۱۳۹۲ مرداد ۲۰, یکشنبه

چاله ها و چالش ها (314)


سرچشمه:
صفحه فیسبوک
جلال سرفراز

خنك آن قماربازي كه بباخت هر چه بودش
بنماند هيچش الا هوس قمار ديگر

سال ها پيش در قطعه شعری از من خبرنگاری سرتق سر درآورد  كه در “ حدود رسمي يك روزنامه ” نمي گنجيد .
معمولا" “ حدود رسمي يك روزنامه ” را شرايط سياسي ـ اجتماعي حاکم و قدرت وقت تعيين مي كنند.
اما آن كه حرفه روزنامه نگاري را تنها بخاطر نان نمي گزيند، طبيعي است كه در چنين حدودي نگنجد.
او انساني است كنجكاو و جستجوگر، كه زاويه دیدش را خودش انتخاب مي كند.
اغلب از جاهاي ممنوع سر در مي آورد و از چيزهايي مي نويسد كه گروهي نمي پسندند.
اين است كه جاي درگيري  پيش مي آيد، و عرصه را بر او تنگ مي كنند.
فرقي نمي كند كه اين روزنامه نگار مسلمان باشد يا غير مسلمان. .
چپ باشد يا ليبرال.
او در جستجوي هوايي تازه است كه فضا را براي خواننده اي كه در شرايط اختناق در حاشيه هاي سپيد روزنامه دنبال واقعيت مي گردد، جذاب كند.
در واقع تلاش مي كند تا صورتك ها را (به قول فروغ) از “رخنه ی ديوار ” پس بزند. ي
عني همان چيزي كه سانسورچيان نمي پسندند.
 چنين روزنامه نگاري اگر هم در ردة “خودي ها ” باشد بزودي طرد مي شود و سر از ميان “ غير خودي ها ” و بيگانگان درمي آورد.
و واي به حال كسي كه جزو خودي ها نباشد.
اين يعني قوز بالاي قوز.
يعني خطر بيكاري، زندان  و همه  دشواري هايي كه كم و بيش در جريانش هستيم.
دست كم ممنوع القلمش مي كنند.
با اين حال ظاهرا" به خطر كردنش مي ارزد.
آن هم در شرايطي كه ديگر چيزي براي باخت نمانده باشد.

زیستن ایران
میم هم حکم مرا صادر کرده است.
(نقل به مضمون) 

میم

·       میم فقط نظرتان را تحلیل کرده.
·       مثل همه ملل متمدن که به جای شلیک بر شقیقه همدیگر، هماندیشی می کنند تا بلکه از همدیگر چیزی بیاموزند.
·       میم حتی خسی نیست تا حکم کسی را صادر کند.
·       میم اتفاقا شاد هم بود که بنی بشری پیدا شده و به استدلال دیالک تیکی هر چند مخدوش و دست و پا شکسته خطر کرده است.
·       چنین چیزی کیمیا ست.
·       اگر احساس دیگری غیر از هماندیشی به شما دست داده، تقصیر خودتان است.
·       میم بدخواه هیچ کسی نیست.
·       اگر نظراتش را قبول ندارید، به جای شکایت به این و آن، نقد کنید.
·       مثل هر بنی بشر متمدن دیگر.

زیستن ایران
شوخی :
کاشکی دادگاهی بود و می شد شکایت کرد .
یک شکایت واقعی به خاطر تک تک کلمات شما:
آخر این چگونه هم اندیشی ست که از آغاز، هم اندیش را حریف بنامی و الی آخر.
جدی:
مطالب شما را خواندم .
شیوه تحلیل شما مطلوب من نیست و لذا دوست ندارم این بحث را ادامه بدهم .

میم

·       حریف معانی مختلف دارد.
·       نگاه کنید به فرهنگ لغات:
·       حریف یعنی هماندیش، همنشین، همدم، معاشر و رقیب.

1
·       مطلوبیت شیوه ما برای ما مهم نیست. 

·       هماندیشی نه به معنی همفکری، بلکه به معنی چالش فکری است.
·       به معنی چالش ایدئولوژیکی است.

2
·       هماندیشی می تواند خیلی تلخ و ناخوشایند باشد.
·       همین احساس محکومیت از سوی شما نتیجه همین حقیقت امر است.

3
·       در میدان هماندیشی حلوا قسمت نمی کنند.

4
·       هماندیشی فرمی از مبارزه طبقاتی است.

5
·       در این پاسخ دوست مان به نظرات شما یک عالمه تئوری ارزشمند به رایگان عرضه شده است:
·       اگر گردش چرخ دیگرگون می بود، قدر دانی درخور از اینهمه ثروت معنوی به عمل می آمد. 

·       ایشان برای کسب همین دانش نظری و اسلوبی دهها سال رنج کشیده اند. 

·       آنگاه خیلی ها به جای قدردانی دشنام و یا متلک تحویل می دهند.
 
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر