۱۳۹۲ مرداد ۲۰, یکشنبه

ویتالیسم (1)

اثری از اسنگرید شفر کت
پروفسور دکتر کامیلا وارنکه
برگردان شین میم شین

·       ویتالیسم به شیوه توضیح ایدئالیستی پدیده ها و قانونمندی های خاص ماده زنده اطلاق می شود، که بنا بر آن فاکتورهای غیرمادی و ماورای تجربی وجود دارند که مواد فیزیکی ـ شیمیائی بی جان و بی حرکت را به کرد و کارهای ویژه ارگانیسم ها قادر می سازند.

·       ویتالیسم در تاریخ طولانی خویش با تعویض مکرر فاکتورهای حیاتی مورد نظر، فرم ها و نام های گوناگونی به خود گرفته است.

·       فاکتورهای زیر از آن جمله اند:

1
·       «انتله شی» (ارسطو)

·       مراجعه کنید به  انتله شی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

2
·       «پسیکو» (ارسطو)

3
·       «ارشه ئوس» (فان هلمونت)

4
·       «موله انترنه» (بوفون)

5

 کریستیان ولف (1679 ـ 1754)
عالم یونیورسال، ریاضی دان، فیلسوف آلمانی
همراه با لایب نیتس و کانت مهمترین نماینده روشنگری
نماینده حقوق طبیعی
بنیانگذار بسیاری از مفاهیم مهم (شعور، معنی، درخود، دقت)
مؤثر در قانونگزاری پروس
مؤلف آثار بیشمار

·       «ویس اسنسیالیس» (ولف)
·        
6
·       «نیسوس فرماتیووس» (بلومن باخ)

7
·       «نیروی حیاتی» (مولر)

8

 هنری برگسون (1859 ـ 1941)
فیلسوف فرانسوی
برنده جایزه نوبل ادبیات (1927)
همراه با نیچه و دیلتی از نمایندگان مهم فلسفه حیات
مؤلف آثار متعدد

·       «الان ویتال» (برگسون)
·        
9
·       «اریستوژنزه» (اوسبرن)

10
·       «نوموژنزه» (برگ)

11
·       «انتله شی» (دریش)

12
·       «پسیکوئید» (دریش)

13
·       «فینالیسم» (ای. اس. راسل)

14
·       «تله فینالیسم» (دو نوئی)
·       و امثالهم.

·       وجه مشترک کلیه این مفاهیم عبارت از این است که معنی آنها حاکی از چیزی است که در طبیعت مادی وجود ندارد، ولی در رویدادهای مادی نقش سازمانده بازی می کند.

1

·       ویتالیسم بمثابه اصل توضیحی روندهای ارگانیسمی بلحاظی نتیجه ناگزیر دو کرد و کار زیر است:

الف

·       نتیجه ی جدا کردن متافیزیکی ماده از حرکت است. 

ب

·       نتیجه ی جدا کردن متافیزیکی ماده از خواص متنوع آن است.

2

·       اگر ماده در جوهر، جرم، انبساط و امثالهم خلاصه شود، آنگاه توضیح ماتریالیستی بی خلل پدیده های بیولوژیکی دشوار خواهد بود.

3

·       ویتالیسم در فرقه های گوناگونش، فرم نمودین خود ویژه ی ایدئالیسم (عینی) در بیولوژی (زیست شناسی)  است و ریشه های یکسانی با آن دارد.

4

·       ویتالیسم با آلترناتیو غیر دیالک تیکی در دست، رو در روی مکانیسیسم قرار می گیرد که منکر وجود قانونمندی های خاص حیات است و حیات را در بنیان های فیزیکی ـ شیمیائی اش خلاصه می کند.

5

·       ویتالیسم خود ویژگی های حیات را از شرایط فیزیکی ـ شیمیائی آن جدا می کند و به آنها در فاکتورهای غیرمادی استقلال می بخشد.

6

·       بکمک «قوای حیاتی» کذائی اما به هیچ وجه نمی توان به توضیح خواص موجودات زنده از قبیل هدفگرائی، هدفمندی، توان تنظیمگری  و غیره نایل آمد.

·       مراجعه کنید به هدفگرائی، هدفمندی، تله ئولوژی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

7

·       بکمک «قوای حیاتی» کذائی تنها می توان به جای توضیح روندهای بیولوژیکی بمثابه امری طبیعی ـ درونی، دست به دامن عوامل فکری و ماورای تجربی و لذا غیرقابل شناخت  وغیر قابل تعیین دقیق شد.

8

 هانس آدولف ادوارد دریش (1867 ـ 1941)
فیلسوف طبیعت و زیست شناس آلمانی
نظریه ویتالیستی دریش در باره طبیعت از سوی ناسیونال ـ سوسیالیسم (فاشیسم آلمان) بمثابه مبانی فلسفی ـ علمی ایدئولوژی نازی بکار گرفته شد.
خود او پاسیفیست بود و لذا در سال 1933 بازنشسته گردید.

·       به عنوان مثال می توان به تعریف دریش از «انتله شی» اشاره کرد که در مورد همه ویتالیست ها صدق می کند.

9

·       دریش برای تعریف «انتله شی»، سیستم پیچیده ای از نفی های صرف مکرر سرهم بندی می کند: 

الف
·       «انتله شی» (مورفوژنتیکا)  جوهر نیست.

ب
·       «انتله شی» (مورفوژنتیکا)  انرژی نیست.

ت
·       «انتله شی» (مورفوژنتیکا)  چیز ثابتی نیست.

پ
·       «انتله شی» لامکان است.

ث
·       «انتله شی» در تصور آدمی نمی گنجد.

ج

·       خرد بشری قادر به توضیح «انتله شی» نیست.

ح

·       «انتله شی» را فقط بکمک الهام می توان دریافت.

خ

·       اگر قوه حیات غیرمادی باشد، آن را تنها بکمک مسند هائی می توان تعیین کرد که به روان انسانی تعلق دارند.

10

·       بدین طریق در تاریخ  ویتالیسم، قوه حیاتی همواره بمثابه چیزی تعریف می شود که با نوعی غیب دانی، با داشتن اراده ای معین، با عمل هدفگرا و غیره همراه است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر