• در کلیه مواردی که رابطه (x = y)، یعنی قانون هویت به شکل غیرسطحی آن مطرح شود، ما با دیالک تیک هویت و تفاوت سر و کار داریم.
• این بدان معنی است که در رابطه ای (x) و (y) یکسان اند و در رابطه ای دیگرمغایر با هم اند.
الف
• هویت را با علامت مساوی نشان می دهند و فرق را با علامت نامساوی.
ب
• حتی در این فرم ساده ی هویت مجرد دیالک تیک هویت و تفاوت پا برجا می ماند.
ت
• معنی «ستاره صبح = ستاره شام» کدام است؟
1
• ستاره صبح و ستاره شام دو نام برای پدیده ستاره شناسی معینی اند.
2
• ستاره شام ستاره ای است که اندکی پس از غروب آفتاب دیده می شود.
3
• ستاره صبح، ستاره ای است که اندکی قبل ازطلوع آفتاب دیده می شود.
4
• بنا بر دانش دیرپای ستاره شناسی، مردم ستاره صبح و ستاره شام را ستاره واحدی تلقی می کنند.
5
• این امر اما نه به معنی هویت سطحی (x = x)، بلکه نتیجه شناخت ستاره شناسانه ی جالب و مهمی بوده است.
6
• جریان دیالک تیکی این شناخت را می توان از نظر هویت به شرح زیر نشان داد:
الف
• ستاره شام = ستاره شام.ب
• ستاره شام = ستاره صبحت
• ستاره شام = ستاره زهرهپ
• ستاره شام = سیاره ای که دارای مشخصات ( P1)، (P2).... (Pn) بوده است.
7
• تعین های فوق الذکر بطور اکستن سیونال مساوی اند و این امر در گذار از الف تا پ بجای خود باقی می ماند.
8
• این جریان اما در عین حال به معنی گذار از هویت مجرد منطقی ـ صوری (رابطه الف) به هویت مشخص و دیالک تیکی (رابطه پ) است.
9
• رابطه پ بطور سمبولیک حاکی از هویت مشخص است:
• در این رابطه، ستاره شام بنا بر مجموعه مشخصات آن تعیین می شود.
10
• در رابطه پ هویت مجرد فقط به عنوان یک گشتاور مطرح می شود.
11
• این گشتاور درمقایسه با غنای تعین های مشخص، غیرماهوی است.
• اما نکات زیر روشن است:
الف
• اولا اینکه در دو طرف چپ و راست رابطه ها، امر مجرد یکسانی قرار دارد.
ب
• ثانیا اینکه اینجا از ابژکت واحدی سخن می رود.
ت
• ثالثا اینکه چیزهای واقع در دو طرف رابطه ها دو چیز متفاوت با هم نیستند.
12
• هویت مجرد برای تعیین یکسانی واقعیت امری با واقعیت امر دیگر لازم و ضروراست.
13
• وظیفه رابطه هویت مجرد این است که واقعیت امر عامی چنان مطرح شود که آن در همه جا و در همه فرم های نمودین مشخص متفاوتش، یکسان با این عام باز شناخته شود.
14
• بنابرین، رابطه هویت مجرد عام ترین بنیان کلیه معبارهای هویتی است که بکمک آن، هویتی را در فرم های متفاوتش باز شناخته می شود.
15
• از این گونه معیارهای هویت مشخص تعداد بیشماری وجود دارد.
16
• هر علمی معیارهای هویتی خاص خود را دارد.
• اما همه آنها بر اصل هویت مجرد مبتنی اند.
17
• بدین طریق، فیزیکدان برای باز شناسی درجه حرارت معینی (درجه حرارتی که در فرم های مشخص گوناگون بطور یکسان خودنمائی می کند)، معیارهای معین زیر را بدست می آورد:
الف
• برای مثال، او تشخیص می دهد که هرجا دماسنج درجه حرارت 10 را نشان می دهد، آنجا می توان یک درجه حرارت یکسان یافت.
ب
• و فرقی نخواهد داشت که دماسنج را با مایع، گاز و یا مواد جامد در تماس قرار دهد.
18
• مفهوم هویت مشخص برای علوم از اهمیت شایانی برخوردار است:
• زیرا آن هم فهم روند توسعه دیالک تیکی را بمثابه پیدایش کیفیت های نو از کهنه نشان می دهد و هم فهم ساختار دیالک تیکی فرم های ماده را امکان پذیر می سازد، مثلا هویت مشخص ذرات هسته ای را به مثابه هویت مشخصات متضاد موجی و ذره ای.
19
• گذاراز هویت مجرد به هویت مشخص در عالم تفکر با توسعه و تکامل شناخت از پدیده شناسی به ماهیت شناسی انطباق دارد.
20
• اهمیت نقش مفهوم هویت در ماتریالیسم دیالک تیکی را از آنجا می توان فهمید که لنین آن را در یکی از تعاریف خود مطرح می سازد:• «دیالک تیک آموزشی است که نکات زیر را نشان می دهد:
الف
• اولا این حقیقت امر را که اضداد چگونه می توانند یکسان باشند (و چگونه می توانند یکسان گردند.)
• (یکسان به معنی داشتن هویت واحد است. مترجم)
ب
• ثانیا این حقیقت امر را نشان می دهد که اضداد تحت چه شرایطی از طریق تبدیل به یکدیگر یکسان اند.»
• (کلیات لنین، جلد 38، ص 99)
21
• مفهوم هویت مطروحه در ماتریالیسم دیالک تیکی با مفهوم وحدت بطور کلی یکی نیست.
22
• وحدت دیالک تیکی اضداد به معنی یکسانی آنها، از لحاظ هویت مجرد نیست، بلکه تنها به مثابه هویت مشخص آنها امکان پذیر است.
مراجعه کنید به وحدت، قطبیت، ضدیت، تضاد، وحدت و «مبارزه» اضداد در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر