۱۳۹۲ مرداد ۲۵, جمعه

چاله ها و چالش ها (320)


سرچشمه:
صفحه فیسبوک
صمد ارسی

صمد
چیزی که درستی عمل و ایدئولوژی را می تواند ثابت کند، نه در حال سکون، بلکه در یک حرکت اجتماعی است.

·       هسته معقول در این حکم (جمله) صمد اما کجا ست؟  

1

·       صمد در این حکم خویش بطور ناخودآگاه، دیالک تیک پراتیک و تئوری را به شکل دیالک تیک حرکت اجتماعی و ایدئولوژی بسط و تعمیم می دهد.

·       اما چرا بطور ناخودآگاه و نه آگاهانه؟  
2

·       به این دلیل که صمد عمل و ایدئولوژی را همزمان به محک عمل (حرکت اجتماعی) می زند.
·       اگر این بسط و تعمیم دیالک تیک پراتیک و تئوری (عمل و اندیشه) آگاهانه می بود، این ایراد پدید نمی آمد.

3
چیزی که درستی عمل و ایدئولوژی را می تواند ثابت کند، نه در حال سکون، بلکه در یک حرکت اجتماعی است.

·       هسته معقول حکم مخدوش صمد این است که اندیشه باید به محک عمل زده شود.
·       به عبارت دقیقتر، در دیالک تیک پراتیک و تئوری، در تحلیل نهائی، نقش تعیین کننده از آن پراتیک است.
·       ما باید در روند تحلیل نظر صمد دلایل ایشان را در زمینه پراتیک اجتماعی سوبژکت مورد نظر (فدائیان و مجاهدین) مورد بررسی قرار دهیم.

صمد
رفقای فدایی و مجاهدین خلق در دوران تاریک ستم شاهی نیاز مبارزه را دیدند و در آن دوران با توجه به تجربه پیشینیان که از شیوه های سازشکارانه و لیبرالی یا انحرافی توده ها را به شکست کشانده بود، این نسل جدید با بررسی دلایل شکست حزب توده و جبهه ملی با برداشت خرده بورژوایی از مبارزات مشی چریکی که محبوبیت فراوانی در سال های ۶۰-۷۰ داشت برگزیدند.

·       این فراز از نوشته صمد را بهتر است نخست تجزیه و بعد تحلیل کنیم:

صمد
رفقای فدایی و مجاهدین خلق در دوران تاریک ستم شاهی نیاز مبارزه را دیدند...


·       در این حقیقت امر که فدائیان و مجاهدین بر ضد طبقه حاکمه در اواخر دوره سلطنت محمد رضا شاه یعنی پس از انجام  اصلاحات ارضی به مبارزه برمی خیزند، تردیدی نیست.

·       مسئله فقط این است که از چه موضع طبقاتی مشخصی این مبارزه صورت می گیرد.

·       چرا این مبارزات پس از اصلاحات ارضی از سوی همه گروه های مذهبی و لائیک همزمان شروع می شود؟

1

·       صمد که محک تعیین ایدئولوژی احزاب و سازمان ها را «حرکت اجتماعی» آنها می داند، باید به این سؤال جواب بیابند.
·       شاید هم یافته اند.
·       ما باید در روند تحلیل نظرات ایشان به این مسئله هم توجه داشته باشیم.
·       استنباط ما این است که مبارزه بر ضد طبقه حاکمه جدید صرفنظر از فرم های مختلف آن مبارزه، از موضع ارتجاعی، یعنی ماقبل سرمایه داری، مثلا  فئودالی صورت می گیرد:

الف

·       هم دستگاه روحانیت به مثابه تجسم فئودالیسم مادی و معنوی (طبقاتی و ایدئولوژیکی) علنا و بی پرده وارد مبارزه بر ضد رژیم انقلاب سفید می شود.

ب


·       هم مدعیان مدرنیزاسیون مذهب تحت لوای شریعتی و مجاهدین و این و آن وارد صحنه مبارزه می گردند.    

ت

امیر پرویز پویان

·       هم فدائیان و غیره با نقاب سرخ و با ادعای پیشاهنگی طبقه و توده ی زحمت به تبلیغ و عمل آغاز می کنند.
·       بخش اعظم رهبری فدائیان به عنوان مثال، خاستگاه طبقاتی فئودالی ـ روحانی ـ خرده بورژوائی ـ سنتی داشته اند و کماکان دارند.

پ


·       حزب توده که زیر ضربات کودتای امپریالیستی بلحاظ کمی و کیفی بشدت تخریب و تضعیف شده بود، قادر به موضعگیری  طبقاتی روشنی در رابطه با انقلاب سفید نمی گردد و احتمالا دو شقه می شود:

1

·       اکثریت رهبری حزب توده به مبارزه بر ضد طبقه حاکمه جدید تمایل دارد.

2

·       اقلیت آن به حمایت از انقلاب ضد فئودالی ـ ضد روحانی سفید.

ث

·       ظاهرا بخشی از رهبری حزب توده که به جناح اقلیت تعلق داشته، از تبعید به ایران برمی گردد تا به حمایت از انقلاب ضد فئودالی ـ ضد روحانی بپردازد.

·       رژیم شاه اما آنها را بر سر دو راهی قرار می دهد:
·       یا پشت کردن به حزب توده و یا مرگ!

·       آنها نیز مرگ را بر پشت کردن به حزب خویش ترجیح می دهند و اعدام می شوند.

ج

·       این پدیده باید از طرف محققین توده ای تحلیل رئالیستی و مستند و دقیق شود.
·       چون ما اسناد و اطلاعات لازم برای بررسی دقیق این مسئله را در اختیار نداریم.

·       اینکه چرا رژیم شاه به این جنایت حماقت آمیز دست می زند، خود مسئله نظری دیگری است.

·       تحلیل نظری ما به شرح زیر است: 
1

·       رژیم انقلاب سفید سرمست از باده پیروزی است.

·       ارتجاع فئودالی ـ روحانی را سرکوب کرده و تا حد زیادی ایزوله نموده است.
·       از حمایت همه جانبه توده های دهقانی (رعایای سابق) و طبقه کارگر و اقشار بینابینی (اصناف) و بورژوازی مدرن ملی برخوردار است.
·       از این رو برای حمایت بخش اقلیت رهبری حزب توده تره هم خرد نمی کند و برای خوش رقصی در بزم امپریالیسم دست به خونریزی خردستیز دیگری می زند و به عنوان سنتی به فوندامنتالیسم خمینی به میراث می نهد.  

2

·       دلیل دیگر این جنایت حماقت آمیز رژیم شاه، ایدئولوژی آن است.

·       ایدئولوژی انقلابات ضد فئودالی ـ ضد روحانی معمولا لیبرالیسم است.

·       پرچم سرخ انقلابات بورژوائی به شعار آزادی ـ برابری ـ برادری مزین بوده است.

·       ولی بورژوازی از اواسط قرن نوزدهم، لیبرالیسم را بوسیده و کنار گذاشته است.
·       بورژوازی دیگر ظرفیت انقلابی ندارد.
·       بورژوازی دیگر توان بر زبان راندن شعار کلاسیک بورژوازی آغازین را در خود نمی بیند.
·       بورژوازی بلحاظ ایدئولوژیکی به قهقرای عهد عتیق سقوط کرده است.

·       بورژوازی نه تنها بلحاظ ایدئولوژیکی ضد مذهبی نیست، بلکه در مقیاس جهانی با کلیسا و مسجد و منبر به وحدت ایدئولوژیکی رسیده است.

·       در متروپول های سرمایه داری هر روز مذهب و فرقه مذهبی و خرافی جدیدی یا از گور بیرون کشیده می شود، تر و تمیز و تازه می گردد و مد می شود و یا سازمان ها و نهادهای مذهبی قرون وسطائی تقویت و تبلیغ و تحکیم می شوند.

3


·       به همین دلیل زیربنای کاپیتالیستی جامعه ایران پس از انقلاب سفید، از روبنای ایدئولوژیکی درخور خود محروم می ماند.
·       زیربنا اما فقط در صورتی می تواند تحکیم شود که از حمایت روبنای ایدئولوژیکی درخور برخوردار باشد.
·       دیالک تیک زیربنا و روبنای ایدئولوژیکی برای هر فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اجتناب ناپذیر است.

4
 
·       رژیم شاه جای خالی لیبرالیسم را با آنتی کمونیسم پر می کند.
·       این به معنی انتحار داوطلبانه آن است.

·       بقایای رژیم شاه هنوز هم به اشاعه آنتی کمونیسم می پردازند.
·       چند ماه پیش، فرح پهلوی در تلویزیون آلمان به آلمان دموکراتیکی که دیگر وجود ندارد، یورش می برد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر