۱۳۹۲ مرداد ۲۴, پنجشنبه

سیری در گلستان سعدی (77)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت ششم
(گلستان با ب اول، ص 25 ) 
تحلیلی از شین میم شین
    
ملک گفت:
«موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد؟»
وزیر گفت:
«پادشاه را کرم باید، تا بر او گرد آیند و رحمت، تا در پناه دولتش، ایمن نشینند و تو را این هر دو نیست.»

·       معنی تحت اللفظی:
·       پادشاه پرسید:
·       «چگونه می توان سپاه و رعیت گرد آورد؟»
·       وزیر جواب داد:
·        «پادشاه باید بخشنده باشد، تا رعایا و سپاه به جای فرار از او، حول او گرد آیند.
·       باید مهربان باشد تا در پناه دولت او احساس امنیت کنند.
·       و تو هیچکدام از این دو صفت و لیاقت را نداری.»

1


·       جوانشیر در میراث خویش تحت عنوان «حماسه داد» از خشم سلاطین نسبت به وزرای خویش گزارش می دهد که از سلب مالکیت آغاز می شود و به  اعدام در ملأ عام منتهی می گردد.
·       ولی نمی داند، که دلیل تشدید این تضاد کدام است.

·       در همین حکایت سعدی و نه فقط در این حکایت، می توان به یکی از دلایل خشم سلاطین تهی مغز نسبت به وزرای خویش پی برد.

2

·       قشر اجتماعی موسوم به مشاور و ملازم و وزیر و  غیره در دربار های فئودالی جهان به احتمال قوی تجسم خرد عملی و نظری بوده است.
·       تجسم بارز خوداندیشی و جسارت ابراز نظر صریح و بی پرده بوده است.

·       سؤال اما این است که چرا و به چه دلیل این قشر اجتماعی این چنین بی پروا و بی اعتنا به منافع شخصی بسان شعله فروزانی در مقابل سلاطین قدر قدرت خونریز قد می افرازند؟

3

·       دلیل این شیوه عمل و رفتار وزرا و ملازمان و مشاوران اصیل در دربار ها در فونکسیون اجتماعی آنها ست.
·       آنها ایدئولوگ های طبقه حاکمه و منادی و مدافع منافع استراتژیکی طبقه حاکمه بوده اند.
·       به همین دلیل برای انجام فونکسیون اجتماعی خویش پیشاپیش از روی جسد خویش گذشته اند.
·       این شیوه رفتار فقط خاص وزرا و مشاورین ایرانی نبوده است.
·       در همه جای جهان چنین بوده است.
·       هر جا که جای این قشر اجتماعی خالی بوده، حاکمیت طبقه حاکمه مضمحل شده است.

4


·       وقتی آنتونیو گرامشی از روشنفکران ارگانیک طبقه سخن می گوید، منظورش همین قشر اجتماعی بلحاظ کمی اندک و بلحاظ کیفی مؤثر و چه بسا سرنوشت ساز است.

·       سعادتمند طبقه ای که ایدئولوگ های خردمند و جسوری از این دست دارد:
·       یعنی تجسم خوداندیشی و بیان صریح اندیشه خویش اند.
·       تجسم تشکیل نظر و انتقاد بی پرده است.
·       بی اعتنا به پیامدهای ممکنه.

5
وزیر گفت:
پادشاه را کرم باید، تا بر او گرد آیند.

·       اولین صفتی که وزیر خردمند و جسور از پادشاه انتظار دارد، بخشش است.

·       منظور از بخشش اما چیست؟

6

·       دربار های فئودالی از قشری انگل تشکیل می یابند که رفاه خود را مدیون فقر مهیب توده های مولد و زحمتکش است.
·       چنین قشر اجتماعی چیزی برای بخشش ندارد.
·       وزیر نیز از همین حقیقت امر با خبر است.
·       هدف وزیر و در حقیقت سعدی، انصاف و ملاحظه توده به هنگام دریافت بهره و باج و خراج و غیره است.
·       سعدی خود بهترین نمونه از همین مشاوران، ملازمان و وزرا بوده است.
·       سعدی ایدئولوگ ارگانیک طبقه حاکمه فئودالی ـ بنده داری بوده است.
·       تمامت آثار سعدی وقف خدمت به ایدئولوژی طبقه حاکمه است.

·       هراس سعدی از این است که بهره کشی از توده به حدی شدید باشد که رعایا از املاک اربابی فرار کنند، چرخ تولید اجتماعی از حرکت باز ایستد و جامعه و همبود فرو پاشد.

7
وزیر گفت:
 و رحمت، تا در پناه دولتش، ایمن نشینند.

·       صفت دوم مهربانی پادشاه نسبت به توده است.

·       سؤال اما این است که چگونه می توان مهربان بود و ضمنا حکومت کرد؟

·       سعدی به این  حقایق امور واقف است.
·       پدر او نیز از مشاوران و ملازمان سلاطین فارس بوده است.
·       سعدی به احتمال قوی اصول اساسی مشاورت را در مکتب پدر آموخته است.
·       سعدی شیوه رفتار سلاطین با توده و حتی درباریان را در آثار خویش با دقتی خارق العاده تعیین کرده است.
·       مهربانی سلطان را در چارچوبی دیالک تیکی تبیین کرده است:
·       نه چندان مهربان که احترام و اوتوریته سلطنتی لطمه بردارد و نه چندان بی رحم و قسی القلب که عرض حال و مشاورت محال گردد.
8
وزیر گفت:
و تو را این هر دو نیست.

·       وقتی از شهامت خارق العاده وزرا و ملازمان و مشاوران دربار فئودالی سخن می رود، منظور همین است.
·       صریحتر و بی پروا تر  از این نمی توان عالی ترین مقام جامعه را، ظل الله را مورد انتقاد قرار داد.

·       این در حقیقت نه مشاورت، بلکه انتقاد و هشدار و اخطار است.

·       وزیر در این رابطه نه فردی شخصی، بلکه فردی حقوقی است.
·       نماینده محض طبقه حاکمه فئودالی ـ بنده داری است.
·       زبان سرخ طبقه است.
·       به همین دلیل است که برای دفاع از منافع استراتژیکی طبقه از روی جسد خویش حتی می گذرد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر