۱۳۹۹ خرداد ۱۶, جمعه

دایرة المعارف جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی (۶۴۵)


 
پروفسور دکتر 
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت 
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)

برگردان
شین میم شین 

جامعه شناسی مذهب

۱
·    جامعه شناسی مذهب به آنالیز مذهب و کلیسا به مثابه پدیده ای اجتماعی در روابط متنوعش با جامعه می پردازد.

۲
·    آنالیز پیگیر و قاطعانه این پدیده ها نخست بر مبنای جامعه ـ تئوری ماتریالیستی ـ دیالک تیکی امکان پذیر گشته است.

۳
·    مارکس با توضیح علل جامعتی مذهب به کشف ماهیت آن نایل آمده است.

۴
·    علل جامعتی مذهب از دید مارکس قبل از همه در سطح نسبتا نازل توسعه پراتیک بشری پدید آمده اند که در تحلیل نهایی با سطح توسعه نازل نیروهای مولده و با مناسبات تولیدی مبتنی بر استثمار تعیین می شوند.

۵ 

·    مارکس بدین طریق هم به اثبات خصلت تاریخی (موقتی بودن) مذهب، هم به طبیعت اجتماعی مذهب و هم به فونکسیون کلیسا در جامعه طبقاتی نایل می آید و همزمان بطلان نسبت دادن مذهب به قوای ماورای تجربی (ترانسندنتال) را و یا به اصطلاح ماهیت مذهبی آدمیان را اثبات می کند.

۶
·    مارکس ریشه دوانی جامعتی عمیق مذهب را در نقش آن به مثابه «آه موجود سرکوبگشته و روح جهان بی رحم (بی قلب)» دیده است.
·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱، ص ۳۷۸)

۷
·    مارکس و انگلس از سوی دیگر نقش کلیسا را به مثابه ابزار فکری و ارگانیزاتوریکی (ابزار مبتنی بر سازماندهی) طبقات حاکمه استثمارگر دانسته اند.
·    بی اعتنا به اینکه مذهب اینجا و یا آنجا نقش مترقی به عهده داشته است.

۸
·    مارکس و انگلس راه غلبه بر مذهب را در تشکیل جامعه ای فارغ از استثمار، یعنی در تشکیل جامعه سوسیالیستی می دانستند.
·    جامعه ای که در آن، انسان ها زندگی خود را بر مبنای معارف علمی خود برنامه ریزی و هدایت می کنند.

۹
·    به نظر مارکس، نقد مذهب «با فرمان بی چون و چرا به براندازی کلیه مناسبات پایان می یابد.
·    مناسباتی که تحت آنها انسان موجودی ذلیل و خوارگشته است.
·    موجودی نوکرواره گشته است.
·    موجودی بی کس و بی پناه و بی یار و یاور گشته است.
·    موجودی تحقیرگشته است.
·    (موجودی گشته که احترام انگیز نیست.)»
·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱، ص ۳۸۵)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر