شین میم شین
نه
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)
حکایت هشتم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۲۸ ـ ۲۹)
۱
بدو گفتم:
«آخر، تو را باک نیست
کشد زهر، جائی
که تریاک نیست.»
معنی تحت اللفظی
گفتم:
«تو ثروتمندی
خشکسالی و بی آبی
دمار از روزگار کسی در می آورد که فقیر و تهیدست باشد.»
سعدی
در این بیت شعر
دیالک تیک وسیله و فونکسیون
را
به
شکل دیالک تیک زهر و مرگ و دیالک تیک پادزهر و نجات از مرگ
بسط و تعمیم دهد
و
منظور خود
را
به
طرز غیر مستقیم
به
طرز باواسطه
اظهار می دارد.
سخنان سعدی
را
اگر
با
عرعریات سیدعلی و لاشخورهای جماران
مقایسه کنیم،
تفاوت خردگرای شیراز در ۷۰۰ سال قبل
با
زباله های جماران در اواخر دهه دوم قرن ۲۱
آشکار می گردد.
سعدی
در این بیت
شعر،
ضمنا
دیالک
تیک علت و معلول
را
به
شکل دیالک تیک زهر
و مرگ و پادزهر و نجات از مرگ
بسط و تعمیم می
دهد
و
برای رنجوری
رفیقش
دلیلی نمی
بیند:
زهر (علت) جائی می کشد (معلول)
که
پادزهر، تریاک
و نوشدارو
در
دسترس
نباشد.
سعدی
در
این هماندیشی (پرسش
و پاسخ) با همنوع
از
واقعیت جاری در
جامعه طبقاتی
پرده بر می
دارد:
طبقه توانگر
اگر از فقر و ذلت مردم رنج می برد،
هرگز نمی
توانست توانگر شود.
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر