۱۳۹۲ مرداد ۲۱, دوشنبه

سیری در شعری از جهانگیر صداقت فر (12)


توانا بود هر که "دارا" بود
ز "ثروت" دل‌ پیر برنا بود   

تحلیلی از شین میم شین

سرچشمه:
سایت اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com

  چه پند است این، چه پند است این، چه پند است
چه پنداری پلید و ناپسند است:
کجا بر تر بود علم از ز‌ر   و سیم؟
چرا از راست گفتن می ‌‌هراسیم؟

·       معنی تحت اللفظی:
·       این چه پندی است!
·       این چه پندار کثیف و ناپسندی است!
·       چرا باید علم برتر از سیم و زر باشد؟
·       چرا باید از بیان حقیقت هراس داشته باشیم؟

1

·       چالش فکری شاعر با حکیم طوس و پیروان او با همین دو بیت آغازین شعر آغاز می شود.
·       دل شاعر انگار از یقین مطلق لبریز است.
 
·       چرا و به چه دلیل ما چنین استنباط می کنیم؟

2

·       دلیل ما این است که شاعر هنوز از در وارد نشده، سکنه خانه را به رگبار مسلسل می بندد و با دگر اندیش طوس و پیروان انگشت شمار او آن می کند که بعضی از هم میهنان شاعر با دگراندیشان دیگر و بیشک با خود شاعر کرده اند.  

3
چه پند است این، چه پند است این، چه پند است

·       شاعر تئوری اجتماعی حکیم طوس را با پندیات این و آن عوضی گرفته است.
·       او فکر می کند که فردوسی یکی از شعرای فئودالی و یا بنده داری است تا به جای تفکر عمیق و اساسی، دست و دل بازانه سفره دل باز کند، تا خوانندگان شکمی از عزای پند و اندرز در آورند.

·       ما فکر نمی کنیم که فردوسی اهل صدور پند و اندرز است.

·       ما استنباط بکلی دیگری از حکیم طوس داریم.
·       ولی کس چه می داند.
·       شاید حق با شاعر باشد.  
4
چه پنداری پلید و ناپسند است:

·       شاعر ـ شاید به دیکتات قوانین صوری شعر ـ حتی پا فراتر می نهد و تئوری حکیم طوس را پنداری پلید و زشت جا می زند.
·       باید در روند تحلیل شعر با دلایل شاعر آشنا شویم.
·       داوری شتابزده جایز نیست.
·       شاید حق با شاعر باشد.

5
کجا بر تر بود علم از ز‌ر   و سیم؟
چرا از راست گفتن می ‌‌هراسیم؟

·       شاعر در این بیت، سنگ تمام می گذارد و فردوسی و پیروان او را مشتی ترسو و عملا دروغگو می داند.
·       ضمنا با یقینی خارائین، سؤال استراتژیکی خود را مثل تک خالی بر روی میز چالش فکری می کوبد:

کجا بر تر بود علم از ز‌ر   و سیم؟

·       ما سعی می کنیم پاسخی به پرسش استراتژیکی شاعر سرهم بندی کنیم و با ترس و لرز بر زبان رانیم:

6
توانا بود، هر که دانا بود

·       اولا حکیم طوس نگفته که علم بهتر از زر و سیم است.

·       حکیم طوس دانائی را، حکمت (فلسفه و یا خرد) را سرچشمه توانائی می داند.

·       تفاوت و تضاد فکری شاعر با حکیم طوس همین جا ست.

·       شاعر دانائی را در علوم منفرد معینی خلاصه می کند و به این نتیجه می رسد که زر و سیم برتر از علم است.
·       بعد در ادامه شعر، خود را عالم الدهر جا خواهد زد تا دلیل تجربی بر بطلان تئوری حکیم طوس هم سر هم بندی کند.
·       شاعر احتمالا معماری خوانده اند و از قبل علم منفرد معماری امرار معاش کرده اند.
·       تفاوت حکمت و یا فلسفه با علوم منفرد اما از زمین تا کهکشان است.
·       برای درک این تفاوت عظیم می توان به مقایسه عمر خیام با حکیم طوس دست زد.

7


·       موضوع حکمت و یا فلسفه عام ترین قوانین و قانونمندی های هستی بطور کلی (طبیعت، جامعه و تفکر)  است.
·       در حالیکه علم معماری ـ به عنوان مثال ـ علم عرصه محدود و معینی از هستی است.

·       علم معماری در بهترین حالت می تواند اجزائی دست و پا شکسته از علوم منفرد دیگر از قبل شیمی و فیزیک و معدن شناسی و شاید هم استه تیک و غیره را شامل شود.
·       در اهمیت علوم منفرد شکی نیست.

·       دانائی مورد نظر حکیم طوس اما حکمت و یا فلسفه است که دستاوردهای علوم دیگر را نیز برای تدقیق احکام و قوانین خویش به خدمت می گیرد و ضمنا متد و اسلوب فلسفی در اختیار علوم منفرد قرار می دهد تا بتوانند بیاندیشند و نتایج آزمایشات مربوطه را جمع بندی کنند و توسعه یابند.
·       چه بسا علمای علوم منفرد که عاجز از خوداندیشی اند و بکلی خرفت و پخمه و کودن اند.

8
کجا بر تر بود علم از ز‌ر   و سیم؟

·       بر خلاف پندار شاعر، سیم و زر برتر از دانائی و حتی علوم منفرد نیست. 

·       به عنوان مثال، کسی که خورجینی مملو از سکه های زر دارد، می تواند به دلیل حماقت و نادانی در مقابل معضلات زندگی به زانو درآید.
·       در حالیکه همان مهندس شیمی و یا معماری گلیم خود را ببرکت خوداندیشی و راه حل یابی از موج حادثه بدر برد.
·       به همین دلیل هم است که یک در صد ثروتمند جهان گرفتار در چنگ ددان جهانخوار به گله ای از علما و فلاسفه و تکنوکرات های متعلق به رشته های مختلف علمی و فنی نیاز صرفنظر ناپذیر دارند.

·       ما به عنوان مثال یکی از فلاسفه سرسپرده ی طبقه حاکمه را نام می بریم و فهرستی از جوایزی ارائه می دهیم که طبقه حاکمه ارزانی اش داشته است:

 یورگن هابرمس (متولد 1929 دوسلدورف)
جامعه شناس و فیلسوف آلمانی
از نمایندگان تئوری انتقادی (مابعد مکتب فرانکفورت)
پیوند دهنده ماتریالیسم تاریخی با پراگماتیسم آمریکائی، با تئوری توسعه پیاگت و با روانکاوی فروید
از پیروان تئوری دیسکورس اخلاق و حقوق کارل اوتو اپل
نماینده تئوری عمل مبتنی بر بحث
از فلاسفه بورژوائی واپسین و معاصر

جوایز دریافتی هابرمس
نام جایزه ها
جایزه تئودور آدورنو
جایزه خواهران شول
جایزه گوتفرید ویلهلم لایب نیتس
جایزه زورنینگ دانشگاه کوپنهاک
جایزه کارل یاسپرس
تئودور هویس
جایزه صلح تجارت کتاب
جایزه پرینس فون آستورین
جایزه کیوتو (50 میلیون ین)
جایزه افتخاری هولبرگ (5700000 یورو)
جایزه هولبرگ (520 هزار یورو)
جایزه برونو کرایسکی
جایزه دولت نورد راین وستفالین
جایزه اروپا  (50 هزار یورو)

9

·       این مهره دانشگاهی تازه یکی از مهره های دست چندم است.
·       طبقه حاکمه بر صدها هزار از همین مهره ها تکیه کرده است که در همه زمینه های جامعه دستیارش هستند.
·       صاحبان سیم و زر بدون اتکا بر صاحبان علوم و فنون نمی توانند کمترین کاری از پیش ببرند.

10
کجا بر تر بود علم از ز‌ر   و سیم؟

·       ما برای پاسخ به این پرسش استراتژیکی شاعر، جامعه بشری بطور کلی را مورد بررسی قرار می دهیم:
·       شالوده جامعه ـ بی اعتنا به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی حاکم ـ بر شیوه تولید مایحتاج مادی جامعه استوار می شود.
·       شیوه تولید مادی جامعه اما از وحدت دیالک تیکی نیروهای مولده و مناسبات تولیدی تشکیل می یابد.

·       رابطه مناسبات تولیدی با نیروهای مولده، رابطه فرم با محتوا ست، رابطه ظرف با مظروف است.
·       و در رابطه فرم با محتوا، نقش تعیین کننده از آن محتوا (مظروف، نیروهای مولده) است.

·       این محتوای هر چیز است که فرم درخور خود را در تحلیل نهائی تعیین می کند.

·       در قلب نیروهای مولده انسان قرار دارد که از کانال او انرژی جسمی و روحی وارد روند تولید می شود:
·       هر کرد و کار، دیالک تیکی از کار جسمی و فکری است.
·       انسان مولد که جامعه بشری بر شانه هایش قرار دارد و حمل می شود، جولانگاه دیالک تیک کار مادی و کار فکری است:
·       جولانگاه دیالک تیک توانائی و دانائی است.
·       بدون دانائی تولید مایحتاج مادی جامعه بشری محال است.


11

 کجا بر تر بود علم از ز‌ر   و سیم؟

·       به همین دلیل است که امروزه علم به نیروی مولده  بلاواسطه بدل شده است.
·       دیری است که علم که برای تولید و توسعه فنی جامعه و جهان صرفنظر ناپذیر است.  
  
·       از شاعر چه پنهان که ما دیری است که در عصر انقلاب علمی ـ  فنی بسر می بریم.
·       انقلاب علمی ـ فنی نیروی محرکه روندهای تحول اجتماعی بزرگی است که مشخصه دوران معاصر است.

·       به قول مارکس «انقلاب ها لکوموتیو تاریخ اند.» 

·       این بدان معنی است که در عصر حاضر علم به لکوموتیو جامعه و جهان بدل شده است.

·       به همین دلیل نه تنها باید به حکیم سرخ طوس حق داد، بلکه ضمنا باید از درایت و تیز اندیشی خارق العاده او ـ آنهم در هزار سال پیش ـ دچار حیرت گشت و لب به تحسین و ستایش گشود.

12

 کجا بر تر بود علم از ز‌ر   و سیم؟

·       امروزه هر شاگرد مدرسه ای در جهان می داند که «نو هاو» (know how) در هر زمینه ای از چه قدر و ارزش بی بدیلی برخوردار است.

·       بخش اعظم جاسوسی های بین المللی دیری است که اختصاص به همین مسئله دارد، یعنی به دانائی  مربوط می شود.
·       به همین دلیل است که در هر دانشگاه و شرکت و کارخانه ای از اسرار علمی و فنی بسان مردمک چشم حراست به عمل می آید.

·       حتی یأجوج و مأجوج در کشور شاعر به طمع همین «نو هاو» سیاسی، یوشکاف فیشر ـ سیاستمدار  سبز آلمان ـ را  با دست و دل بازی از کیسه ملت به کشور دعوت می کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر