۱۴۰۳ مهر ۱۲, پنجشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ح) حقوق طبیعی (۱۷)


پروفسور دکتر وینفرید شرودر

برگردان

 شین میم شین

 

  تاریخ تئوری های حقوق طبیعی

ادامه 

 

روشنگری فرانسه در قرن هجدهم

 

·    روشنگری فرانسه درقرن هجدهم، تئوری حقوق طبیعی را بر مبنای معارف نوین به لحاظ محتوا  توسعه و تکامل می بخشد.

 

الف

ژان ژاک روسو

 

ژان ژاک روسو

 (۱۷۱۲ ـ ۱۷۷۸)

نویسنده

 فیلسوف

 پداگوگ

 طبیعت پژوه

کمپونیست

از تدارک بینندگان معنوی انقلاب فرانسه

 

۱

·    روشنگری فرانسه درقرن هجدهم، تئوری حقوق طبیعی را بر مبنای معارف نوین، به لحاظ محتوا  توسعه و تکامل می بخشد.

 

۲

·    ژان ژاک روسو در وضع طبیعی آغازین (همانند تئوری حقوق طبیعی مطلق سنتی) وضع ایدئال مبتنی بر آزادی و برابری عامه را می بیند، ولی با اعلام اینکه توسعه و تکامل بشریت می بایستی در وضع طبیعی آغازین خاتمه یابد، آن را به ماقبل تاریخ می راند و توجه اصلی خود را بر توسعه تاریخی بشریت معطوف می دارد.

 

۳

·    روسو وضع جامعتی آغازین را «عصر طلائی» نام می دهد و دلیل زوال آن را در نادانی بشریت و در معایب نظام سیاسی ـ حقوقی آغازین می داند که نه تنها قادر به جلوگیری از سوء استفاده از قدرت قلدران نبوده، بلکه تقویت هم می کرده است.

 

۴

·    روسو بدین طریق، به این نتیجه می رسد که تاریخ نه یک روند پیشرفت فکری و سیاسی پیوسته، بلکه روندی است که در گذر از یک دوره زوال به کمال خود، یعنی به نظام سیاسی و حقوقی معقول می رسد.

 

۵

·    اگرچه این تئوری دیالک تیکی هنوز فاقد پیگیری تئوری های بعدی است، ولی علیرغم آن آشکارا نشان می دهد که با تئوری حقوق طبیعی تشکیل یک تئوری جامعتی و دولتی ماتریالیستی ـ تاریخی تدارک دیده شده است.

 

ب

کمونست های اوتوپیکی فرانسه

 

۱

·    اینکه کمونست های اوتوپیکی فرانسه به حقوق طبیعی مطلق اهمیت خاصی قائل بوده اند، علت تاریخی داشته است.

 

·    مراجعه کنید به سوسیالیسم و کمونیسم اوتوپیکی.

 

کمونیسم اوتوپیکی

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3238

 

پایان

 

۲

·    این امر اما در عین حال نشاندهنده محدودیت تئوری های حقوق طبیعی است که در راستای تمایلات بورژوازی نوخاسته بوده اند.

 

۳

·    در تئوری های حقوق طبیعی کمونیست های اوتوپیکی نیز گرایشی دیده می شود که به استفاده از شناخت حاصل از پیشرفت تاریخی می پردازد.

 

۴

·    نمایندگان روشنگری فرانسه که کم و بیش نماینده خواست های بورژوازی نوخاسته بوده اند، تئوری های حقوق طبیعی هوبس و جان لاک را در تئوری های خود به خدمت گرفته اند و توسعه داده اند.

 

۵

·    از این رو، در دایرة المعارف فرانسه در مقاله حقوق طبیعی می خوانیم:

 

الف

·    «تبعیت از اراده عمومی رشته پیوند همه جوامع است، بدون اینکه جوامع ناشی از تبهکاری را از آن مستثنی سازیم...

 

ب

·    چون از دو اراده عمومی و خصوصی، اراده عمومی هرگز خطا نمی کند.

 

پ

·    از این رو، درک این مسئله دشوار نیست (خدا را شکر) که کدامیک از آندو قوه قانونگزار باید باشد و افراد بزرگوار فانی چه احترامی را مدیون آنند که اراده خاص آنها را در اتوریته و خطا ناپذیری خویش متحد می سازد...

 

ت

·    خلاصه مطلب:

·    کسی که قادر به تفکر عقلایی است، در مورد صحت این ادعا نیازی به دلیل ندارد و هرکس که نمی خواهد عاقلانه بیندیشد، بر انسان بودن خود وقعی نمی نهد و باید او را موجودی منحرف قلمداد کرد.»

 

۶

·    راه یافتن ایده های حقوق طبیعی به اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا (۴ ژوئیه ۱۷۷۶ میلادی) و به اعلامیه حقوق بشر و شهروندان (۲۶ اوت ۱۷۸۹ میلادی)  در قانون اساسی انقلاب فرانسه، امری طبیعی و منطقی بوده است.

 

۷

·    در ماده دوم اعلامیه حقوق بشر می خوانیم:

 

الف

·    «هدف نهائی مجامع سیاسی عبارت است از حفظ حقوق طبیعی و بی قید و شرط انسانی.

 

ب

·    حقوق طبیعی و بی قید و شرط انسانی به شرح زیرند:

 

۱

·    آزادی

۲

·     مالکیت

۳

·    امنیت  

۴

·    مقاومت در مقابل فشار و ستم

 

پ

·     در قانون اساسی ژاکوبنی (۲۸ ژوئن ۱۷۹۳ میلادی)  بازهم از حقوق طبیعی سخن در میان است و در ماده اول آن چنین می خوانیم:

 

۱

·    «هدف جامعه عبارت است از رفاه عمومی.

 

۲

·    رژیم (حکومت) برقرا می شود تا برای افراد انسانی برخورداری از حقوق طبیعی و بی قید و شرط انسانی را تضمین کند.»

 

ت

·    در ماده دوم:

·    «این حقوق عبارتند از برابری، آزادی، امنیت و مالکیت.»

 

ث

·    اینجا هم جنبه های ایدئولوژیکی مختلف که در توسعه تئوری حقوق طبیعی بیان خود را یافته اند، به وضوح دیده می شوند و هم درعین حال، اهمیت انقلابی خود تئوری های حقوق طبیعی قرن هفدهم و هجدهم میلادی آشکار می گردد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر