۱۳۹۲ مرداد ۳۰, چهارشنبه

جهان و جهان بینی فروغ فرخزاد (41)


فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
تحلیلی از شین میم شین

عصیان بندگی
(1337)
   
هر چه زیبا بود بیرحمانه بخشیدی اش
شعر شد، فریاد شد، عشق و جوانی شد

عطر گل ها شد به روی دشت ها پاشید
رنگ دنیا شد، فریب زندگانی شد.

·       معنی تحت اللفظی:
·       هر چیز زیبا که وجود داشت، با بیرحمی تمام به ابلیس بخشیدی:
·       آن سان که او شعر و فریاد و عشق و جوانی شد.
·       عطر گل ها شد و بر روی دشت ها پاشید.
·       رنگ دنیا و فریب زندگی شد.

·       فروغ در این دو بیت و در ابیات بعدی معلوم نیست که بنا بر کدامین سند تئولوژیکی (فقهی) و یا خرافی مظهر همه چیزهای زیبای دنیا را ابلیس می داند.
·       ما تاکنون چنین روایتی نه در جائی دیده ایم و نه از احدی شنیده ایم.
·       شعر و فریاد و عشق و جوانی و عطر گل چه ربطی به ابلیس بدبخت دارند.
·       فروغ در این ابیات، خود بدترین خرافه ها را به خورد خلایق می دهد.

موج شد بر دامن  مواج رقاصان
آتش «می» شد درون خم به جوش آمد

آن چنان در جان میخواران خروش افکند
تا ز هر ویرانه بانگ نوش نوش آمد

·       معنی تحت اللفظی:
·       ابلیس به اراده تو به موجی در دامان رقاصان بدل شد.
·       به آتش می بدل شد و در خم به جوش آمد.
·       ضمنا چنان جان میخواران را به جوش آورد که از هر خرابه ای بانگ نوش نوش به گوش رسید.

·       مردم در ازمنه سابق به سبب سطح توسعه علمی نازل تکثیر شتابان میکرو ارگانیسم ها در روند تبدیل مواد قندی به الکل (روند احیای شیمیائی و بیوشیمیائی) را به اجنه نسبت می دادند.
·       فروغ در این بند شعر، جای اجنه را با ابلیس عوض می کند.
·       احتمالا در قاموس فروغ اجنه و ابلیس به قبیله واحدی تعلق دارند.
·       چون بنا بر آیات قرآن هر دو از آتش خلق شده اند.
·       ولی همه این چیزهائی که فروغ به ابلیس نسبت می دهد، مثلا موج دامان رقاصان و می در درون خم تهمت های ناروائی اند که او به ابلیس بدبخت می زند.
·       به عبارتی دیگر، فروغ همه عناصر زیبای هستی را ابلیس واره می کند و عملا به اشاعه خرفه های جدید می پردازد.

نغمه شد در پنجه چنگی به خود پیچید
لرزه شد بر سینه های سیمگون افتاد

خنده شد دندان مهرویان نمایان کرد
عکس ساقی شد، به جام واژگون افتاد

·       معنی تحت اللفظی:
·       ابلیس بنا بر اراده تو تبدیل به نغمه شد و در پنجه چنگ زن به خود پیچید و تبدیل به لرزه شد و سینه های سیمین را به لرزش افکند.
·       ابلیس تبدیل به خنده شد و دندان های زیبا رویان را نمایان ساخت و تبدیل به عکس ساقی شد و در جام واژگون افتاد.

·       فروغ در این دو بیت نیز از استحاله ابلیس به دستور رب العالمین به نغمه و لرزه و خنده و عکس دم می زند.

·       اتفاقا آنچه را که فروغ به ابلیس نسبت می دهد، در مذهب مسیحیت، بویژه در موسیقی گروه های مسیحی در غرب به عیسی مسیح نسبت داده می شود.
·        معلوم نیست که فروغ با استفاده از کدامین منابع به این خرافه ها رسیده است.

سحر آوازش در این شب های ظلمانی
هادی گمکرده راهان در بیابان شد

بانگ پایش در دل محراب ها رقصید
برق چشمانش چراغ رهنوردان شد

·       معنی تحت اللفظی:
·       سحر آواز ابلیس در شب های تیره رهنمای راه گم کرده ها در بیابان شد و بانگ پاهای ابلیس در محراب ها رقصید و برق چشمانش چراغ رهنوردان گشت.

·       فروغ ظاهرا همه صفات و سجایای زیبا و زندگی بخش را به ابلیس نسبت می دهد تا بعدا خدا را از اریکه خدائی به زیر کشد و ابلیس را به جای او نشاند و بپرستد.

·       بوی نوعی ابلیس پرستی از این ابیات فروغ به مشام می رسد.
·       باید ببینیم که عاقبت کار به کجا می رسد.
·       در هر صورت، به احتمال قوی، در هیچ کتاب مقدسی خرافه هائی از این دست، وجود نداشته است.

هر چه زیبا بود، بیرحمانه بخشیدی اش
در ره زیباپرستانش رها کردی

آنگه از فریادهای خشم و قهر خویش
گنبد مینای ما را پر صدا کردی

·       معنی تحت اللفظی:
·       هر چیز زیبا که وجود داشت به ابلیس ارزانی داشتی و سر راه زیبائی پرستان رهایش کردی.
·       بعد با نعره های خشماگین خویش آسمان را لرزاندی.

·       ابلیس بدین طریق، زیر قلم فروغ به مظهر زیبائی مطلق بدل می شود تا زیبائی پرستان شیفته خویش و بی خبر و بی اعتنا به خدای زشت سازد.
·       فروغ در واقع همه زیبائی های هستی را در ابلیس تجسم می بخشد:
·       بدین ترفند است که زیبائی پرستی همزمان به معنی ابلیس پرستی جلوه می کند.
·       چنین تصوری اما پایه تئولوژیکی حتی ندارد، چه برسد به پایه علمی.

چشم ما لبریز از آن تصویر افسونی
ما به پای افتاده در راه سجود تو

رنگ خون گیرد دمادم در نظرهامان
سرگذشت تیره قوم ثمود تو

·       معنی تحت اللفظی:
·       در چشمان ما تصویر زیبای ابلیس بود و پیشانی مان بر خاک سجده در پیشگاه تو نهاده شده بود.
·       سرگذشت قوم ثمود در نظر ما رنگ خون به خود می گیرد.
·        
(قوم ثمود:
قومی از اقوام قدیم عرب که ساکن منطقه ای در حدود موصل میان حجاز و شام بوده  اند.
صالح  پیغمبر از این قوم بوده و طبق روایات، چون آن قوم شتر صالح را پی کردند، عذاب صیحه - آوازی سخت مدهش در آسمان – بر آنها نازل شد و همگی هلاک شدند.)
(فرهنگ واژگان فارسی)

·       فروغ ظاهرا فریاد خشماگین خدا را به صیحه مدهش و مهلک تشبیه می کند که بنا بر روایات تئولوژیکی بر قوم ثمود نازل شده است.

خود نشستی تا بر آنها چیره شد آنگاه
چون گیاهی، خشک کردی شان ز طوفانی

تندباد خشم تو بر قوم لوط آمد
سوختی شان، سوختی با برق سوزانی

·       معنی تحت اللفظی:
·       تو آرام نشستی تا ابلیس بر انسان ها چیره شد.
·       بعد آنها را بسان گیاهی به توفانی خشکاندی.
·       تندباد خشم تو بر قوم لوط فرود آمد و همه شان سوختند.

(لوط، پیامبر و پدر آمونیان  و مو آبیان بوده است.
زن وی هنگامی که از سدوم  بیرون می رفت، چون به پشت سر نگریست، به تندیسی از نمک تبدیل شد.)
(فرهنگ واژگان فارسی)

 
·       خدا در قاموس فروغ ابلیس را وسیله وسوسه و اغوای بنی بشر قرار می دهد تا خشم گیرد و تنبیه کند.
·       آنچه فروغ در اینهمه بیت می گوید، ناصر خسرو در دو بیت زیر گفته است:


خدايا راست گويم، فتنه از توست
ولی از ترس نتوانم چخيدن (دم زدن)   
اگر ریگی به کفش خود نداری
چرا بایست شیطان آفریدن؟
ناصر خسرو
 
·       معنی تحت اللفظی:
·       خدایا حقیقت این است که منشاء فتنه توئی.
·       ولی از ترس نمی توانم بگویم.
·       اگر ریگی به کفش نداشته ای، برای چی ابلیس را خلق کرده ای.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر