۱۳۹۱ مرداد ۸, یکشنبه

در باب خودستیزی مسری ایرانی جماعت (2)

«بامزه درفارسی» به چاپ سوم می‌ رسد:
اثری پرطرفدار درباره خاطرات زن ایرانی در آمریکا
کتاب «بامزه درفارسی»، نوشته فیروزه جزایری‌ دوما با ترجمه غلامرضا امامی به چاپ سوم می‌رسد.
«بامزه درفارسی» که در ایران به چاپ می‌رسد.
در ایالات متحده نیز با استقبال بسیار ی مواجه شده است.
راوی این اثر دختر جوانی است که خاطراتش را از رویدادهایی که با آن‌ها رویا رو می‌شود، به زبانی ساده و لحنی طنزآمیز بیان کرده و احساساتش را درباره ایران به توصیف این وقایع گره زده است.
در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
«من نهایت سعی خودم را می‌کردم که نماینده ارزشمندی از سرزمین مادری‌ام باشم، ولی مثل یک هنرپیشه معروف هالیوود که دائما توسط عکاسی حرفه ‌ای و پی‌گیر تعقیب می‌شود، گاهی اوقات از این همه سوال خسته می‌شدم...
...می‌گویند اسکیموها برای برف بیش از بیست اسم دارند. منطقی هم هست چون یک آلاسکایی همه عمر در محاصره برف است و طبیعی است جزییاتی را ببیند که ما ابدا به آن‌ها توجه نمی‌کنیم...»

سرچشمه:
صفحه گروه فیسبوک
عسگر آهنین


5

عسگر آهنین
• عجبا!
• مبارزه با عوامیت رایج عامل تحقیر یک ملت است یا نشان دادن آن برای اصلاحش؟

• در ضمن من نوشته مارکسیست هایی مانند پلخانف را در مورد پوشکین خوانده ام.
• ایشان البته به قدر شما با مارکسیسم آشنایی نداشتند!

6
میم

• پلخانوف حتما به تحلیل آثار پوشکین پرداخته است و نه به چند و چون تأثیر درازمدت تحقیر سطحی ملتی.

• اینجا هدف کسی فضلفروشی نیست.

• حجری که کسی نیست تا کمتر و یا بزرگتر از این و آن باشد.

• اما اگر درک حجری ها از مارکسیسم کمتر از پلخانوف ها باشد، باید به حال شان زار زار گریست.

• مبارزه با عوام وارگی ملتی فقط از طریق توسعه نیروهای مولده جامعه امکان پذیر است، از طریق انقلاب اجتماعی.

• ضمنا حجری فکر نمی کند که پوشکین بسان ایرانی هائی که می خواستند «نماینده ارزشمندی از سرزمین مادری»‌ شان باشند، به تحقیر ملت خویش بپردازد.

• کورت توخولوسکی و هاینریش هاینه هم طنزهائی دارند.
• طنز آنها اما سازنده است و نه مخرب.

• در ایران هم روشنگران انقلابی ، از قبیل صابر و معجز دیوان هائی از طنز تألیف کرده اند.
• البته به زبان بی مزه ترکی.
• اما هرگز تخریب اعتبار ملت ترک را به همراه نداشته است.

7
عسگر آهنین

• «به زبان بی مزه ترکی»؟
• واقعا ً که ...
• ترجیح می دهم دیگر به بحث ادامه ندهم.
• شما هم می توانید به تبر زنی های خود ادامه دهید!

8
میم
• منظورم شما نیستید.
• ولی همان هائی که اکنون خصوصیاتی از ملت فارسی زبان ایران را مورد تمسخر قرار می دهند، در زمان شاه لهجه و زبان ترکی بخش دیگر ملت ایران را مورد تمسخر قرار می دادند.

• البته با کسی نمی توان بحث زورکی کرد.

• روزی با یکی دیگر هم بحث داشتیم، به بهانه مشابهی به بحث خاتمه داد.

• ولی برای بحث و تضارب فکری بدیلی وجود ندارد.

• فعلا که آب ها به آسیاب واحدی می ریزند و ما ول معطلیم.
• زنده باشید!

• کتاب همین جا معرفی شده، ولی بدون اینکه محتوای آن معرفی شود.
• ایراد من این بود که همه چیز گفته شده، بی آنکه چیزی گفته شود:
• «با مزه تر از همه این است که همه از دم همه چیز می گویند، بی آنکه چیزی گفته باشند.
• بالاخره موضوع و محتوای این کتاب پر طرفدار چیست:
• رلبازی ایرانی ها؟»


• نقد من بر همین معرفی نامه بود.
• در این معرفی نامه یکی از خصوصیات فرمال و نقش بازی های لفظی به نقد کشیده شده است.
• من همین نکته را نقد کرده ام.

• حال به جای پرداختن به این خودستیزی شایع، خواندن کتاب طرف پیش شرط اظهار نظر اعلام می شود.
• مگر نویسنده، همه طبقات اجتماعی را بررسی کرده که خصلتی خرده بورژوائی رابه حساب ملت فارسی زبان می گذارد.

• من هرگز ادعای نقد کتاب او را نداشته ام.
• اگر بخواهید محتوایش را طرح کنید تا ما نقدش کنیم.

• مسئله من این است که همه ملت ها نقاط ضعف و قوت دارند.
• ایرانی جماعت فقط به تخریب خودی ها می پردازد و اعتنائی به بیگانه نمی کند و شاید هم به بیگانه تملق بگوید.
• این جور کتاب ها نوعی باج دادن به بیگانه اند.
• ناراضیان اتحاد شوروی از قبیل سولژنیتسن و غیره هم همین کار را می کردند و جایزه باران می شدند.

• حقیقت نیم بند اما حقیقت نیست.

• اگر کسی قصد دفاع از حقیقت را دارد، باید از تمامت آن دفاع کند.

• مثال:
• احمدی نژاد بدتر از سارکوزی، برلسکونی، مرکل، بوش و و اوباما و غیره نیست.
• ولی کسی اشاره ای حتی به آنها ندارد.
• نظر من به عنوان مثال، این است که اگر کسی قصد انتقاد دارد، سیستم مربوطه را مورد انتقاد قرار دهد و نه این شخص و ان شخص را که امپریالیسم هم تخریب می کند.

• هر طبقه نقد خود را دارد.
• ولی این نقدها ـ بر خلاف تصور شما ـ ناقض یکدیگرند.
• باید هم طبیعتا ناقض یکدیگر باشند.

• دعوای ما هم بر سر همین تناقض است.

• می شود رژیمی را از مواضع بمراتب ارتجاعی تر هم انتقاد کرد.

• نمونه اش خود همین فوندامنتالیسم بود که رژیم شاه را از موضع فئودالی نقد می کرد.
• رژیم فعلی را هم می توان از مواضع متضاد نقد کرد.
• نقد هم می شود.

• دایرة المعارف روشنگری هم به شیوه خود نقد می کند.
• هدف اینجا هماندیشی است.

• می شود در لفافه نقد رژیم به عوامفریبی دست زد.
• ما مخالف عوامفریبی هستیم.

• ملت امریکا به عنوان مثال یا هر ملت هر کشور متروپولی با شعورتر از ملت ایران نیست.

• ایراد در ملت ها نیست که به تمسخر کشیده شوند، به این بهانه که روشنگری صورت می گیرد.

• این جور کتاب نویسی ها تخریب اعتبار جهانی ملتی است و ربطی به روشنگری ندارد.

• پوشکین با این و آن قابل مقایسه نیست.

• ایراد در سیستم اجتماعی ـ اقتصادی است.
• در همه جا.
• اگر کسی حسن نیت دارد، باید این سیستم را نقد کند و آلترناتیو تاریخی برای آن را استدلال، اثبات و تبلیغ کند.
• این اما به سود همه طبقات اجتماعی نیست.


همه از دم می خواهند ج. ا. برود، ولی کسی نیست که بگوید که چی می آید.
مسئله همین است.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر