جمعبندی
از
مسعود بهبودی
اندکی اندر باب دریالک تیک شخصیت و توده
۱
شخصیت ها ـ چه خادم به پیشرفت اجتماعی و چه خاین به پیشرفت اجتماعی ـ در دیالک تیک شخصیت و توده وجود دارند
و
نقش تعیین کننده
در این دیالک تیک
از آن توده است.
۱
شخصیت ها ـ چه خادم به پیشرفت اجتماعی و چه خاین به پیشرفت اجتماعی ـ در دیالک تیک شخصیت و توده وجود دارند
و
نقش تعیین کننده
در این دیالک تیک
از آن توده است.
۲
شخصیت ها ـ چه خادم به پیشرفت اجتماعی و چه خاین به پیشرفت اجتماعی ـ
بدون توده هیچکاره اند.
۳
فریب هارت ها و پورت های لاشخور هایی از قبیل هیتلر و خمینی را نباید خورد
که منم منم عرعر می کنند.
۴
لنین
علنا و بکرات
خود را مأمور توده های زحمتکش زیر پرچم پرولتاریا می داند و می نامد.
۵
تئوری نخبگان
یکی از تئوری های فاشیستی و فوندامنتایستی است و
خرافه ای بیش نیست.
۶
سازنده جامعه و تاریخ
همیشه و همه جا
توده بی نام و بی اعتنا به نام است.
۷
البته نقش مثبت و منفی شخصیت ها هیچ واره نیست
چه شخصیت های خادم و چه شخصیت های خاین به پیشرفت جامعه
۸
پله خانف
یکی دیگر از مأمورین توده
میراث تئوریکی ارجمندی
در زمینه این دیالک تیک به یادگار گذاشته است که
نقش شخصیت در تاریخ
نام دارد
و به فارسی هم ترجمه شده است
شخصیت ها ـ چه خادم به پیشرفت اجتماعی و چه خاین به پیشرفت اجتماعی ـ
بدون توده هیچکاره اند.
۳
فریب هارت ها و پورت های لاشخور هایی از قبیل هیتلر و خمینی را نباید خورد
که منم منم عرعر می کنند.
۴
لنین
علنا و بکرات
خود را مأمور توده های زحمتکش زیر پرچم پرولتاریا می داند و می نامد.
۵
تئوری نخبگان
یکی از تئوری های فاشیستی و فوندامنتایستی است و
خرافه ای بیش نیست.
۶
سازنده جامعه و تاریخ
همیشه و همه جا
توده بی نام و بی اعتنا به نام است.
۷
البته نقش مثبت و منفی شخصیت ها هیچ واره نیست
چه شخصیت های خادم و چه شخصیت های خاین به پیشرفت جامعه
۸
پله خانف
یکی دیگر از مأمورین توده
میراث تئوریکی ارجمندی
در زمینه این دیالک تیک به یادگار گذاشته است که
نقش شخصیت در تاریخ
نام دارد
و به فارسی هم ترجمه شده است
اندکی اندر باب برابری انسان ها که میراث گرانبهای نیاکان ما ست.
۱
واژه های
ابرمرد
ابربشر
ابر انسان و غیره
از زباله ـ واژه های فاشیسم و فوندامنتالیسم اند.
۲
انسان یک مقوله نوعی است و تقسیم ناپذیر است.
۳
انسان عالی و پست
ابربشر و اشغالبشر وجود ندارد.
۴
انسان تحت شرایط اجتماعی معینی شکل می گیرد.
۵
اصولا و اساسا فرق ماهوی میان انسان ها وجود ندارد.
چه زن و چه مرد
چه سیاه پوست و چه سفید پوست
چه ایرانی و چه عراقی
چه فرانسوی و چه آلمانی
چه مسلمان و چه مسیحی و یا یهودی و یا بودایی
۶
همه برابر اند.
۷
همه خواهرند و برادرند.
۸
در جامعه تقسیم اجتماعی کار هست.
۹
یکی در مزرعه جان می کند و دیگری در میدان نبرد.
۱۰
یکی چاه مستراح مردم را خالی و ضد عفونی میکند و دیگری تدریس می کند.
۱۱
کسی بر دیگری امتیازی ندارد.
۱۲
زنده باد برابری انسان ها
۱
واژه های
ابرمرد
ابربشر
ابر انسان و غیره
از زباله ـ واژه های فاشیسم و فوندامنتالیسم اند.
۲
انسان یک مقوله نوعی است و تقسیم ناپذیر است.
۳
انسان عالی و پست
ابربشر و اشغالبشر وجود ندارد.
۴
انسان تحت شرایط اجتماعی معینی شکل می گیرد.
۵
اصولا و اساسا فرق ماهوی میان انسان ها وجود ندارد.
چه زن و چه مرد
چه سیاه پوست و چه سفید پوست
چه ایرانی و چه عراقی
چه فرانسوی و چه آلمانی
چه مسلمان و چه مسیحی و یا یهودی و یا بودایی
۶
همه برابر اند.
۷
همه خواهرند و برادرند.
۸
در جامعه تقسیم اجتماعی کار هست.
۹
یکی در مزرعه جان می کند و دیگری در میدان نبرد.
۱۰
یکی چاه مستراح مردم را خالی و ضد عفونی میکند و دیگری تدریس می کند.
۱۱
کسی بر دیگری امتیازی ندارد.
۱۲
زنده باد برابری انسان ها
اندکی اندر باب تربیت عجمکی و ژاپنکی
ژاپنی ها به رانندگانی که پشت چراغ قرمز و یا خطوط عابر پیاده
می ایستند
احترام می گذارند.
نوشین نوشین روان
۱
ژاپنی ها خر اند.
۲
توقف پای چراغ قرمز و خطوط عابر پیاده
تکلیفی قانونی برای رانندگان است
۳
حتی سگان و خران
پای چراغ قرمز و خطوط عابر پیاده
توقف می کنند
چه رسد به رانندگان.
۴
در غیر این صورت
تصادف و قتل پیاده ای
به مثابه قتل عمدی همنوع
محسوب می شود.
توقف رانندگان
نیازی به احترام این و آن ندارد.
۵
ژاپنی ها
از بدو تولد
بیشتر به مثابه برده تربیت می شوند.
۶
شاید یک میلیون جنده کوچولو در ژاپن باشد.
در عنترنت که ولوله است.
لخت می وشند و شعار می دهند که از چینی و کره ای نفرت دارند.
۷
کودکان ماهروی ژاپنی
در عالم پورنو
به کثافت کاری هایی تن در می دهند که در شأن آدم نیست.
۸
میلیتاریسم ژاپن همشیره و متحد نازیسم، فاشیسم و فوندامنتالیسم است.
۹
میلیتاریسم ژاپن
از دیرباز سیستم خر پروری و برده پروری بوده است
۱۰
سرلوحگان داعشیان و طالبان و حزب الله و غیره
کامی کازه های (طوفان الهی) میلیتاریسم فاشیستی ژاپن اند.
۱۱
در این طویله امپریالیستی
مردم را چنان خر بار آورده بودند که به انتحار کلکتیو دست می زدند و امریکایی ها را کلافه می کردند.
۱۲
یکی از دلایل پرتاب بمب اتم بر این طویله
همین تربیت برده واره این جماعت بوده است
ژاپنی ها به رانندگانی که پشت چراغ قرمز و یا خطوط عابر پیاده
می ایستند
احترام می گذارند.
نوشین نوشین روان
۱
ژاپنی ها خر اند.
۲
توقف پای چراغ قرمز و خطوط عابر پیاده
تکلیفی قانونی برای رانندگان است
۳
حتی سگان و خران
پای چراغ قرمز و خطوط عابر پیاده
توقف می کنند
چه رسد به رانندگان.
۴
در غیر این صورت
تصادف و قتل پیاده ای
به مثابه قتل عمدی همنوع
محسوب می شود.
توقف رانندگان
نیازی به احترام این و آن ندارد.
۵
ژاپنی ها
از بدو تولد
بیشتر به مثابه برده تربیت می شوند.
۶
شاید یک میلیون جنده کوچولو در ژاپن باشد.
در عنترنت که ولوله است.
لخت می وشند و شعار می دهند که از چینی و کره ای نفرت دارند.
۷
کودکان ماهروی ژاپنی
در عالم پورنو
به کثافت کاری هایی تن در می دهند که در شأن آدم نیست.
۸
میلیتاریسم ژاپن همشیره و متحد نازیسم، فاشیسم و فوندامنتالیسم است.
۹
میلیتاریسم ژاپن
از دیرباز سیستم خر پروری و برده پروری بوده است
۱۰
سرلوحگان داعشیان و طالبان و حزب الله و غیره
کامی کازه های (طوفان الهی) میلیتاریسم فاشیستی ژاپن اند.
۱۱
در این طویله امپریالیستی
مردم را چنان خر بار آورده بودند که به انتحار کلکتیو دست می زدند و امریکایی ها را کلافه می کردند.
۱۲
یکی از دلایل پرتاب بمب اتم بر این طویله
همین تربیت برده واره این جماعت بوده است
اندکی اندر باب تربیت عجمکی و ژاپنکی
ژاپنی ها به رانندگانی که پشت چراغ قرمز و یا خطوط عابر پیاده
می ایستند
احترام می گذارند.
نوشین نوشین روان
۱
ژاپنی ها خر اند.
۲
توقف پای چراغ قرمز و خطوط عابر پیاده
تکلیفی قانونی برای رانندگان است
۳
حتی سگان و خران
پای چراغ قرمز و خطوط عابر پیاده
توقف می کنند
چه رسد به رانندگان.
۴
در غیر این صورت
تصادف و قتل پیاده ای
به مثابه قتل عمدی همنوع
محسوب می شود.
توقف رانندگان
نیازی به احترام این و آن ندارد.
۵
ژاپنی ها
از بدو تولد
بیشتر به مثابه برده تربیت می شوند.
۶
شاید یک میلیون جنده کوچولو در ژاپن باشد.
در عنترنت که ولوله است.
لخت می وشند و شعار می دهند که از چینی و کره ای نفرت دارند.
۷
کودکان ماهروی ژاپنی
در عالم پورنو
به کثافت کاری هایی تن در می دهند که در شأن آدم نیست.
۸
میلیتاریسم ژاپن همشیره و متحد نازیسم، فاشیسم و فوندامنتالیسم است.
۹
میلیتاریسم ژاپن
از دیرباز سیستم خر پروری و برده پروری بوده است
۱۰
سرلوحگان داعشیان و طالبان و حزب الله و غیره
کامی کازه های (طوفان الهی) میلیتاریسم فاشیستی ژاپن اند.
۱۱
در این طویله امپریالیستی
مردم را چنان خر بار آورده بودند که به انتحار کلکتیو دست می زدند و امریکایی ها را کلافه می کردند.
۱۲
یکی از دلایل پرتاب بمب اتم بر این طویله
همین تربیت برده واره این جماعت بوده است
اندکی اندر باره برتولت برشت
هر جا سخن از فضایل بزرگ است،
یک جای کار می لنگد
بیهوده نیست
مردانی
که
زنان بیشمار در حرم داشته اند،
بیش از همه از تقوا و عفت سخن گفته اند.
برتولت برشت
مردانی
که
زنان بیشمار در حرم داشته اند،
بیش از همه از تقوا و عفت سخن گفته اند.
برتولت برشت
۱
برشت فیلسوف است.
۲
برشت
جانشین خلف مارکس است.
۳
افکار برشت فلسفی اند و باید تحلیل شوند.
۴
همین سخن برشت بهتر است
که
تجزیه و بعد تحلیل شود.
اندکی اندر باب خرافات پسیکولوژیسم
عشق فعال بودن است ، نه فعل پذيرى
اریش فروم
۱
اکتیویته یعنی چی
مش فروم؟
۲
اکتیویته به فعالیت مبتنی بر آگاهی اطلاق می شود
که ضد دیالک تیکی پاسیویته (انفعال) است.
۳
مهم ترین فونکسیون عشق
دربدر کردن عقل اندیشنده از کاسه سر است.
۴
این بدان معنی است که اکتیویته ناشی از عشق
خالی از اندیشه و خرد و آگاهی است.
۵
عاشق بسان روبات در چنگ قوای ایراسیونال (ضد عقلی) گرفتار است
و اکتیویته اش بسان اکتیویته روبات مکانیکی است.
اصلا اکتیویته نیست.
۶
مغز عاشق اصلا کار نمی کند.
افسار عاشق در دست قوای غریزی ـ طبیعی است.
۷
اکتیویته عاشق
کورکورانه است و نه آگاهانه.
فکر و ذکر و هم و غم عاشق
معشوق پیچیده در شولای خیال است.
۸
عاشق حتی از توجه رئالیستی بر معشوق عاجز است.
۹
عشق
عاشق را به درجه ای نازل تر از خر تنزل می دهد.
یعنی آدمیت زدایی می کند.
۱۰
این درست برعکس ادعای تو مبنی بر فقدان اوبژکتیویته (فعل پذیری، چیز وارگی) است.
۱۱
درست به همین دلیل
همه دشمنان بشریت زحمتکش
از فئودالیسم واپسین تا فاشیسم و فوندامنتالیسم
عشق را ایدئالیزه می کنند.
فضیلتی از عشق سرهمبندی می کنند.
هنری از ذلت عشق اختراع می کنند.
ادعای بعدی تو
هم
توخالی است:
عشق
‹‹ پايدارى ›› است ، نه ‹‹ اسارت ››
اریش فرم
۱
عاشق حتی به دنبال معشوق رئال و یا رئالیته معشوق نیست.
۲
به همین دلیل از جمع می گریزد.
تا در کنج تنهایی
مغز علیل و ذلیل خود را برای بازسازی مکرر تصاویر معشوق به کار اندازد و دمار از روزگارش در آورد.
۳
چون تصاویر خیالی معشوق عمری به درازای ثانیه ای حتی ندارند.
۴
یعنی کسب و کار عاشق در کنج تنهایی
بازسازی هزاران باره تصاویر معشوق
به مدد تخیل است.
۵
پایداری عاشق
پایداری در دیالک تیک ساختمان (بنا) و فروپاشی است.
پایداری کودکان
در ساختمان خانه ای شنی است.
درست به همین دلیل ادعای بعدی تو هم
نادرست است:
به طور كلى، خصيصه ى فعال عشق را مى توان چنين بيان كرد كه عشق در درجه ى اول نثار كردن است نه گرفتن.
اریش فروم
۱
این سخن از برشت است
در قصه های آقای کاف
۲
برشت خانم هنرپیشه ای را که به دلیل ناکامی از تسخیر معشوق خودکشی کرده
مورد مزمت قرار می دهد:
اگر هنرپیشه عاشق واقعی حریف می بود
این بی رحمی را در حق او روا نمی داشت.
چون حریف بدبخت تا اخر عمر در آتش عذاب وجدان خواهد سوخت.
بی آنکه تقصیری داشته باشد:
عشق ایثار است و نه توقع و دریافت.
۳
فعالیت عاشق
توهم فعالیت است.
کرد و کاری در حد آب در هاون خیال کوبیدن است.
مش فروم خیلی خیلی مارکسیست از در عقب
عشق فعال بودن است ، نه فعل پذيرى
اریش فروم
۱
اکتیویته یعنی چی
مش فروم؟
۲
اکتیویته به فعالیت مبتنی بر آگاهی اطلاق می شود
که ضد دیالک تیکی پاسیویته (انفعال) است.
۳
مهم ترین فونکسیون عشق
دربدر کردن عقل اندیشنده از کاسه سر است.
۴
این بدان معنی است که اکتیویته ناشی از عشق
خالی از اندیشه و خرد و آگاهی است.
۵
عاشق بسان روبات در چنگ قوای ایراسیونال (ضد عقلی) گرفتار است
و اکتیویته اش بسان اکتیویته روبات مکانیکی است.
اصلا اکتیویته نیست.
۶
مغز عاشق اصلا کار نمی کند.
افسار عاشق در دست قوای غریزی ـ طبیعی است.
۷
اکتیویته عاشق
کورکورانه است و نه آگاهانه.
فکر و ذکر و هم و غم عاشق
معشوق پیچیده در شولای خیال است.
۸
عاشق حتی از توجه رئالیستی بر معشوق عاجز است.
۹
عشق
عاشق را به درجه ای نازل تر از خر تنزل می دهد.
یعنی آدمیت زدایی می کند.
۱۰
این درست برعکس ادعای تو مبنی بر فقدان اوبژکتیویته (فعل پذیری، چیز وارگی) است.
۱۱
درست به همین دلیل
همه دشمنان بشریت زحمتکش
از فئودالیسم واپسین تا فاشیسم و فوندامنتالیسم
عشق را ایدئالیزه می کنند.
فضیلتی از عشق سرهمبندی می کنند.
هنری از ذلت عشق اختراع می کنند.
ادعای بعدی تو
هم
توخالی است:
عشق
‹‹ پايدارى ›› است ، نه ‹‹ اسارت ››
اریش فرم
۱
عاشق حتی به دنبال معشوق رئال و یا رئالیته معشوق نیست.
۲
به همین دلیل از جمع می گریزد.
تا در کنج تنهایی
مغز علیل و ذلیل خود را برای بازسازی مکرر تصاویر معشوق به کار اندازد و دمار از روزگارش در آورد.
۳
چون تصاویر خیالی معشوق عمری به درازای ثانیه ای حتی ندارند.
۴
یعنی کسب و کار عاشق در کنج تنهایی
بازسازی هزاران باره تصاویر معشوق
به مدد تخیل است.
۵
پایداری عاشق
پایداری در دیالک تیک ساختمان (بنا) و فروپاشی است.
پایداری کودکان
در ساختمان خانه ای شنی است.
درست به همین دلیل ادعای بعدی تو هم
نادرست است:
به طور كلى، خصيصه ى فعال عشق را مى توان چنين بيان كرد كه عشق در درجه ى اول نثار كردن است نه گرفتن.
اریش فروم
۱
این سخن از برشت است
در قصه های آقای کاف
۲
برشت خانم هنرپیشه ای را که به دلیل ناکامی از تسخیر معشوق خودکشی کرده
مورد مزمت قرار می دهد:
اگر هنرپیشه عاشق واقعی حریف می بود
این بی رحمی را در حق او روا نمی داشت.
چون حریف بدبخت تا اخر عمر در آتش عذاب وجدان خواهد سوخت.
بی آنکه تقصیری داشته باشد:
عشق ایثار است و نه توقع و دریافت.
۳
فعالیت عاشق
توهم فعالیت است.
کرد و کاری در حد آب در هاون خیال کوبیدن است.
مش فروم خیلی خیلی مارکسیست از در عقب
اندکی اندر باب گریه و توده
گریه به دلیل عجز آدمی نیست.
دیوان
۱
چرا.
۲
گریه نشانه ضعف آدمی هم است.
۳
به همین دلیل
کودکان
به آسانی
اشک می ریزند.
۴
گریستن
اما
اصولا و اساسا
امری غیر ارادی است
۵
گریستن
اگر طبیعی و حقیقی و خودپو باشد
یعنی مبتنی بر تظاهر و تزویر و تئاتر و ریا نباشد
ترفند طبیعت آدمی
برای تخلیله فشار روانی است.
۶
گریه
همان کار را با سماور جوشان روان آدمی می کند که منفذ بخار سماور با سماور کرده است.
۷
گریه
از انفجار سماور روان جلوگیری می کند.
۸
گریه فرم مفیدی از افیون است:
پس از گریه
آدم آرامش روحی و روانی و حتی جسمانی کسب می کند.
۹
گریه یکی از دستاوردهای پسیکولوژیکی - هومانیستی مثبت آیین تشیع است.
۱۰
گریه
در تعزیه
تمرین همدردی با همنوع ستمدیده است.
۱۱
سیدالشهدا
در قاموس توده
نه
ارباب بنده دار
نه
سردار عمر
نه بیرحمی قلدر که کودکان مردم را در جنگ های برده داری
به کالای برده و کنیز مبدل می سازد
و
در بازارهای برده فروشی حراج می کند،
بلکه مظهر مظلومیت و ستمدیدگی است.
۱۲
توده
ماهیت طبقاتی ایده ئولوژی اشرافیت بنده دار و فئودال
را
تغییرمی دهد:
الف
طبقه حاکمه ـ خدا
را
توده
به توده ـ خدا
مبدل می سازد.
ب
انبیاء و ائمه طبقه حاکمه را
به انبیاء و ائمه توده استحاله می بخشد.
۱۰
رسول اکرم
در قاموس توده
به
رسول توده ـ خدا
استحاله می یابد.
۱۱
امامان شیعه هم
در قاموس توده
نه امامان اشرافیت یرده دار و فئودال
بلکه خادمان بی ریای توده اند.
۱۲
اگر ما یک میلیون سال بعد
نویسنده رئالیستی داشته باشیم
می توانیم به اندکی توده شناسی دست یابیم.
گریه به دلیل عجز آدمی نیست.
دیوان
۱
چرا.
۲
گریه نشانه ضعف آدمی هم است.
۳
به همین دلیل
کودکان
به آسانی
اشک می ریزند.
۴
گریستن
اما
اصولا و اساسا
امری غیر ارادی است
۵
گریستن
اگر طبیعی و حقیقی و خودپو باشد
یعنی مبتنی بر تظاهر و تزویر و تئاتر و ریا نباشد
ترفند طبیعت آدمی
برای تخلیله فشار روانی است.
۶
گریه
همان کار را با سماور جوشان روان آدمی می کند که منفذ بخار سماور با سماور کرده است.
۷
گریه
از انفجار سماور روان جلوگیری می کند.
۸
گریه فرم مفیدی از افیون است:
پس از گریه
آدم آرامش روحی و روانی و حتی جسمانی کسب می کند.
۹
گریه یکی از دستاوردهای پسیکولوژیکی - هومانیستی مثبت آیین تشیع است.
۱۰
گریه
در تعزیه
تمرین همدردی با همنوع ستمدیده است.
۱۱
سیدالشهدا
در قاموس توده
نه
ارباب بنده دار
نه
سردار عمر
نه بیرحمی قلدر که کودکان مردم را در جنگ های برده داری
به کالای برده و کنیز مبدل می سازد
و
در بازارهای برده فروشی حراج می کند،
بلکه مظهر مظلومیت و ستمدیدگی است.
۱۲
توده
ماهیت طبقاتی ایده ئولوژی اشرافیت بنده دار و فئودال
را
تغییرمی دهد:
الف
طبقه حاکمه ـ خدا
را
توده
به توده ـ خدا
مبدل می سازد.
ب
انبیاء و ائمه طبقه حاکمه را
به انبیاء و ائمه توده استحاله می بخشد.
۱۰
رسول اکرم
در قاموس توده
به
رسول توده ـ خدا
استحاله می یابد.
۱۱
امامان شیعه هم
در قاموس توده
نه امامان اشرافیت یرده دار و فئودال
بلکه خادمان بی ریای توده اند.
۱۲
اگر ما یک میلیون سال بعد
نویسنده رئالیستی داشته باشیم
می توانیم به اندکی توده شناسی دست یابیم.
اندکی اندر باب دیوان اول الزمان و آخرالزمان
معمولا ما در ديگران چیزی را مي بينيم كه خودمان هستيم
اگر خودمان دوست داشتنی باشیم
شمر لعین را هم دوست داشتنی می بینیم.
دیوان آخرالزمان
۱
عجب جفنگی
۲
دیوان
در شاهنامه فردوسی
مولدان بی بدیل نعمات مادی و فکری اند.
۳
دیوان معماران کاخ ها، برج ها و باروهای عظیم اند.
۴
دیوان مجهز به فوت و فن تفکر و تکلم اند.
۵
دیوان مهندسین و تکنیسین ها و دانشمندان رشگ انگیز جهان باستان اند.
۶
شاهان چلقوز ایران
از قبیل مش جمشید ومش کیومرث و غیره
به ترفندی می کوشند
تا
دیوان را به تعلیم فوت و فن خواندن و نوشتن مجبور سازند.
۷
مثلا دیوی را اسیر می کنند و تعلیم فوت و فن تفکر را به عنوان قید و شرط آزادی اش تعیین می کنند.
۸
دیوان آخرالزمان اما امیدی برنمی انگیزند:
دوست داشتنی بودن کسی
ربطی به دوست داشتنی بودن هر کس و ناکس ندارد.
۹
مثال
در رمان ویکتور «هو» ـ گو
تحت عنوان گوژپشت نوتره دام (ناقوس کلیسا نواز کلیسای نوتره دام)
هم آخوند بدترکیب کلیسا و هم گوژپشت کریه المنظر
دختر ماهروی کولی را دوست داشتنی استنباط می کنند
بی انکه خودشان هم برای این و آن و هم برای دختر کولی
دوست داشتنی باشند.
۱۰
آخوند بدترکیب
از فرط حسادت
حتی چاقوکشی می کند
و شاهزاده عیاش را از پنجره عیاشخانه
مخفیانه
چاقو می زند و مجروح می سازد.
معمولا ما در ديگران چیزی را مي بينيم كه خودمان هستيم
اگر خودمان دوست داشتنی باشیم
شمر لعین را هم دوست داشتنی می بینیم.
دیوان آخرالزمان
۱
عجب جفنگی
۲
دیوان
در شاهنامه فردوسی
مولدان بی بدیل نعمات مادی و فکری اند.
۳
دیوان معماران کاخ ها، برج ها و باروهای عظیم اند.
۴
دیوان مجهز به فوت و فن تفکر و تکلم اند.
۵
دیوان مهندسین و تکنیسین ها و دانشمندان رشگ انگیز جهان باستان اند.
۶
شاهان چلقوز ایران
از قبیل مش جمشید ومش کیومرث و غیره
به ترفندی می کوشند
تا
دیوان را به تعلیم فوت و فن خواندن و نوشتن مجبور سازند.
۷
مثلا دیوی را اسیر می کنند و تعلیم فوت و فن تفکر را به عنوان قید و شرط آزادی اش تعیین می کنند.
۸
دیوان آخرالزمان اما امیدی برنمی انگیزند:
دوست داشتنی بودن کسی
ربطی به دوست داشتنی بودن هر کس و ناکس ندارد.
۹
مثال
در رمان ویکتور «هو» ـ گو
تحت عنوان گوژپشت نوتره دام (ناقوس کلیسا نواز کلیسای نوتره دام)
هم آخوند بدترکیب کلیسا و هم گوژپشت کریه المنظر
دختر ماهروی کولی را دوست داشتنی استنباط می کنند
بی انکه خودشان هم برای این و آن و هم برای دختر کولی
دوست داشتنی باشند.
۱۰
آخوند بدترکیب
از فرط حسادت
حتی چاقوکشی می کند
و شاهزاده عیاش را از پنجره عیاشخانه
مخفیانه
چاقو می زند و مجروح می سازد.
پیر ما روزی،
روی دیواری را شنگرفین یافت،
آهی از درد بر آورد و مریدان را گفت:
«روی ما زرد، که بی رنگ تر از دیواریم.»
محمد زهری
پیر ما را کشتند
تا که خود پیر شدیم
قبله خویش
در این عرصه تدبیر شدیم
دوست باز یافته
فرد اولمن
فاشیست بودن یا ناسیونالیست بودن،
کار دشواری نیست.
کافی است چشم
بر ارزشهای انسانی ببندیم و کمی با حرف های کلی سرگرم بشویم:
زبان خود را بهترین زبان دانستن و زبان دیگری را گوش خراش خواندن
موسیقی قومی خود را سحرانگیز دانستن و موسیقی دیگری را سرسام آور خواندن
لباس محلی خود را زیبا نامیدن و لباس محلی دیگری را به تمسخر گرفتن
سنت های قبیله ای خود را ستودن و سنت های قبیله ای دیگری را ابلهانه خواندن
و
دردناک تر آن
که
اسیب دیدگان از ناسیونالیسم و قوم پرستی،
خود به قوم پرستانی تندروتر بدل می شوند
و
اینچنین،
انسان به جای رهایی از چنگال تعصب و تلاش برای گسترش همزیستی،
تعصب بیشتر را بهعنوان شیوه نجات برمی گزیند.
کار دشواری نیست.
کافی است چشم
بر ارزشهای انسانی ببندیم و کمی با حرف های کلی سرگرم بشویم:
زبان خود را بهترین زبان دانستن و زبان دیگری را گوش خراش خواندن
موسیقی قومی خود را سحرانگیز دانستن و موسیقی دیگری را سرسام آور خواندن
لباس محلی خود را زیبا نامیدن و لباس محلی دیگری را به تمسخر گرفتن
سنت های قبیله ای خود را ستودن و سنت های قبیله ای دیگری را ابلهانه خواندن
و
دردناک تر آن
که
اسیب دیدگان از ناسیونالیسم و قوم پرستی،
خود به قوم پرستانی تندروتر بدل می شوند
و
اینچنین،
انسان به جای رهایی از چنگال تعصب و تلاش برای گسترش همزیستی،
تعصب بیشتر را بهعنوان شیوه نجات برمی گزیند.
۱
ناسیونالیسم
به چه معنی است،
مش فرد اولمن؟
۲
فاشیسم ربطی به ناسیونالیسم ندارد.
۳
این مسئله باید مورد بحث قرار گیرد
و
در سلسله تحلیل هایی تحت عنوان «تجزیه طلبی در لفافه ترکیب طلبی»
مورد بحث قرار می گیرد.
۴
ناسیون (ملت) چیست؟
۵
کی تشکیل شده است؟
ناسیونالیسم
به چه معنی است،
مش فرد اولمن؟
۲
فاشیسم ربطی به ناسیونالیسم ندارد.
۳
این مسئله باید مورد بحث قرار گیرد
و
در سلسله تحلیل هایی تحت عنوان «تجزیه طلبی در لفافه ترکیب طلبی»
مورد بحث قرار می گیرد.
۴
ناسیون (ملت) چیست؟
۵
کی تشکیل شده است؟
۶
شعور ملی چیست؟
۷
فاشیسم
پانیسم
شووینیسم
بر خلاف ناسیونالیسم
ضد ملی اند.
۸
نمایندگان ناسیونالیسم
در جهان و ایران کیانند؟
۹
جا زدن فاشیسم، پانیسم، شووینیسم
به
عنوان ناسیونالیسم
خود
یکی از ترفندهای ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه امپریایلستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر