۱۳۹۸ بهمن ۱۶, چهارشنبه

هماندیشی با باران میرزایی (۷)


ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
 
۱
باران میرزایی
 
شايد 
علت يافتن اين تشابهات غير متشابه بين اسلام و ماركسيسم يا مسيحیت
 اين
 باشد 
كه 
هم 
محمد 
(حداقل در شروع رسالت خود)
 و 
هم 
عیسی مسيح، 
يك 
مبارزه طبقاتي
 را 
شروع كرده بودند:
محمد يتيم چوپان 
در 
مقابل سران قريش و روابط و مناسبات طبقاتي 
 طغيان مي كند 
همانطور 
كه 
عیسی مسيح، 
  مقابل طبقه حاكمه يهود
 انقلاب مي كند.
 
سؤال این بود
که
ماهیت طبقاتی سران قریش چه بوده است؟
 
مناسبات طبقاتی حاکم در جامعه ماقبل اسلام
چه بوده اند؟ 
ماهیت طبقاتی اسلام
همانطور که قبلا اشاره و استدلال و اثبات شد،
برده داری
است.
 
اسلام
الله
را
به
مثابه بزرگ ترین ارباب برده دار
قلمداد می کند
و
بشریت
را
به
مثابه برده.
 
 
اسلام
به
مثابه ایده ئولوژی فرماسیون اقتصادی برده داری
بشریت 
را
سلب آزادی
می کند.

اسلام
دیالک تیک الله و آدم
را
به
شکل دیالک تیک ارباب و بنده بسط می دهد.
 
فرماسیون اقتصادی جامعه
قبل از اسلام
به
احتمال قوی
فرماسیون اقتصادی کمون اولیه
بوده است.
 
 
قبایل جامعه
بت پرست 
بوده اند
و
الله
بت بزرگ در بتخانه کعبه بوده است.
 
الله
«خدای» مادی و مشخص جامعه
 بوده است
و
خانه کعبه
بتخانه
بوده است.
 
وقتی حضرت محمد ظهور می کند،
جامعه کمون اولیه در حال تجزیه و تلاشی و زوال و فروپاشی بوده است.
اقلیتی قلدر از جامعه کمون اولیه
وسایل اساسی تولید و ثروت جامعه
را
تصاحب کرده بودند
و
فقر و ذلت حکمفرما گشته بود.

آن سان
که
کسی قادر به تغذیه اعضای خانواده خود نبود.

به
همین دلیل
نوزادان دختر
را
زنده به گور
می کردند
تا
تعداد نان خور
کاهش یابد.

شرایط عینی جامعه در حال فروپاشی
گذار از فرماسیون اقتصادی کمون اولیه به فرماسیون اقتصادی برده داری
را
الزامی می ساخت
و
فونکسیون اجتماعی ـ تاریخی  ـ انقلابی حضرت محمد
(رسالت الهی کذایی او)
تئوریزه کردن این گذار جامعه به پله بالاتر و مشروعیت تئولوژیکی بخشیدن بدان 
بود.
 
ترفند پسیکولوژیکی تیزهوشانه حضرت محمد
حفظ الله
یعنی
حفظ بزرگ ترین معبود مردم در بتخانه کعبه
و
انتزاعیت بخشیدن بدان
بوده است.
 
حضرت محمد
به
الله مادی و زمینی منفرد مشخص در هیئت بت
البسه روحی ـ آسمانی ـ انتزاعی (مجرد) ـ عام
می پوشاند.
 
ضمنا
بتخانه کعبه
را
از
بت تخلیه می کند
و
بازنامگزاری می کند
و
خانه الله 
(خانه خدا)
می نامد.
 
مردم 
کمافی السابق
برای عبادت به همان بتخانه سابق می روند.
با این تفاوت
که
به
عوض پرستش بت بزرگ الله،
یعنی
به
عوض پرستش الله مادی و زمینی منفرد مشخص
به
پرستش الله روحی ـ آسمانی ـ انتزاعی (مجرد) و عام
می پردازند.
 
بت بزرگ الله
ضمنا
به
مقام بزرگ ترین ارباب برده دار کل بشریت
ارتقا داده می شود.
 
عبادت مکرر به درگاه الله
عملا
تمرین عبادت به اربابان برده دار
است.
 
یعنی
دیالک تیک الله و آدم،
انعکاس انتزاعی ـ آسمانی دیالک تیک اعضای طبقه برده دار و توده های برده
است.
 
۱
محمد يتيم چوپان 
در 
مقابل سران قريش و روابط و مناسبات طبقاتي 
 طغيان مي كند 
همانطور 
كه 
عیسی مسيح، 
  مقابل طبقه حاكمه يهود
 انقلاب مي كند.
حضرت محمد
طبیعی است
که
با
مقاومت طبقاتی و ایده ئولوژیکی جامعه در حال تجزیه و تلاشی مواجه شود.
 
حضرت محمد
عملا
در صدد جایگزینی مناسبات تولیدی در حال زوال کمون اولیه
با
مناسبات تولیدی نوین برده داری
از سویی
و
جایگزینی بت الله پرستی
(بت پرستی)
با
الله انتزاعی پرستی
(اسلام)
از 
سوی دیگر
بوده است.

مسیحیت
هم
با
مقاومت مؤمنین یهودی 
از
سویی
و
حتی
با
مخالفت طبقه حاکمه برده دار 
(امپراطوری روم)
از
سوی دیگر
مواجه می شود و اعدام می شود.

اشراف قبیله قریش و دیگر قبایل
اما
رفته رفته
دو زاری شان می افتد
و
می فهمند
که
سر  و سودای حضرت محمد چیست
و
عمدتا
به
اسلام می گروند.
 
دیالک تیک حزب و طبقه
خود
دیالک تیک شورانگیزی
است.
 
فقط
روشنفکران تیزهوش طبقه
(روشنفکران تیزهوش هر طبقه اجتماعی)
توان درک سریع رسالت تاریخی حزب خود
را
دارند
و
نه
کل طبقه اجتماعی مربوطه.
 
حزب طبقه برده دار
(اسلام و مسیحیت)
در این میان استثناء نبوده است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر