۱۳۹۳ مرداد ۳۰, پنجشنبه

مقوله «رقیب» در آثار خواجه شیراز (50)

تجاوز جنسی به دانش آموزان ابتدایی تهران 


تحلیلی از شین میم شین 

دلبرا بنده نوازی ات که آموخت، بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم

·        معنی تحت اللفظی:
·        دلبر عزیز، چه کسی به تو بنده نوازی آموزش داده است؟
·        خودت بگو.
·        چون من هرگز گمان نمی کنم که رقبای تو به تو بنده نوازی آموخته باشند.

·        درک معنی این بیت غزل خواجه آسان نیست:

1
دلبرا بنده نوازی ات که آموخت، بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم

·        در این بیت غزل خواجه، واژه رقیب از سوئی نه فقط به معنی مراقب دلبر، بلکه ضمنا به معنی مربی دلبر بکار می رود.
·        چون فقط مربی دلبر می تواند مکلف و موظف به تربیت رفتاری و نظری دلبر باشد.
·        اگر منظور خواجه این باشد، می توان گفت که مفهوم رقیب ـ خواه خواجه بخواهد و خواه نخواهد ـ محتوای مثبت در ایدئولوژی فئودالی  و محتوای منفی در ایدئولوژی هومانیستی ـ انقلابی کسب می کند.

2
·        منظور خواجه اما می تواند این هم باشد که دلبر بطور غیرمستقیم از رقبای خود می آموزد:
·        یعنی رقبای خود را در زمینه ی نحوه رفتار با دلباختگان (سرسپردگان، وابستگان، زیردستان) سرمشق خود قرار می دهد.
·        مثلا می بیند که خوانین و سلاطین دیگر محبت الکی به بندگان و غلامان و سرسپردگان و وابستگان خود می کنند، او هم به نوبه خود همان رفتار را تکرار می کند.
·        اگر چنین باشد، این به معنی رفتاری صوری و فرمال و چه بسا حتی فرمالیته و بی محتوا خواهد بود و خود دلبر عملا و عینا سلب هویت و استقلال اندیشه و عمل خواهد شد.
·        یعنی تا حد پیرو و مقلد و کپی بردار و رونویس تنزل خواهد یافت.
·        به همین دلیل هم خواجه از مفهوم «هرگز ظن نبردن» استفاده می کند.
·        این البته هم نوعی خودفریبی در رابطه با دلبر و هم نوعی خواهش و طلب مهری محتوامند از دلبر است.

3
دلبرا بنده نوازی ات که آموخت، بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم

·        اخیرا یکی از اعضای علامه طبقه حاکمه در دستگاه «عدل علی» گستری در رابطه با تجاوز جنسی ناظم مدرسه ای به کودکان مردم، در مطبوعات کشور یأجوج و مأجوج گفته است که تجاوز جنسی ناظم به کودکان مردم، نه جبری، بلکه اختیاری بوده است:
·        دو طرفه بوده است.
·        کسی کسی را به سکس مجبور نکرده است.
·        کودکان مردم داوطلبانه تن به تجاوز جنسی داده اند.
·        طرف ضمنا درست در سنت تفکر طبقات اجتماعی واپسین با تیری نامرئی چندین نشان زده است:

4
·        علامه  اولا تجاوز جنسی ناظم مدرسه به کودکان مردم را نوعی رابطه مدرن مد روز در غرب امپریالیستی قالب کرده است.
·        یعنی به مثابه همان رابطه همجنسگرائی از دیرباز جایز و رایج در کشور عیران و عنیران جا زده است:
·        هم ناظم و هم کودکان مردم متنفر از جنس زن بوده اند و هموسکسوئل.
·        مگر چه عیبی دارد، وقتی که رسانه های امپریالیستی شب و روز لحظه به لحظه از هر ذلتی، عزتی می سازند.

5
·        علامه ضمنا در سنت تفکر پسیکولوژیستی طبقه حاکمه امپریالیستی، برای تجاوز جنسی ناظم به کودکان مردم، دلیل پسیکولوژیکی هم ارائه داده است.
·        بنظر علامه کودکان همیشه بلحاظ پسیکولوژیکی تمایل به سکس با بزرگتر دارند.
·        هنر نزد عیرانیان و عنیرانیان است و بس. 

6
دلبرا بنده نوازی ات که آموخت، بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم

·        کودکان مردم تحت سیطره ایراسیونالیسم امپریالیستی ـ فوندامنتالیستی ـ اسلامی خواه و ناخواه با ایدئولوژی فئودالی ـ بنده داری و در تحلیل نهائی با ایدئولوژی طبقات اجتماعی واپسین تربیت می شوند و بنده وارگی نسبت به هر کس که در هیرارشی اجتماعی بالاتر باشد، برای شان امری جبری، عادی و حتی ایدئال جلوه گر می شود.
·        ناظم هم در حقیقت به «بنده نوازی» کودکان بندگان خدایان زمینی و آسمانی کمر بسته است.
·        ناظم مدرسه حتما نباید کسی را به رابطه جنسی مجبور کند.

7
دلبرا بنده نوازی ات که آموخت، بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم

·        زمینه تمکین به هیرارشی اجتماعی از هر نوع و رقصیدن به ساز این و آن برای گرفتن نمره بهتری، دستمزد بهتری، پست بهتری و یا به امید برخورداری از رفتار تحمل پذیرتری، مثلا نجات از ضرب و شتم و تنبیه و تحقیر و توهین و تخریب و شکنجه و اعدام و غیره، با پیش زمینه ی پداگوژِکی و ایدئولوژیکی مناسب در مکتب خواجه ها و شیخ ها و علما و شعرا و فضلای وطنی و بین المللی فراهم می آید.
·        به همین دلیل هم جامعه و جهان رفته رفته به جنده خانه همه جانبه تبدیل می شود و اعضای جامعه و جهان همه از دم به جنده واره های تمامعیار.
·        به همین طریق همه اعضای جامعه و جهان در پله های مختلف هیرارشی اجتماعی، تجسم  دیالک تیکی از جنده و عیاش می شوند:
·        جنده در رابطه با بالائی ها و عیاش در رابطه با پایینی ها.
·        دیالک تیکی از فاعل و مفعول.

ادامه دارد.

۱ نظر: