۱۳۹۲ شهریور ۴, دوشنبه

سیری در گلستان سعدی (79)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت ششم
(گلستان با ب اول، ص 25 ) 
تحلیلی از شین میم شین   
 
نکند جور پیشه، سلطانی
که نیاید ز گرگ، چوپانی

·       معنی تحت اللفظی:
·       ستمگر نمی تواند سلطنت کند.
·       به همان سان که گرگ نمی تواند شبان باشد.
·        
·       سعدی در این بیت، با تکتیری در آن واحد چندین نشان ایدئولوژیکی تعیین کننده می زند.

1
نکند جور پیشه، سلطانی
که نیاید ز گرگ، چوپانی

·       سعدی در این بیت، دیالک تیک فراز و فرود را نخست به شکل دیالک تیک شاه و توده بسط و تعمیم می دهد و با استفاده از تئوری تثلیث «گله ـ شبان ـ گرگ»، شاه ستمگر را گرگ می نامد و شایسته سلطنت نمی داند.

2

·       تئوری تثلیث «گله ـ شبان ـ گرگ»، باید  مستقلا مورد بررسی قرار گیرد.

·       سعدی این تئوری را برای عوامفریبی اختراع کرده است.

·       در این تئوری انحرافات فلسفی جدی زیر جاسازی شده است:

الف


·       در این تئوری اولا توده مولد و زحمتکش به مثابه رمه و گله گوسفند تلقی می شود.

·       مفهوم «گله» بی کلامی ـ حتی ـ صفاتی را در ذهن خواننده احیا می کند.

ب
·       گله از افرادی بی شعور تشکیل می یابد.
ت
 

·       گله برای استثمار شیر و گوشت و پشم و کود پروار می شود.

پ

·       گله ارزش، آزادی و استقلال فی نفسه (در خود) ندارد و همانطور که درخت برای میوه کاشته می شود، گله مردم هم برای استثمار طبقه حاکمه پروار می شود.

ث

·       گله اوبژکت است و نه سوبژکت (چیز واره است و نه فاعل واره، نه انسان واره)

ج
·       گله مصرف کننده است، نه مولد.

ح

 سوبژکت تاریخساز

·       گله هیچکاره، تماشاچی و منفعل است و نه سازنده، نه تحول بخش، نه تاریخساز.

3


·       سعدی سلاطین فئودالی را به مثابه شبان جا زده می زند.

·       مفهوم «شبان» بی کلامی ـ حتی ـ صفات زیر را در ذهن خواننده احیا می کند:

الف
·       شبان مالک گله نیست.

ب
·       شبان گماشته از سوی صاحبان گله است.


ت


·       شبان پاسدار و محافظ گله از گزند گرگ است.

پ

·       شبان در چند و چون گله نفع شخصی ندارد.

ث

·       شبان مزد بگیری بیش نیست و هر وقت صاحب گله اراده کند، می تواند تعویض، اخراج و بیکار شود.

ج
·       شبان ضمنا راهنمای گله است.

ح

·       رابطه شبان با گله بر اساس دیالک تیک بیم و امید استوار شده است:
·       سگ، دگنگ، سنگ، بند و خنجر شبان وسایل اعمال زور و تضمین بیم اند.

4


·       مفهوم «گرگ» بی کلامی ـ حتی ـ صفات زیر را در ذهن خواننده احیا می کند:

الف
·       گرگ دشمن گله است.

ب
·       گرگ مستقیما دشمن شبان نیست.

ت

·       سلاطین با مبارزه بر ضد گرگ، نه از منافع طبقاتی خود و طبقه خود، بلکه از منافع توده علیل و ذلیل و منفعل (گله) دفاع می کند.
پ

·       بنابرین، سلاطین انسان های خادم خلق و از خود گذشته ای اند.

ث

·       از این رو، گله باید قدر دان و سپاسگزار شبان باشد:
·       به عبارت روشن تر، توده باید قدر دان، خراج پرداز و سپاسگزار سلاطین باشد.
·         
ج

·       گرگ ضمنا موجودی خردستیز، بی رحم و قسی القلب است و می تواند به کشتار کور دهها گوسفند بپردازد.

5

·       سعدی بدین طریق تضاد اصلی جامعه را مورد جعل و تحریف قرار می دهد.

·       در فلسفه سعدی، تضاد اصلی جامعه فئودالی ـ بنده داری به شکل تضاد گله و گرگ در می آید، نه به شکل تضاد توده و طبقه حاکمه، که شاه یکی از اعضای اصلی و مهم آن و ضمنا نماینده آن است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر