۱۳۹۹ خرداد ۲۲, پنجشنبه

درنگی در اندرزهای احسان طبری (۲۰)

 
احسان طبری
در بارۀ شیوۀ درستِ رفتارِ مبارزان با یکدیگر
[بحثی در بابِ اِتیکِ مارکسیستی]

منبع: 
سایت نوید نو
 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 

ماهیتِ همۀ انواع روش‌ها و شیوه‌های ناسالم، 
عبارت است 
از 
رفتار بر اساسِ ذهنی‌گری یا سوبژکتیویسم 
(یعنی مقدم شمردنِ تمایل، غرض، درک و قضاوتِ خود بر واقعیاتِ عینی) 
و 
منشِ اندیویدوآلیسم یا منشِ فردی 
(یعنی قرار دادنِ خود و منافعِ خود مقدم بر جمع و اجتماع و منافع آنها).
 
۱
شکلِ متداولِ بروز این الگوی روحی فردی ـ ذهنی 
عبارت است 
از 
موافقت‌ها و مخالفت‌ها، اتحادها و نفاق‌ها، دوستی‌ها و دشمنی‌ها 
بر 
اساس سلیقه‌ها و نقشه‌ها و منافع شخصی، زودگذر، غیراصولی 
و 
اجرای مبارزه برای پیش بردن نظر ِخود با روش‌های ناسالم.
 
طبری 
ماهیت روش ها و رفتارهای ناسالم
را
رفتار بر اساسِ ذهنی‌گری یا سوبژکتیویسم 
و
منشِ اندیویدوآلیسم یا منشِ فردی  
قلمداد کرده بود.
 
یعنی
ماهیت رفتار
را
رفتار
قلمداد کرده بود.
 
او
اکنون
در این جمله
فرم نمودین (شکل بروز) روش ها و رفتارهای ناسالم
را
توضیح می دهد.
 
دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی
یکی از دیالک تیک های مهمی است که مارکس از ترکیب دو دیالک زیر در کاپیتال توسعه داده است
تا
بهتر بتواند به توضیح چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم های جامعه سرمایه داری نایل آید:
دیالک تیک فرم و محتوا + دیالک تیک نمود (پدیده) و ماهیت = دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی 
 
شاهکار.
 
۲
شکلِ متداولِ بروز این الگوی روحی فردی ـ ذهنی 
عبارت است 
از 
موافقت‌ها و مخالفت‌ها، اتحادها و نفاق‌ها، دوستی‌ها و دشمنی‌ها 
بر 
اساس سلیقه‌ها و نقشه‌ها و منافع شخصی، زودگذر، غیراصولی 
و 
اجرای مبارزه برای پیش بردن نظر ِخود با روش‌های ناسالم. 
 
معنی تحت اللفظی:
فرم نمودین اخلاق منفی و مذموم
در قاموس طبری،
سمتگیری نظری بر اساس سلایق و علایق و منافع شخصی است
که
عمل متناسب با خود
را
سمتگیری عملی
را
یعنی
اثبات صحت سمتگیری نظری
را
در
میدان عمل
به
دنبال می آورد.
 
در این جمله طبری
ضمن اینکه انتقاد او
 از
سمتگیری معینی در رهبری حزب توده و همه طویله های استالینیستی
تبیین می یابد،
کلید درک طرز رفتار حیرت انگیز رهبری حزب توده پس از سرکوب توسط اجامر جماران
عرضه می شود.
 
مفهوم درخور برای این سمتگیری و عمل
باندبازی
است.
 
روی مفهوم باندبازی
باید کار کرد.
 
احزاب استالینیستی
مبتنی بر باندبازی اند
و
نه
مبتنی بر حقیقت عینی.
 
دلیلش
قبل از همه
تعلقات طبقاتی غیر پرولتری و فقر فلسفی اعضای این طویله ها ست.
 
طبری
بسان اخلاقیون
برای باندبازی در حزب توده
دلیل اخلاقی و اسلوبی بندتنبانی
ارائه می دهد.
 
شالوده و پایه و اساس احزاب استالینیستی
مبتنی بر باندبازی است.
 
هر شخصیت خوداندیشی
در
این طویله ها
منفصل، ایزوله، منزوی و حتی سرکوب و ترور می شود.

تصفیه های خونین در حزب بلشویک توسط دار و دسته استالین
مبتنی بر باندبازی بوده اند.

کسی در این طویله ها برای حقیقت عینی
تره
حتی
خرد نمی کند.

به
همین دلیل
فونکسیون اصلی احزاب استالینیستی
خر پروری
است
و
نه
خردمند پروری.

خرد
در این طویله ها مهجور و مذموم و منزوی و منکوب
است.

۳
موافق یا متحد یا دوست،
 یعنی 
آن کسی 
که 
با 
این سلیقه‌ها و نقشه‌ها و منافعِ خصوصی موافق باشد 
و 
عملاً
 از آن حمایت کند.

اکنون
از
ماهیت استالینیستی حزب توده
پرده برمی افتد:
پیشوا
قبله عالم 
قلمداد می شود
و
پیرو
موافق هوراکش کر و لال و کور و خر او.
 
رفیق کیانوری
به
قطبی 
در
مقابل ایرج اسکندری
ارتقا داده می شود
و
فاجعه
آغاز می شود.
 
طبری
باند کیانوری
را
جناح مارکسیستی
و
باند اسکندری
را
جناح راست و لیبرالیستی
جا می زند.
 
۴
حال 
این 
سلیقه‌ها و نقشه‌ها و منافع 
آیا دارای منشأ اصولی است یا غیراصولی، نیمه‌اصولی است یا تمام‌اصولی، در مصلحتِ جمع به معنایِ صحیحِ کلمه هست یا نیست، 
دیگر مهم نیست!

طبری
علایق و سلایق و منافع شخصی 
را
نه
تحلیل
بلکه 
طبقه بندی می کند.

علایق و سلایق و منافع شخصی 
توسط طبری
به
دسته جات زیر طبقه بندی می شوند:
علایق و سلایق و منافع شخصی ئی 
که
منشاء اصولی
منشاء غیراصولی
منشاء نیمه اصولی
منشاء تمام اصولی
دارند.
 
این کردوکار طبری
چیزی جز ذهندوانی مبتنی بر ذهنگرایی نیست.
 
تار و پود طرز «تفکر» طبری
 به
پراگماتیسم
سرشته است.

طبری
به
تنها چیزی که اعتنایی ندارد،
 حقیقت عینی 
است.

طبری
دنبال خوی و خصال شخصی افراد است.
دنبال اخلاق
است
و
نه
دنبال حقیقت.
 
حقیقت 
را
به
طویله های استالینیستی
راه
نیست.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر